تاریخ انتشار: ۱۴:۰۰ - ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
گزارش رویداد ۲۴ از یک مجموعه پرطرفدار در شبکه نمایش خانگی

سریال آبان: شروع توفانی، گرفتار در تکرار

یکی از استراتژی‌های کلیدی در سریال‌سازی ایجاد نقاط اوج در لحظات پایانی هر قسمت است تا مخاطب را برای تماشای ادامه داستان ترغیب کند. آبان از این تکنیک به خوبی استفاده می‌کند حتی اگر در طول هر قسمت دچار افت ریتم شده و برخی سکانس‌ها بیش از حد کشدار شوند، اما این پایان‌بندی‌ها، بیننده را همچنان مشتاق تماشای قسمت بعدی نگه‌می‌دارد.

سریال آبان: شروع توفانی، گرفتار در تکرار

رویداد ۲۴| فاطمه شاه‌بنده: سریال آبان با قلاب داستانی جذابی آغاز می‌شود و از همان ابتدا کشش لازم را برای جذب بیننده‌ی مشتاق به دیدن سریال‌های عامه‌پسند، ایجاد می‌کند. شخصیت‌پردازی در قسمت ابتدایی به اندازه‌ای پیچیده و لایه‌دار است که مخاطب را کنجکاو می‌کند، داستان‌سرایی قوی و ریتم مناسب باعث می‌شود انتظارات زیادی از ادامه سریال شکل گیرد، اما آیا این انتظارات برآورده می‌شوند؟ متاسفانه نه کاملاً.

با پیشروی داستان و ورود شخصیت‌های جدید، روایت دچار نوعی دور باطل می‌شود، موقعیت‌های تکراری جای پیشروی واقعی را می‌گیرند و مخاطب به امید تغییرات تازه صبر می‌کند. داستان به‌جای آنکه ابعادی تازه به درگیری شخصیت‌ها بدهد بیشتر در حلقه‌ای از تنش‌های مشابه و غیرمنطقی گرفتار می‌شود.

می‌توان گفت از قسمت دوم قلاب داستانی خوبی که شکل گرفته بود به نمایشی درهم ریخته تبدیل می‌گردد و با تماشای قسمت‌های بعدی به نظر می‌رسد که فیلمنامه‌نویس حافظه‌ی خود را از دست داده است یا ترجیح داده که منطق داستانی را به نفع پیشبرد درامی نامنسجم قربانی کند! چرا هیچکدام از شخصیت‌ها با روابط قدیمی و صمیمی، هیچگونه شناختی از خصوصیات اخلاقی یکدیگر ندارند؟ همسر آبان به شکلی ناگهانی نسبت به او بدبین می‌شود و دوست و وکیل آبان به او پیشنهاداتی می‌دهد که با شخصیت آبان همخوانی ندارد. اما نقطه‌ی اوج این بی‌منطقی رفتار‌های آبان است: زنی که قرار است باهوش و زیرک باشد، اما ابتدایی‌ترین راه‌حل‌ها را نادیده می‌گیرد.

هجوم سوالات بی‌جواب

چطور ممکن است که آبان متوجه نشود با اقدام قانونی اتهام قتل می‌تواند از روی همسرش برداشته شود، زیرا طرف مقابل هیچ مدرکی که پای خودش هم در آن نباشد، برای ارائه ندارد؛ و چرا اصولاً هیچکس در طول این داستان به فکر هیچگونه اقدام قانونی و راه‌حل‌های واقعی نیست؟ آبان که شخصیتی باهوش و قوی معرفی می‌شود، اما در ادامه‌ی سریال تصمیماتش چندان با این هوش همخوانی ندارد. گویی شخصیت‌ها بر اساس منطق داستانی پیش نمی‌روند بلکه صرفاً بر اساس نیاز‌های لحظه‌ای فیلمنامه تغییر جهت می‌دهند. در قسمت‌های ابتدایی دیدیم که این زوج چنان رابطه‌ای دارند که کوچکترین و حتی بدترین مسائل را با هم در میان می‌گذارند، اما در میانه‌ی داستان این رابطه تغییر کرده و آبان شرط ثابت را به همسرش نمی‌گوید، آنان که تا همین قسمت قبل حتی در بحران‌های شدید با هم صادق بودند.

حتی ظاهراً این دختر ترجیح می‌دهد بین ناز کردن‌های بی‌دلیل و گرفتن تصمیماتی که هیچ انسجامی ندارند در رفت و آمد باشد. مثلاً ابتدا در مقابل پیشنهاد ثابت مقاومت می‌کند، اما در نهایت حتی تصمیم می‌گیرد در خانه‌ی او ساکن شود! شرط ثابت که فقط جدایی بود چرا آبان بدون هیچ دلیل منطقی با این اقامت مخالفت نکرد. سریالی که داستانش یادآور فیلم «پیشنهاد بی‌شرمانه» بود حالا تبدیل به فیلمِ سطح پایینِ سیصدوشصت‌وپنج روز شده!

یکی دیگر از ضعف‌های آبان طولانی شدن همین کشمکش‌های بی‌ثمر است. درگیری میان آبان و آقای ثابت بار‌ها و بار‌ها تکرار می‌شود، یکی می‌خواهد و دیگری انکار می‌کند. این چرخه به قدری ادامه پیدا می‌کند که به‌جای ایجاد تنش و تعلیق فرسایشی و خسته کننده می‌شود و بجای پیشروی در حال کش دادن تقابلی بی‌پایان است.

چرا آبان بیننده دارد؟

یکی از استراتژی‌های کلیدی در سریال‌سازی ایجاد نقاط اوج در لحظات پایانی هر قسمت است تا مخاطب را برای تماشای ادامه داستان ترغیب کند. آبان از این تکنیک به خوبی استفاده می‌کند حتی اگر در طول هر قسمت دچار افت ریتم شده و برخی سکانس‌ها بیش از حد کشدار شوند، اما این پایان‌بندی‌ها، بیننده را همچنان مشتاق تماشای قسمت بعدی نگه‌می‌دارد.
شخصیت‌ها: این سریال از منظر بصری کیفیت قابل قبولی دارد طراحی لباس‌ها با دقت است و هماهنگی خوبی با فضای داستانی دارد انتخاب لوکیشن و نور هم مناسب با حال و هوای سریال است فیلمبرداری احسان رفیعی‌جم و قاب‌بندی‌های حساب شده‌ای دارد.

بازیگران و چهره‌های شناخته شده

از شخصت‌های برجسته و کلیدی شهاب حسینی است؛ که به لطف بازی قوی و کاریزمای ذاتی خود حضوری چشمگیر دارد گریم او به گونه‌ای طراحی شده که خشونت حیوانی خاصی را در چهره‌اش منعکس کند به شکلی که حضورش نوعی تهدید و فشار روانی را منتقل کند. اما شخصیت او به اندازه‌ای که باید پرداخت نشده و بیش از حد مبهم باقی می‌ماند ابهامی که ممکن است به سردرگمی منجر شود. امین حیایی در این سریال نقش شخصیتی حریص را بازی می‌کند که همیشه به دنبال سواستفاده از موقعیت‌هاست، اما این کار را در قالب دوستی و نزدیکی ظاهری انجام می‌دهد.

 بازی او در این نقش قابل توجه است، چون به خوبی توانسته این شخصیت فرصت‌طلب و چند وجهی را به تصویر بکشد. نگاه‌های زیرکانه، زبان بدن حساب شده و لحن کلامش نشان می‌دهد این شخصیت چگونه می‌تواند دیگران را بازی دهد. همچنین مینا ساداتی در نقش هدیه (با اینکه هنوز مشخص نیست او چجور گذشته‌ای با ثابت داشته و پس از گذشت هفت قسمت همچنان این گذشته مبهم است)، اما کاراکتر این زن اغواگر و چندلایه ابعاد کنکجاوی‌برانگیز زیادی به داستان اضافه کرده است. کمبود سریال‌ها دلیل اصلی انتخاب آثاریست که با وجود حفره‌های فراوان عاملی برای سرگرمی مخاطب‌اند، اما انتخاب بازیگران درست توانسته موقعیت خوبی برای دیده شدن به آبان بدهد.

متاسفانه می‌دانیم که برای مخاطب ما دنبال کردن شرایط پیچیده‌ی احساسی جذاب است همان دلیلی که سریال‌های ترکیه‌ای را میانمان محبوب می‌کند. روابط پیچیده و پر از تناقض و در نهایت عاشقانه‌های غیرمعمول به دلیلی که لازمه‌ی پردازشش کار جامعه‌شناسان است، برای مخاطب ما جالب است. این دلایل می‌توانند چگونگی پرمخاطب بودن آبان را منطقی جلوه دهند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: شهاب حسینی
نظرات شما