ایران چگونه حمایت کشورهای دیگر را در جنگ از دست داد؟
رویداد۲۴ رایان حسینی: «عصر ملاقاتی با آقای سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی که به دعوت وزیر خارجه به ایران آمده. داشتم دربارهی تحسین روابط صحبت شد و به آنها از امکان دوستی و حسن روابط اطمینان دادم و از کمک آنها به عراق انتقاد کردم مدعی شد که کمک را بعد از هجوم ایران به خاک عراق شروع کردهاند و دربارهی جنگ مفصل صحبت شد. برای پذیرش آتش بس التماس داشت. گفتم بپذیرند که عراق متجاوز است و محکمهای برای محاکمهی متجاوز تشکیل شود آن موقع ما میپذیریم ایشان میگفت محکمه را قبول دارند اما اعتراض به تجاوز عراق قبل از محکمه را نمیپذیرفت.» از خاطرات هاشمی رفسنجانی
شرایط سخت جنگ ایران و عراق بعد از سال ۱۳۶۳
تلفات بسیار بالای ایران در عملیاتهای تهاجمی ایران پس از آزادی خرمشهر به فرماندهان ایرانی نشان داد که ادامه جنگ بسیار دشوارتر از قبل شده است. از طرف دیگر ایران به دلیل ستیز با بلوک غرب و شرق در سال ۱۳۶۳ با کمبود جدی تسلیحات نظامی مواجه شد، در حالی که عراق علاوه بر رابطه با شوروی، با اروپا و آمریکا نیز رابطه برقرار کرده بود و اکنون در حال بازسازی ارتش خود بود.
کمبود تجهیزات بهویژه خود را در جریان عملیاتهای خیبر و بدر نشان داد. «غلامعلی رشید» معاون عملیات فرماندهی کل سپاه پس از عملیات خیبر در جلسهای بر این مساله تاکید کرد و گفت: «باید یک سری واقعیتها را پذیرفت. ما نیروهایمان نیروهای پیاده هستند. ما متکی به زرهی نیستیم. در مقایسه با دشمن آتش و نیروی ما به شدت کم است. دشمن در حال حاضر در سرتاسر خط پدافندی شاید از ۱۲ لشکر سازمانی خود ۳ لشکر در خط داشته باشد. ۹ لشکر عراق آزاد است یعنی بار جنگ روی دوشش نیست. اینها حتی آتش هم رویشان نیست. کارشان فقط آموزش و مانور است. قوی میشوند و هر جا ما تک کنیم، مثل اجل معلق میآیند روی سر ما. انبوه تانک و زرهی و آتش میریزند سر ما دشمن احتیاط بسیار خوبی دارد نیروی پیاده عراق سه برابر ما میباشد و از ۱۳ میلیون جمعیت خود یک میلیون را مسلح کرده است. ما با حداکثر ۱۰۰ گردان آفند میکنیم عراق ۳۰۰ گردان آزاد دارد و مقابله میکند. آتش عراق مثل باران فشنگ میآید و آتش توپخانه این کشور دقیقا پنجاه برابر ماست. در عملیاتها آسمان مطلقا در اختیار هواپیماهای عراقی است ما حتى یک هواپیما هم برای مقابله بلند نمیکنیم. اوایل فقط تیپ ۱۰ زرهی دشمن مجهز به تانک تی ۷۲ بود. در حال حاضر چند تیپشان مجهز به تی ۷۲ است که آر.پی.جی به آن اثر ندارد. ما وقتی توانمان در عملیات به آخر میرسد، دشمن با ۲۰ یا ۳۰ تیپ لشکر زرهی و مکانیزه میرسد بالای سر ما؛ تازه نفس و سرحال.»
فرمانده سپاه نیز پس از شکست ایران در چند عملیات پیاپی نامهای برای مسئولان کشور نوشت و از کمبود نیرو و امکانات ناله کرد و نوشت: «اگر نیرو و امکانات کافی فراهم شود تضمین میکنیم دو سال دیگر صدام نباشد... برادران عزیز جمهوری اسلامی (مسئولان کشور) به شدت از سپاه ناراحت بودند و فکر میکردند که سپاه نمیتواند بجنگد و نمیرود بگوید که من نمیتوانم بجنگم.»
توجه به جبهه سیاسی پس از شکستهای سال ۶۳ به بعد
اما پس از شکست در پیشروی و بنبست در جبهه جنگ، توجه ایرانیها به جبهه سیاسی معطوف شد. سال ۶۳ در حالی آغاز شد که فرماندهان هیچ روزنهای برای نفوذ در خطوط عراق در جبهههای جنوب نمیدیدند. آنها میگفتند به نظر میرسد فضای سیاسی دنیا تا حدی برای شنیدن حرفهای ایران مساعد شده است. حتی امیدواریهایی ایجاد شده بود که به کنار رفتن صدام از قدرت رضایت بدهند.
به گزارش رویداد۲۴ وزارت خارجه همایشهایی گذاشت و درباره «سیاست خارجی درهای باز» بحث کرد. دولت ایران اعلام کرد روابط با هر کشوری عادی میشود مگر دلیل خاصی آن را محدود کند. آنها میگفتند «لازمه دیپلماسی ارتباط است... اگر ما نباشیم در غیاب ما سرنوشت ما رقم زده میشود. ولی اگر باشیم به قدر لیاقت و کارمان در تعیین سرنوشتمان دخالت خواهیم داشت.»
دولتمردان با فرانسه و روسیه خوشوبشهای دیپلماتیک انجام دادند. سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان و گنشر وزیر خارجه آلمان به تهران آمدند. روابط ایران با دبیرکل سازمان ملل نیز بیشتر شد. روسها موشکهای اس ۳۰۰ را به عراق تحویل ندادند و سازمان ملل هم استفاده عراق از سلاح شیمیایی را محکوم کرد.
مذاکرات آن قدر خوشایند بود که هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه اعلام کرد وضع عراق مثل وضع سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران است و گفت: «مجموعه شرایط صدام امروز مثل شرایط محمدرضا پهلوی در اواخر سال ۱۳۵۶ و اوایل ۱۳۵۷ است»
اما دولتمردان به جای اینکه روابط خارجی و سیاسی را در جهت اتمام جنگ یا دستکم تغییر فضا به نفع ایران به کار برند، با تصوری متوهمانه و نادرست، استقبال برخی از کشورهای منطقه و جهان از ایجاد رابطه با ایران را به پای ناامیدی آنها از صدام حسین و حتی کرنش در برابر ایران دانستند!
مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه
صدام حسین چگونه گروههای تجزیهطلب را علیه ایران سازماندهی میکرد؟
پاکسازی حزب بعث عراق در همایش الخلد / صدام حسین چگونه به قدرت رسید؟
تبلیغات ایران و عراق در جنگ هشتساله
اختلاف ارتش و سپاه در زمان جنگ ایران و عراق بر سر چه بود؟
سرانجام تلاش برای برکناری محسن رضایی از فرماندهی جنگ به کجا ختم شد؟
شروط ایران برای پایان جنگ با عراق / وقتی همیشه ضعف دیپلماتیک بلای جان ایرانیان میشود!
البته این رویه جدید نبود و از سالهای ابتدایی جنگ سابقه داشت. سردار حسین علایی درباره این مسئله میگوید: «در صحبتهای بعضی از مسئولان وقت وزارت امور خارجه دیدم که آمده است، آن زمان ما هیچ شکایتی به سازمان ملل در مورد اینکه عراق به ما حمله کرده است نبردهایم. در واقع از شورای امنیت سازمان ملل به صورت رسمی درخواست نکردهایم که تجاوزعراق به کشورمان را محکوم کند! همینطور فعالیتی را در سطح سیاسی و از طریق دیپلماسی برای کند یا متوقف کردن ماشین جنگی عراق بهکار نگرفتیم... ما نتوانستیم از ظرفیتهای سازمان ملل و شورای امنیت به نفع خودمان بهخوبی استفاده کنیم.»
تلاش ایران برای انجام یک عملیات بزرگ در جنگ
با وجود ضعف دیپلماتیک ایران در آن سالها، انتظار میرفت با اعلام سیاست خارجی درهای باز اوضاع تغییر کند. دولتمردان با تصور سقوط رژیم بعث و پذیرش مطلق پیروزی ایران توسط کشورهای دیگر، از فرماندهان نظامی میخواستند با یک پیروزی بزرگ دیگر زمینه را برای سقوط صدام، احقاق حق ایران و گرفتن امتیازهای بیشتر فراهم کنند.
