تاریخ انتشار: ۲۲:۱۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۶

منطق هزینه و فایده در مشارکت انتخاباتی

یکی از ویژگی‌های ما به عنوان یک موجود اجتماعی، معنادار کردن وقایع و پدیده‌هاست. این قدرت در ما وجود دارد و مثبت هم هست، ولی اگر به نحو نادرستی به کار ببریم، منشاء اختلاف و حتی درگیری خواهد شد. همه ما تجربیات گوناگونی از چنین برداشت‌هایی نسبت به رفتارمان داشته‌ایم. کاری را با هدف خاصی یا حتی بدون منظور انجام داده‌ایم، ولی طرف مقابل یا دیگران آن را به گونه دیگر و یا مخالف منظور ما تفسیر کرده‌اند.

رویداد۲۴-یکی از ویژگی‌های ما به عنوان یک موجود اجتماعی، معنادار کردن وقایع و پدیده‌هاست. این قدرت در ما وجود دارد و مثبت هم هست، ولی اگر به نحو نادرستی به کار ببریم، منشاء اختلاف و حتی درگیری خواهد شد. همه ما تجربیات گوناگونی از چنین برداشت‌هایی نسبت به رفتارمان داشته‌ایم. کاری را با هدف خاصی یا حتی بدون منظور انجام داده‌ایم، ولی طرف مقابل یا دیگران آن را به گونه دیگر و یا مخالف منظور ما تفسیر کرده‌اند.در بسیاری از موارد این تفسیر اهمیت بیشتری از اصل آن رفتار پیدا می‌کند. چرا که واکنش خود را براساس این تفسیر تنظیم می‌کنند و این تفسیر بر آن فعل تحمیلی می‌شود. این موضوع برای کسانی که نویسنده هستند و در بسیاری از موارد در جامعه ایران باید با ابهام و ایهام مطلب خود را بنویسند، بیش از سایرین اتفاق می‌افتد به این معنا که چیزی را می‌نویسیم با هدف و منظور خاصی، ولی دیگران یا حداقل برخی از مخاطبان به گونه دیگری آن را درک و فهم می‌کنند. نکته جالب اینکه هدف نویسنده یا کنشگر یک چیز است، ولی ممکن است چندین برداشت به نسبت گوناگون از آن صورت گیرد. این مشکل را مولوی در ابتدای مثنوی به صورت شکواییه بیان می‌کند که: ”هرکسی از ظن خود شد یار من/ وز درون من نجست اسرار من" به تعبیر دیگر برداشت‌های دیگران از رفتار ما تا حدی متاثر از ظن و گمان درونی آنان است. شاید بتوان تفسیرها و برداشت‌های نادرستی را که از رفتارهای فردی صورت می‌گیرد را اصلاح کرد زیرا صاحب کنش و رفتار می‌تواند مورد عمل و رفتار خود را توضیح می‌دهد، هرچند در بسیاری از موارد این توضیحات نیز موجب قانع شدن دیگران نمی‌شود. 

ولی درباره تفسیرهای ما از رفتارهای جمعی چه می‌توان گفت؟ هر روز در مطبوعات مواجه با انواع و اقسام تفسیرها و برداشت‌ها از کنش‌های اجتماعی مردم می‌شویم. این کار یکی از مهم‌ترین وظایف تحلیل‌گران است. درباره این نوع تفسیرها چگونه می‌توان ارزیابی و داوری کرد؟ اجازه دهید وارد اصل موضوع شویم. رفتار مردم ایران را در انتخابات اخیر چگونه می‌توان تفسیر و درک کرد؟ چرا مردم در این سطح گسترده در انتخابات شرکت کردند؟ چرا به روحانی رأی دادند؟ سایرین چرا به رییسی رأی دادند؟ هر کسی تحلیلی ارایه می‌کند. عده‌ای آن را ناشی از ترس حضور رقیب می‌دانند. عده‌ای انتخاب میان بد و بدتر، برخی آن را اقدام برای استحاله نظام از طریق دموکراسی! هم‌چنین در نقطه مقابل، این رأی را تأیید نظام معرفی کرده‌اند. کدام‌یک درست است؟

واقعیت این است که همه مردم با یک انگیزه و با یک منطق وارد انتخابات نمی‌شوند، حتی ممکن است در برخی موارد از نظر تحلیل‌گر انگیزه‌ای را که برای کنش خود بیان می‌کنند پذیرفتنی نباشد بویژه در علت‌یابی و چرایی بروز یک کنش این مسأله بیشتر دیده می‌شود. بنابراین در مقام تحلیل و تبیین دستمان بسته نیست تا مجبور باشیم که فقط به اظهارات عامل رفتار بسنده کنیم، ولی بی‌توجهی به آنها نیز پذیرفتنی نیست. هر تحلیلی از یک رفتار جمعی و یک پدیده اجتماعی هنگامی درست و پذیرفتنی است که هم به لحاظ قیاسی و منطقی گزاره‌های آن خوب و قابل قبول تنظیم شود و هم از منظر تجربی متکی به داده‌های قابل قبولی باشد (در صورت وجود داده). در این نوشته می‌کوشم که برداشت خودم را از معنای مشارکت بالا در این انتخابات تقدیم کنم.
فرض اولیه بنده این است که کنشگران انتخاباتی اگرچه تا حدی درگیر فضای هیجانی می‌شوند ولی علی‌الاصول یک رفتار عقلانی و مبتنی بر هزینه و فایده از خود نشان می‌دهند. این استدلال بدان مفهوم نیست که همیشه درست تصمیم گرفته می‌شود. بلکه منطق تصمیم این است. ممکن است فرد در ارزیابی خود اشتباه کند یا ما آن را از ابتدا اشتباه بدانیم. برای نمونه فردی که در حوزه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کند و ما می‌دانیم که موفق نخواهد بود، ولی انگیزه او سودآوری است. ما نمی‌توانیم انگیزه او را دگرگونه جلوه دهیم. شرکت در انتخابات نیز از جمله رفتارهایی است که غالب مردم براساس مبنای عقلانی درباره آن تصمیم می‌گیرند و رفتار می‌کنند. با این ملاحظه هر حضوری پای صندوق رأی به معنای پرداخت هزینه و کسب سود یا منفعتی است. در بسیاری از موارد این هزینه نقد است و منفعت احتمالی نیز تا حدی نسیه است و در آینده محقق می‌شود.
 
