تاریخ انتشار: ۰۸:۲۵ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۶
نقد رویداد۲۴ بر فیلم‌های روز نهم جشنواره فیلم فجر

سوءتفاهم؛ کلاس فلسفه آقای کارگردان

احمدرضا معتمدی فلسفه خوانده و روی این رشته تعصب دارد. همیشه سعی کرده فیلم‌هایش رنگ و بوی فلسفی داشته باشند. آثار او بیشتر از این که ربطی به اجتماع یا تاریخ داشته باشند به فلسفه مربوط می‌شوند و مستقیم مفاهیم فلسفی را بیان می‌کنند.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: احمدرضا معتمدی فلسفه خوانده و روی این رشته تعصب دارد. همیشه سعی کرده فیلم‌هایش رنگ و بوی فلسفی داشته باشند. آثار او بیشتر از این که ربطی به اجتماع یا تاریخ داشته باشند به فلسفه مربوط می‌شوند و مستقیم مفاهیم فلسفی را بیان می‌کنند. 

سوءتفاهم بر اساس نظریات بودریار فیلسوف فرانسوی ساخته شده است. منتها سوال اصلی این است که سینما چه ربطی به این مسائل فلسفی دارد؟ شاید معتمدی بگوید فیلم را برای خودش ساخته و کاری به دیگران نداشته است. اگر اینطور است چرا از بازیگران حرفه‌ای و مشهور استفاده کرده؟ مشخص است معتمدی از این بازیگران استفاده کرده تا فیلمی برای اکران عمومی بسازد. مشکل هم دقیقاً از اینجا شروع می‌شود. حتی با توجه به کپشن ابتدای فیلم کسی از داستان و ماجرای فیلم سردر نخواهد آورد. درباره آن کپشن مفصلاً خواهم نوشت، اما قبل  از توضیح آن نوشته لازم است درباره این حرف بزنیم که آیا تماشاگر عادی سینما چیزی از این فیلم به یاد خواهد آورد؟ قطعا نه. 

کارگردانانی مثل معتمدی اساساً سینما را نفهمیده‌اند. از آن‌ها باید آن سوال اساسی درباره سینما را پرسید: سینما چیست؟ سینما اساسش بر تصویر است. یک عینیت کامل. تماشاگر باید منظور شما را ببیند تا بفهمد. برای فهمیدن این موضوع باید بتوانید دقیق و درست حرفتان را بزنید. فلسفه درباره مسائل ذهنی و انتزاعی حرف می‌زند. این دو اساساً در تضاد با یکدیگر هستند. خیلی سخت است که کسی بتواند این مفاهیم را بدل به یک فیلم سینمایی کند. هنر زیادی می‌خواهد که معتمدی آن را ندارد. 

فیلم فلسفی ساختن خیلی ادعای بزرگی است که هر کسی توانایی انجامش را ندارد. اصولاً ادعا داشتن در سینما آغاز انحطاط یک کارگردان است. اگر ژیژک و باقی فلاسفه درباره وجوه فلسفی آثار هیچکاک کتاب می‌نویسند به خاطر کیفیت آثار هیچکاک است. هیچکاک هیچ‌گاه ادعا نداشته است که فیلسوف است. او حتی ادعا نکرده روشنفکر است. هیچکاک خودش را سرگرمی‌ساز می‌داند. هدفش ساخت فیلم خوب است. فیلمش را بدون هیچ ادعایی می‌سازد. تفاسیر فلسفی خود به خود از دل فیلم‌های هیچکاک می‌جوشد و بیرون می‌آید. هیچکاک هیچ‌گاه لازم ندیده برای فیلم‌هایش کپشن‌های فلسفی بنویسد تا فیلمش فیلسوفانه شود. 

فکر می‌کنم تا حد زیادی ماهیت کپشن ابتدای فیلم برای خوانندگان مشخص شد. معتمدی مجبور بوده آن کپشن را در ابتدای فیلمش بگذارد تا به خیال خودش برای فیلمش اعتبار بخرد. وگرنه کدام تماشاگر عادی جریانات درون فیلم را متوجه می‌شود؛ هیچ‌کس. هیچ‌کس هیچ چیز از این فیلم نخواهد فهمید. سینما کلاس فلسفه نیست که ما بخواهیم برای تماشاگر منبر برویم و درس گفتاری فلسفی به او ارائه بدهیم. معتمدی در سوءتفاهم دقیقاً چنین کاری کرده است. منبر رفته و شروع کرده مسئله‌ای را که نه برای تماشاگر مفهوم است و نه دغدغه آن را دارد مطرح کرده است. اگر فیلم خودش انقدر قدرت دارد که حرفش را بزند چرا کارگردان اول فیلمش آن کپشن را گذاشته؟ مشخص است که این فیلم نتوانسته حرفش را بزند و کارگردان آن کپشن را گذاشته تا ذهن ما را منحرف کند و بگوید فیلم مهمی ساخته است. در حالی که اینطور نیست، سوءتفاهم یک فیلم شکست خورده است. به خاطر این‌که هیچ تماشاگر عامی به دیدن چنین فیلمی نخواهد رفت. اگر هم برود به خاطر تیم بازیگران فیلم است نه حرفی که کارگردان قرار است به او بزند. 

سوءتفاهم پرت‌ترین فیلم جشنواره فجر است. اصلاً خود فیلم به کنار، جالب است که معتمدی خیال کرده مردم با این حجم از مشکلات حوصله دارند به تفسیر معتمدی از بودریار گوش دهند. فیلمی انقدر پرت ساختن هم هنر می‌خواهد که به نظر می‌رسد معتمدی این هنر را دارد. 

سوءتفاهم یک تناقض کامل است. از یک طرف می‌خواهد حرف‌های بزرگ فلسفی بزند، که نمی‌تواند، از طرف دیگر بازیگران مشهور به فیلمش می‌آورد تا مردم لااقل به خاطر آن‌ها هم شده فیلم را تماشا کنند. مشکل بعدی این است که فیلم جوری ساخته شده که هیچ‌کس از آن سر در نمی‌آورد. مردم عادی که اصلاً سردر نمی‌‌آورند. پس چرا فیلم ساخته شده است؟ معلوم نیست. سوءتفاهم از آن فیلم‌هایی است که ماهیت ساختشان زیر سوال است. یعنی معلوم نیست برای چه ساخته شده‌اند. قطعاً برای آموزش بودریار شناسی به مخاطب نیست. چون مخاطب سینمای ایران انقدر دغدغه و مشکل دارد که اصلاً حوصله شناختن بودریار را ندارد. 

معتمدی قطعاً می‌داند سینما هنری است صنعتی. به گیشه وابستگی دارد و با پول مردم عادی می‌چرخد. پس چه بهتر که فیلم با کیفیتی بسازیم که قابل فهم برای همه مردم باشد. نه فیلمی مثل سوءتفاهم که هیچ‌کس از آن سردر نیاورد. سوءتفاهم بیهوده‌ترین فیلم جشنواره بود، فیلمی که نه مخاطب عام دارد و نه مخاطب خاص. نه می‌تواند مسئله فلسفی‌اش را بیان کند، نه تماشاگر را جذب کند. بیشتر شبیه اتود ضعیفی از یک فیلم است که یک دانشجوی مشتاق رشته فسلفه آن را ساخته است.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
بهترین گزینه برای ریاست مجلس دوازدهم چه کسی است؟
Created by potrace 1.16, written by Peter Selinger 2001-2019
پیشنهاد
پیشخوان