هاشمی رفسنجانی که جانشین فرمانده کل قوا بود و در حقیقت فرماندهی جنگ را بر عهده داشت مدام به فرماندهان میگفت هرطور که شده عملیات انجام دهند و متوقف نشوند. وی در سال ۱۳۶۳ برای نظامیان رتبهبالای سپاه سخنرانی کرد و گفت: «اگر ما بازنده شویم و اگر روزی به عقب برویم، عقبنشینی در مواضع سیاسی جمهوری اسلامی فشار را شدیدتر خواهد کرد. ما همه امیدمان و همه تلاشمان و همه غم و غصهمان این است که یک جایی را پیدا کنیم و دست به اقدام (عملیات) بزنیم و یک حمله مجدد بکنیم. ولو با ۳۰ یا ۴۰ درصد موفقیت تا جنگ را از این حالت نجات بدهیم... عملیات ناموفق به صلاح ما نیست این به عنوان یک اصل است.»
فرماندهانی که با کمبود امکانات و مشکلات فراوان باز هم نمیخواستند از زیر بار عملیات شانه خالی کنند، مدام جلسه میگذاشتند تا راهی برای عملیات بیابند. بارها و بارها جلسه گذاشتند، ولی همه راهها بسته بود.
غلامعلی رشید جلسه فرماندهان را در تابستان ۱۳۶۳ این گونه روایت میکند: «در ملاقات با امام برادر محسن مطرح کرده بود که ما زمان میخواهیم و امام گفته بودند اشکال ندارد دو سال هم میشود زمان داد، ولی باید بجنگید. امام به نحوی میگویند که باید عملیات کوچک داشته باشید.» تصمیم رضایی این بود که بهواسطه عملیاتهای کوچک آتش جنگ را روشن نگه دارد تا زمینه برای عملیات بزرگ مهیا شود.
اما انجام عملیاتهای تهاجمی بیشتر در خاک عراق نشان داد که ایرانیها در ادامه جنگ مصمم هستند و آنگونه که هاشمی رفسنجانی بارها مدعی شده بود به کسب یک پیروزی در خاک عراق و سپس اتمام جنگ راضی نخواهند شد.
چگونه ایران حمایت کشورهای دیگر را در جنگ از دست داد؟
رسانههای ایرانی هم مدام هدف اصلی ادامه جنگ را «صدور و گسترش انقلاب در منطقه» و «آزادسازی کربلا و قدس» اعلام میکردند و از سوی دیگر برای همه دنیا خط و نشان کشیده میشد. «محمدجواد مظفر» مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد در دوره میرحسین موسوی در تحلیل این ماجرا میگوید: «به جای آنکه بگوییم جنگ جنگ با بیرون کردن صدام از خاک ایران، میگفتیم جنگ جنگ تا آزادی کربلا و بعد از آن میگفتیم جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم!» یعنی پیام این بود که وقتی جنگ عراق تمام شود، باید فتنه را از کشورهای دیگر هم پاک کرد!
شعارهای اینچنینی و رویکردهایی چون صدور انقلاب به منطقه، باعث شد کشورهای عربی به حمایت گسترده از صدام روی بیاورند و علاوه بر وامهای کلان، در مجامع بینالمللی از عراق حمایت کنند. ایالات متحده آمریکا همزمان با گسترش روابطش با عراق طرح تحریمی را آغاز کردند که به «عملیات استانچ» مشهور شد و هدفش محدود کردن ایران در دسترسی به سلاح بود.
کشورهای بسیاری با آمریکاییها همراه شدند. ایران تمام دوستان خود را از دست داده بود، هم اروپا و آمریکا و هم بلوک شرق. اتحاد جماهیر شوروی نیز که در ابتدای جنگ اعلام بیطرفی کرده بود، در دو مسئله با ایران اختلاف پیدا کرد؛ یکی عدم همراهی ایران با شوروی در ماجرای افغانستان و دیگری انحلال حزب توده توسط دولت ایران و اعدام و زندانی کردن سران آن.
این مسائل باعث شد اتحاد شوروی از اواخر سال ۱۳۶۱ حمایت خود از عراق را علنی کرده و گسترش دهد. در فروردین ۱۳۶۳ تنها دو ماه پس از اعدام اعضای حزب توده، یک هیات بلندپایه به ریاست «ریا بوف» رئیس کمیته روابط اقتصادی خارجی شوروی به بغداد رفته و پیشنهاد کردند ۴/۵ میلیارد دلار اسلحه به عراق بفروشند. این بزرگترین پیشنهاد فروش سلاح بود که تا آن زمان شورویها به عراق داده بودند. بنابرین عراق از نظر تجهیزات نظامی نسبت به ایران دست بالا را پیدا کرد.
علاوه بر این، تحریمهای گسترده و عدم روابط دیپلماتیک اوضاع اقتصادی کشورمان را وخیم کرده بود؛ حال آنکه عراق بهواسطه برقراری روابط گسترده بینالمللی و استفاده تبلیغاتی از عملیاتهای تهاجمی ایران، موفق شده بود با وامهای متعدد اوضاع اقتصادی خود را بهبود بخشد.
بعدها هاشمی رفسنجانی در گفتگو با روزنامه همشهری گفت: «یک کار ضد دیپلماتیک در مورد شوروی انجام شد که شاید هم لازم بود و آن، برخورد با حزب توده و دستگیری سران آن بود. این کار با تبلیغات گسترده همراه شد و به دنبال آن روابط ما با شوروی مشکل شد. اگر آن کار را نمیکردیم، بهتر بود. ما حزب توده را زیر نظر داشتیم. من برای این حرف که آنها به فکر کودتا بودند، دلیلی پیدا نکردم، البته به نفع شوروی فعالیتهایی داشتند.»
هاشمی خیلی دیر متوجه خطای خود شد. اما در همان ایام افراد بسیاری بودند که این رویه را غلط میدانستند. برای مثال در ۱۳ مهرماه ۱۳۶۳ که مصادف با روز تاسوعا بود، نهضت آزادی مراسمی داشت که سخنرانش مهندس مهدی بازرگان بود. در گزارش شهربانی و سپاه بخشی از سخنان بازرگان آمده که میگفت: «امروز در جامعهی ما هر برنامهای رخ دهد، میگویند توطئهی آمریکا و انگلیس است. عیب از خود ماست نه توطئه آنها. امام حسین (ع) نگفت بیایید مرا بکشید، یا شعار جنگ جنگ تا پیروزی بدهد؛ بلکه با عمر سعد مذاکره کرد و آنها قبول نکرده و جنگ رخ داد.»
در جلد ۳۳ کتاب روزشمار جنگ که توسط سپاه پاسداران متشر شده آمده است که «پس از سخنرانی بازرگان، حدود ۹۰ نفر موتورسوار و عدهای پیاده، در جلوی ساختمان بر علیه نهضت آزادی شعار مرگ بر لیبرال و مرگ بر بازرگان سر دادند.»
طبعا صدایی که امثال بازرگان از نمایندگان آن بودند شنیده نشد و در نتیجه ایران با شرایطی سختتر از گذشته جنگ را ادامه داد. شرایطی که بلافاصله اثرات خود را بلافاصله در عملیات بدر نشان داد.
جعفر شیرعلینیا پژوهشگر جنگ مینویسد: «ایران میخواست تنهاییاش را با شجاعت رزمندگانش در صحنه نبرد جبران کند. اما شکست عملیات بدر شرایط سختی برای فرماندهان رقم زد و امیدواریهایی که از مذاکرات سیاسی به وجود آمده بود با عدم موفقیت عملیات بدر کمرنگ شد. خبر عقبنشینی و شهدای فراوان عملیات بدر بحث هزینههای ادامه جنگ در شهرها را زیاد کرد.»
عراق در جریان عملیاتهای خیبر و بدر از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد، ولی در نتیجه روابط خارجی نامناسب و عدم شناخت واقعیتهای عرصه بینالمللی، کشورهای دیگر واکنش چندانی به این جنایت بزرگ نشان ندادند.
ايرانيان ستمدیده بود
عدالت حق ایران بود
حرف خدا درست بود
غیرتمندی و شرف
.....
انسانها
طرز فکر ها
نیت ها ... ؟
هشت سال ...