پیش از توصیف و تحلیل بیشتر، بهتر است مثالی آورده شود. من و شما کی به یک مغازه مراجعه می‌کنیم؟ وقتی خدمت یا کالایی را نیاز داریم و آن مغازه نیز آن کالا را به قیمتی مناسب عرضه می‌کند و در جای دیگری نیز نمی‌توانیم آن خدمت یا کالا را تهیه کنیم، و یا اگر هم چنین جایی باشد، گران‌تر یا نامرغوب‌ترش را عرضه می‌کند. با این ملاحظه باید پرسید مردم وقتی پای صندوق رأی می‌روند چه چیزی را می‌دهند و چه چیزی می‌گیرند؟ به علاوه صاحب صندوق و انتخابات چه چیزی را عرضه می‌کند و چه چیزی را به دست می‌آورد؟ این یک رابطه دو طرفه است. دقیقاً مثل یک مغازه. اگر مغازه‌ای در قطب شمال باز شود که یخ بفروشد، اگر بهترین خدمات را بدهد، و حتی اگر قیمت آن ارزان هم باشد، صاحب مغازه هم خیلی رفتار خوبی و به اصطلاح مشتری‌مدار داشته باشد، باز هم کسی به آن مغازه مراجعه نمی‌کند، زیرا نیازی به این کالا در قطب وجود ندارد. ولی اگر در کویر گرم چنین مغازه‌ای باشد و صاحب آن بداخلاق و گران‌فروش و کالایش کم‌کیفیت هم باشد، باز هم برای خرید به آن مراجعه می‌کنیم.
اداره‌کننده صندوق رأی کلیت ساختار و نظام سیاسی است. کالا و خدمتی که عرضه می‌کند، حق انتخاب مدیر اجرایی کشور با برنامه مشخص برای 4 سال است. آنچه که مردم در ازای این امکان انتخاب از طرف خود می‌دهند، در درجه اول به رسمیت شناختن و حمایت از عرضه‌کننده است. ما وقتی یک جنس را از مغازه می‌خریم، به طور ضمنی صاحب مغازه را مالک آن می‌دانیم، و به مغازه اعتبار و رسمیت می‌دهیم و هرچه خریداران آن بیشتر شود، سرقفلی و ارزش آن مغازه نیز بیشتر می‌شود. البته هزینه دوم که در مقایسه با اولی چندان مهم نیست، ایستادن در صف و صرف وقت برای رأی دادن است.
در اینجا میان مردم و صندوق رأی یک بازی ساده‌ای شکل می‌گیرد. هرچه تنوع میان نامزدها کمتر باشد، به طور طبیعی نیازهای افراد کمتری را پوشش می‌دهند و مراجعه به آن کمتر می‌شود. بنابراین به میزانی که کیفیت و تنوع خدمت مزبور کمتر شود، مشتری کمتری برای خرید آن پای صندوق می‌آید. بویژه اینکه برخی از آرا به لحاظ اجتماعی قدرتمندتر هستند در واقع تأیید و حمایت آنان موثرتر است.
با این ملاحظات حضور گسترده در پای صندوق‌های رأی نوعی حمایت و پذیرش رفتار نظام در سیاست انتخاباتی است. هرچند ممکن است این پذیرش از نظر عده‌ای حداقلی باشد. ولی این پذیرش و حمایت مشروط به چارچوب انتخابات است، چون اگر قرار باشد بدون این چارچوب و به صورت مطلق آن را حمایت از نظام تلقی کنیم، آنگاه کم و زیاد شدن نسبت مشارکت‌کنندگان در دوره‌های گوناگون را چگونه تفسیر خواهیم کرد؟ به علاوه این مشارکت مالاً برای انتخاب یک نفر از میان دو یا چند نفر است. ولی این افراد به صفت شخصی و فردی نیستند که مورد ترجیح انتخاباتی قرار گرفته‌اند، بلکه به صفت کارکردی انتخاب شده‌اند. اگر به یک مغازه می‌رویم و مثلاً یک دستگاه تلویزیون می‌خریم، با فرض این است که آن تلویزیون کار کند و اگر بیاوریم خانه و کار نکند این معامله صحیح نیست. تلویزیون را برای قیافه‌اش نمی‌خرند، بلکه برای کارآیی آن را می‌خرند. کارآیی تلویزیون پیشاپیش در بروشور آن ثبت و ارائه شده است. نامزدهای انتخاباتی نیز برنامه خود را بصورت مدون و یا شفاهی معرفی کرده‌اند.

 

نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان