تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۵

«سازمان امنیت و همکاری اروپا» و پارادایم های جدید امنیتی روسیه

دکتر محمدجواد موسی نژاد*
«جیمز بیکر» وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سال 1989 میلادی در یک سخنرانی در شهر برلین آلمان از لزوم یک معماری جدید برای یک عصر جدید سخن گفت. مقصود «بیکر» ساختاری جدید برای امنیت نظام بین الملل و اروپا در فردای فروپاشی شوروی و اروپای پساکمونیسم بود. این دغدغه البته فقط منحصر به وی نبود و به نوعی بازتاب فضای بوجود آمده ی ناشی از اتمام جنگ سرد و بیشتر از آن، مبتنی بر نیاز و الزام به بازنگری در نقش سازمان های امنیتی بود که در زمان رقابت بین دو ابرقدرت شکل گرفته بودند و در این دهه با فروپاشی نظام دو قطبی، کارویژه شان زیر سوال رفت. 

یکی از این سازمان های امنیتی، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا بود که در 1975 در هلسینکی فنلاند آغاز به کار کرد و در سال 1994 جای خود را به سازمان امنیت و همکاری اروپا  (OSCE) داد. سازمانی که با حضور اکثر کشورهای اروپایی، آمریکا و شوروی در سال های جنگ سرد در معماری نظم و امنیت اروپا و نظام بین الملل کارساز بود و پس از فروپاشی نظام دوقطبی، انتظارات و توقعات از آن باید در سطحی دیگر و به گونه ای متفاوت برآورده می شد. مهم ترین اولویت های کاری بزرگ ترین سازمان امنیتی جهان، گسترش دموکراسی و میانجیگری در حل بحران ها در قلمرو دولت های عضو تعریف شد. اما همین تفسیر در تعاریف صلاحیت ها، اختلافاتی را منجر شد که دودستگی و شاید چند دستگی در میان اعضا را پیامد داشت.

روسیه یکی از مهم ترین اعضای این سازمان، به عنوان میراث دار شوروی، همچنان از ظرفیت های عمده ای در حوزه های سیاسی ، نظامی و اقتصادی برخوردار است و نقشی مهم و تعیین کننده در فرایندهای امنیتی حوزه اروپا و بلکه جهان دارد. این کشور بواسطه ی قلمرو وسیعش در دو قاره اروپا و آسیا و دارا بودن همسایه های بیشمار و متنوع از ملیت ها، مرام ها و مذاهب مختلف، همواره نیازمند تدبیر و اجرای پارادایم های امنیتی منعطف با فضای بین المللی و منطقه ایست. 

پارادایم امنیتی روسیه در حوزه اروپایی بیشتر از هر سمت و سویی، به همکاری و یا عدم همکاری روس ها با سازمان امنیت و همکاری اروپا و تقابل با گسترش ناتو بازمی گردد. اما روس ها ماموریت های تبیین شده برای این دو سازمان امنیتی را قبول ندارند و مخصوصا در مورد OSCE که خود عضوی از آن می باشند بویژه از سال 2003 و با وقوع اولین موج  انقلاب های رنگی در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان، اختلافاتشان با اعضای غربی سازمان پررنگ تر و تشدید شد. با وقوع این انقلاب ها، معادلات سیاسی در این کشورها تغییر کرد و حکومت های طرفدار غرب روی کار آمدند و همین مساله به نوعی بر الگوی کلان امنیتی روسیه در حوزه اروپایی تاثیر گذاشت. 

می توان گفت که حساسیت روسیه در مورد تحولات سیاسی کشورهای همسایه موجب شد تا روسیه با رویه تغییر وضع موجود که در دستور کار OSCE بود، مخالفت کند و بشدت این سازمان امنیتی را به چالش بطلبد. برای اولین بار این پوتین بود که در سال 2007 در کنفرانس امنیتی مونیخ به صراحت تلاش های کشورهای غربی برای ابزاری شدن سازمان امنیت و همکاری اروپا جهت تامین منافع برخی از کشورها از طریق کشورهای دیگر را به شدت تقبیح کرد. تلاش های پوتین برای تاثیر بر ساختار سازمان امنیت و همکاری اروپا به همین جا ختم نشد. او در سخنرانیش در دومای روسیه در سال 2007 از سازمان خواست تا به ماموریت واقعی خود توجه نماید و در مورد استقرار سیستم دفاعی موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک به عنوان بخشی از ابعاد سیاسی و نظامی سازمان به شدت موضع گرفت. کاملا مشخص است که سازمان امنیت و همکاری اروپا بیشتر تلاش خود را جهت اعمال تغییرات در حوزه شوروی سابق بکار بسته است و همین مساله نگرانی سردمداران کاخ کرملین را روز بروز بیشتر کرده است. لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز در اجلاس بروکسل، OSCE را متهم کرد که بیش از ایفای نقش  و ماموریت واقعی اش در حوزه امنیتی، به موضوعات حقوق بشری آن هم با نگاهی غربی توجه می کند.

مشکل دیگری که از منظر روسیه بر سازمان امنیت اروپایی مترتب است، اجرایی نشدن قرارداد کاهش نیروهای مسلح و تسلیحات متعارف در اروپاست. هدف این قرارداد که در زمان جنگ سرد و بین دو بلوک شرق و غرب امضا شد، توازن قوا در اروپا بود. بی تردید گسترش فزاینده ناتو به سوی شرق و نزدیک شدن آن به مرزهای روسیه موجب شده تا روسیه به شدت احساس خطر کرده و خواهان اجرایی شدن این قرارداد باشد. در هم پیچیدگی روابط بین روسیه و سازمان امنیت اروپا از یک طرف و گسترش ناتو به سمت شرق از سوی دیگر، پارادایم های جدیدی را در حوزه امنیتی برای روسیه باز تعریف کرده است.

اما روسیه در پارادایم های جدید امنیتی اش برای همکاری در حوزه امنیت با اروپا شروطی را قائل شده است. اول اینکه روسیه خواهان انجام اصلاحات در سازمان امنیت و همکاری اروپا می باشد و خواهان بازگشت به اهداف و اصولی است که برای سازمان تعریف شده بود. دوم اینکه روسیه می خواهد اساسنامه سازمان امنیت را تغییر دهد. روسیه معتقد است یکی ار علت های ناتوانی سازمان در نیل به اهداف، تضعیف نقش دبیر کل آن است. روسیه در صدد است تا با پررنگ نمودن نقش کشورهای آسیای مرکزی در ساختار تصمیم گیری سازمان امنیت و همکاری اروپا، بر افزایش نقش خود نیز صحه بگذارد.

روسیه تحت زعامت اقتدارگرایان در سوی دیگر نقشه جهان، به دنبال استحکام پیوند با کشور هایی چون هندوستان، چین، برزیل و قدرت های منطقه ای مثل ایران است تا ضمن بازتعریف نقش خود در حوزه امنیتی مرزهای غربی کشور، به فکر مرزهای جنوبی اش نیز باشند. روس ها نیک می دانند تعریف امنیت بدون در نظر گرفتن نقش قدرت های نو ظهور امکان پذیر نخواهد بود.

اما مهم ترین دغدغه امنیتی روس ها، گسترش ناتو می باشد. روس ها از تمام اهرم های خود برای مقابله با نفوذ ناتو بهره می گیرند. البته روسیه تمایل دارد تا روابط خود را با ناتو بدون محدودیت گسترش داده اما مشروط به آنکه ناتو مناطق پیرامونی کشور روسیه و همسایگان آن را مورد توجه قرار ندهد. به همین جهت است که روسیه مهم ترین اولویت های خود را در حوزه امنیتی در داخل کشور، اتخاذ سیاست فعالانه تامین امنیت ملی می داند که مهم ترین محور آن نیز صدور مجوز ضربه نخست هسته ای در صورت وجود تهدید جدی بر علیه منافع این کشور است. در خارج از مرزها نیز تلاش برای تحکیم مناسبات امنیتی خود با همسایگان جنوبی و قدرت های نوظهور، اصلاح ساختار و اساسنامه سازمان امنیت و همکاری در اروپا و همچنین ارتباط مناسب و مداوم با ناتو جهت جلو گیری از تحکیم روابط ناتو با همسایگانش از جمله الگو های امنیتی جدید مسکو می باشد.

* کارشناس روابط بین الملل و تحلیلگر مسائل روسیه و آسیای میانه
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
بهترین گزینه برای ریاست مجلس دوازدهم چه کسی است؟
پیشخوان