تاریخ انتشار: ۱۶:۱۱ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۶

آخرین روز زندگی

جلوی سالن کنسرت در شهرمنچستر انگلیس عده زیادی منتظر ایستاده بودند. دخترها، پسرها، خواهرها، برادرها، پدرها، مادرها و دوستان برخی با بچه‌های خود آمده بودند و برخی هم با نامزدشان و ... خلاصه نقطه مشترک همه این بود که لبخند بر لب داشتند. اما ناگهان صدای انفجار بلند شد و 22 انسان بی‌گناه در یک حمله تروریستی به خاک و خون کشیده شدند.

رویداد۲۴-جلوی سالن کنسرت در شهرمنچستر انگلیس عده زیادی منتظر ایستاده بودند. دخترها، پسرها، خواهرها، برادرها، پدرها، مادرها و دوستان برخی با بچه‌های خود آمده بودند و برخی هم با نامزدشان و ... خلاصه نقطه مشترک همه این بود که لبخند بر لب داشتند. اما ناگهان صدای انفجار بلند شد و 22 انسان بی‌گناه در یک حمله تروریستی به خاک و خون کشیده شدند.سرکی کشیده‌ایم در آخرین روز زندگی چند نفر از قربانیان فاجعه منچستر! آنها مطلقاً خبر نداشتند که آخرین روز زندگی شان است. من و شما چطور؟ آیا می‌توانیم تضمین بدهیم که فردا هم در این دنیا خواهیم بود؟

