نقد و بررسی فیلم تا سپیده دم| تجربه چندباره مرگ برگرفته از یک بازی ویدئویی

رویداد۲۴ | فیلم «تا سپیدهدم» (۲۰۲۵) در ژانر ترسناک-معمایی، برگرفته از بازی ویدیویی موفق ۲۰۱۵ محصول استودیو سوپرمسیو گیمز است و توسط دیوید اف. سندبرگ (فیلمنامهنویس اثرهایی، چون Lights Out و Annabelle Creation) کارگردانی شده، با نویسندگی گری داوبرمن و بلر باتلر.
داستان فیلم تا سپیده دم
داستان درباره گروه پنجنفرهای از جوانان، شامل کلور (با بازی الا روبین)، مکس (مایکل چیمینو)، نینا (اودسا آزیون)، مگان (جی-یانگ یو) و آبِل (بلمونت کاملی) است که برای یافتن خواهر گمشده کلور، ملانی، به درهای دورافتاده سفر میکنند. مدت زمان این فیلم حدود ۱۰۳ دقیقه و بودجه آن ۱۵ میلیون دلار بوده است. این فیلم همچنین موفق شد، حدود ۵۲ میلیون دلار درآمد گیشه جهانی بوده است.
ساختار فیلم حول یک لوپ زمانی میچرخد: هر بار گروه به محض مرگ، شب را با تمام جزئیات از اول شروع میکنند، اما تهدیدها (قاتل، دمیون یا وندیگو) متفاوت است.
اگر نتوانند تا رخ دادن ۱۳ مرگ تا سپیدهدم زنده بمانند، در یک چرخه زمانی گیر میافتند. این ساختار به جای تکیه بر «تاثیرات پروانهای» بازی، از طریق تجربه چندباره مرگ بر انگیزه درونی شخصیتها بنا شده است.
بازیگری فیلم تا سپیده دم
الا روبین در نقش کلور، مایکل چیمینو و اودسا آزیون بهعنوان مکس و نینا که شیمی خوبی بینشان برقرار است و پیتر استورماره بهعنوان دکتر هیل موفق عمل کرده است.
اگرچه برخی منتقدان علاوه بر حضور کلیشهای شخصیتها، بازی آنها را نسبتاً قابل تحمل خواندهاند، گاهی با لحظاتی شبیه سریالهای CW مواجهاند.

نقد فیلم تا سپیده دم
سندبرگ، با پشتوانه فیلمهای تجربی در ژانر وحشت، بهطور ویژه از جلوههای ویژه استفاده کرده و در خلق موجوداتی مثل وندیگوها موفق بوده. او برای به نمایش گذاشتن حرکات غیرانسانی این موجودات، از بازیگران بلندقد و رقصندگان برای بداههسازی استفاده کرده که به وحشتنامحسوس و مؤثر تبدیل شده است.
موسیقی بنجامین والفیش نیز با ایجاد تنش و ترس، یکی از برجستهترین قسمتهای فیلم خوانده شده است.
لوکیشن درجهیک و نورپردازی حرفهای، بهویژه در دیالوگهای شبانه، به فضا عمق دادهاند.
فیلم انتخاب کرده تا داستان تازهای را در همان یونیورس بازی روایت کند، در عین حالی که برخی اِلِمانهای اصلی مثل لوپ زمانی، وندیگوها و شخصیت دکتر هیل را حفظ کرده است.
شبکه پلیگن بهشدت صحنه "فریز شدن در برابر وندیگو" را ستوده که بهخوبی حس تعامل با بازی (نگه داشتن کنترلر بیحرکت) را منتقل میکند.
با این حال، برخی منتقدان از نادیدهگرفتن مکانیسمهای “butterfly effect” نقد کردهاند.
با هزینه تولید ۱۵ میلیون دلار، فیلم توانست حدود ۵۲ میلیون دلار بفروشد و در گیشه عملکرد متوسطی داشته باشد.
این امر نشان میدهد که گرچه فیلم سودده بود، اما نتوانست بهعنوان یک اثر ماندگار در ژانر ظاهر شود.



واین نشون میده که فیلم کاملا منطور داره
(اگه باور نمیکنید برید چک کنید)