جان آتکینسون
دانشجو جان آتکینسون، یکی از قربانیان حمله تروریستی یکی دو هفته پیش در شهر منچستربود. این خبری است که صبح روز بعد به خانواده او اعلام می‌شود. پلیس می‌گوید «جان» یکی از قربانیان است که در این حمله جانش را از دست داده است.
این خبر باعث می‌شود تا اعضای خانواده و دوستان او بهت زده شده و در غم فرو بروند. دردی که شاید فقط گذشت زمان بتواند کمی آن را التیام ببخشد.
یکی از دوستان او عکسی از جان را در شبکه اجتماعی فیس بوک به اشتراک می‌گذارد و زیرش می‌نویسد: «آرام بخواب جان. همه خانواده و دوستانت به تو فکر می‌کنند. روحت در آرامش باشد.»یکی از مسئولان دانشگاه درباره جان می‌گوید: «او پسری فعال، شاد و پرانرژی بود. سعی می‌کرد در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کند. روز حادثه هم مثل همیشه می‌خندید و از زندگی لذت می‌برد. شنیدن خبر کشته شدن اوخیلی من و کارمندان و دانشجویان را شوکه کرد. امیدوارم خانواده او به آرامش برسند. تحمل چنین اتفاقات دردناکی بسیار سخت است.»
کورتنی بویل
کورتنی بویل دختر 19 ساله ای بود که در کنار ناپدری‌اش در سالن کنسرت کشته شد. مادر او در اظهارنظری که همه را تحت تأثیر قرار داد گفت: «دخترم کورتنی، فرزند شگفت انگیز و زیبا و دوست داشتنی من بود. دختری که موسیقی روح من بود و به او افتخار می‌کردم. همسرم فیلیپ هم انسانی بود که کنارش به آرامش می‌رسیدم. حالا امیدوارم روح آنها به آرامش برسد و من هم بتوانم آرام شوم. حالا فرشته‌های من در آسمان هستند و من روی زمین.»یکی از دوستان کورتنی می‌گوید: «او دختری فعال، ماجراجو و مردمی بود. روح بزرگی داشت. شبیه به هیچ کس نبود و جایش تا ابد در کنار ما خالی خواهد بود. برای دیدن این کنسرت بسیار هیجان داشت و خوشحال بود. حداقل خوشحالم که با شادی چشم هایش را بست و از این دنیا رفت.»
کلی بروستر
روز بعد از حادثه، نامزد کلی، خبر کشته شدن او را در شبکه اجتماعی فیس بوک منتشر کرد: «کلی شادترین زنی بود که می‌شناختم. قرار بود برای زندگی مان کارهای زیادی انجام بدهیم. امروز با هم درباره بچه دار شدن و بچه هایمان حرف می‌زدیم. در بانک سپرده گذاری کرده بودیم تا به زودی خانه بگیریم و زندگی مشترک مان را آغاز کنیم. حالا تنها شده ام.»
کلی بروستر همراه خواهرش به کنسرت رفته بود. مطابق خبر یکی از خبرگزاری‌های محلی، خواهر او در این حادثه مصدوم شد، اما متأسفانه کلی جانش را از دست داد.
یکی از دوستان او می‌گوید: «کلی سنگ صبور من بود. وقتی در زندگی با مشکلی رو به رو می‌شدم، پیش او می‌رفتم و درد دل می‌کردم. او به من روحیه می‌داد. او مرا تشویق می‌کرد که در برابر مشکلات مقاومت کنم و بجنگم تا بتوانم طعم پیروزی را بچشم. احساس می‌کنم یکی از ستون‌های زندگی‌ام را از دست داده ام.»
جورجینا کلندیر
جورجینا کلندیر دختر دانش آموز 18 ساله ای بود که در این حادثه جانش را از دست داد. او روز قبل این پست را به اشتراک گذاشته بود: خیلی خوشحالم که فردا به کنسرت می‌روم و خیلی خوشحالم که شماها را می‌بینم.مدیر مدرسه جورجینا درباره او به خبرنگار «سی ان ان»می‌گوید: «او دانش آموز فوق‌العاده‌ای بود و در بین بچه‌های مدرسه بسیار مشهور. او همیشه از فرصت هایش درمدرسه استفاده می‌کرد تا پیشرفت کند و جلو برود. از کشته شدن او خیلی ناراحت شدم.»
اولیویا کمپبِل
اولیویا دختر دانش آموز 15 ساله ای بود که همراه دوستانش به کنسرت رفته بود. اما متأسفانه زنده از سالن بیرون نیامد.او درباره روز حادثه به خبرنگار ما می‌گوید: «ساعت از 8 گذشته بود که با او تماس گرفتم. او گفت که همه چیز عالی بوده و بسیار لذت برده است. او گفت که خیلی خوشحال است و منتظر است با دوستانش به خانه برگردد. او گفت مامان دوستت دارم و این آخرین جمله‌ای بود که از او شنیدم.»
اِیلی مکلاود
اِیلی دختر 14 ساله ای بود که متأسفانه در این حادثه تروریستی کشته شد. خانواده او در متنی نوشته‌اند که «واژه ها نمی‌توانند درد ما را به خاطر از دست دادن اِیلی بیان کنند. واژه‌ها این قدرت را ندارند که حس اعماق قلب ما را روی کاغذ بیاورند.»
اِیلی دختری عاشق موسیقی بود که هم خوب گوش می‌کرد و هم خودش دستی بر موسیقی داشت. او در گروهی کوچک نوازنده بود و قرار بود این مسیر را ادامه دهد. اما متأسفانه تروریست‌ها آرزوهای او را زیر خاک دفن کردند.یکی از دوستان او می‌گوید: «اِیلی از مدت‌ها قبل منتظر این کنسرت بود. این خواننده طرفداران زیادی دارد و اِیلی هم یکی از آنها بود. خوشحالم حداقل او توانست به یکی از آرزوهای کوچکش برسد و بعد چشم هایش را ببندد. دلم برایش تنگ می‌شود و جایش همیشه خالی است. او را تا آخر عمرم در قلبم زنده نگه می‌دارم.»
سوریل لکچافسکی
سوریل دختر 14 ساله ای بود که بعد از گذراندن شبی هیجان انگیز در این حمله تروریستی جانش را از دست داد.
پدر بزرگ او درباره نوه‌اش می‌گوید: «سوریل دختر باهوش، درسخوان و منظمی بود که می‌خواست در آینده به دانشگاه برود و در رشته معماری درس بخواند. او می‌خواست برای مردم خانه بسازد. او می‌خواست برای مادرش خانه بسازد. او می‌خواست جامعه زیباتری بسازد.»
او همراه با مادر و مادربزرگش به این کنسرت رفته بود و از مدت‌ها قبل منتظر چنین شبی بود. پدربزرگ ادامه می‌ دهد: «همسر و دخترم در این حادثه مجروح شدند. همسرم الان در بخش مراقبت‌های ویژه بستری است. سامانتا هم عمل جراحی را پشت سر گذاشته و دوره نقاهت را سپری می‌کند. او تلاش می‌کند با مرگ دخترش کنار بیاید. خیلی سخت است که دخترت را به یکی از آرزوهایش برسانی و بعد او را از دست بدهی.»
سافی رز سوسِس
سافی رز دختر 8 ساله‌ای بود که در این حمله جانش را از دست داد. خبر کشته شدن او دل بسیاری را به درد آورد و اشک‌های زیادی را جاری کرد. مدیر مدرسه ابتدایی او در این باره می‌گوید: «سافی رز دختر کوچولوی زیبا و دوست داشتنی بود که همه او را دوست داشتند. او با همه مهربان بود و در درس هایش فعال. او دختر خلاقی بود. مرگ او بسیار دردناک بود و امیدوارم خانواده‌اش بتوانند این غم بزرگ را تحمل کرده و با آن کنار بیایند.»مادرش می‌گوید: «او همراه دوستش به کنسرت رفت. خیلی هیجان داشت.
آنها هفته‌ها بود درباره این کنسرت با هم حرف می‌زدند و انتظار می‌کشیدند. برای رفتن به این کنسرت لباس نو خریده بودند و شب‌ها خوابش را می‌دیدند. او بعد از پایان کنسرت به من گفت که مامان نمی‌دانی از دیدن خواننده چقدر هیجان زده شدم. مامان دوستت دارم که اجازه دادی به اینجا بیایم. من هم گفتم عزیزم عاشقت هستم و این پایان حرف‌های من با دخترم بود.»
یکی از بازماندگان قربانیان می‌گوید: «کودکانی که با خوشحالی به دیدن خواننده مورد علاقه شان می‌روند و می‌خواهند شبی را در شادی بگذرانند.  اما در پایان با بی رحمی تمام قتل عام می‌شوند.» 

 

 

نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان