از اهداف نظامی تا زیرساختهای انرژی؛ تغییری خطرناک در میدان درگیری

رویداد۲۴| هنوز ۴۸ ساعت از شروع حملات اسرائیل به تهران و دیگر استانها نگذشته که خبر از حمله به پارس جنوبی رسیده است. این بار نه به چهرههای امنیتی، نظامی و دانشمندان هستهای، بلکه به قلب اقتصادی کشور حمله کردهاند.
آنطور که منابع رسمی اعلام کردهاند، یک فروند پهپاد مهاجم، قصد نفوذ به تاسیسات پارس جنوبی را داشته و پدافند هوایی در منطقه عسلویه موفق به انهدام آن شده است. با این حال، انفجار در حوالی مجتمعهای پتروشیمی، بار دیگر زنگ خطر را درباره تغییر اولویتهای هدفگذاری اسرائیل به صدا درآورد.
در واقع، اسرائیل حالا نه فقط دنبال زدن چهرهها و مراکز نظامی–هستهای است که زیرساختهای حیاتی ایران را هم در دایره تهدیدهای خود قرار داده است.
خط و نشان برای تهران؛ حمله محدود یا پیشدرآمد توسعه جنگ؟
مقامات اطلاعاتی و رسانههای عبری در روزهای اخیر بارها تلویحاً به احتمال حمله مستقیم به مراکز حساس تهران از جمله وزارت دفاع، مراکز تحقیقاتی و حتی برجهای نمادین پایتخت اشاره کردهاند. در تحلیلی از روزنامه «هاآرتص»، آمده بود: «اگر تهران ضربات بازدارنده لازم را دریافت نکند، حملات آینده نهتنها تکرار خواهند شد، بلکه شدیدتر و گستردهتر نیز خواهند بود.»
بر همین اساس، برخی ناظران معتقدند عبور از اهداف انسانی و ورود به زیرساختها، در واقع نوعی هشدار تلویحی به تهران است؛ هشداری با این پیام که خط قرمزهای شما برای ما رنگی ندارد!
تبعات داخلی و منطقهای حمله به زیرساختها
هدفگیری تأسیسات انرژی نهفقط یک تهدید امنیتی، بلکه یک عملیات تمامعیار روانی–اقتصادی است. اقتصاد ایران که همچنان تحت تحریم است، تا حد زیادی به صادرات گاز و فرآوردههای پتروشیمی وابسته است. هر اختلالی در این بخش میتواند هم بر قیمت جهانی انرژی اثر بگذارد، هم بر آرامش نسبی اقتصادی در داخل کشور.
از منظر منطقهای نیز، ایجاد ناامنی در آبهای جنوبی ایران و حوالی خلیج فارس، میتواند متحدان منطقهای تهران (از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس) را در موقعیتی پیچیده قرار دهد و ریسک رویاروییهای ناخواسته را افزایش دهد.
ادامه این روند، مسیر جنگ را به کجا میبرد؟
پاسخ به این سوال که ادامه رویه موجود، کار را به کجا میرساند، کوتاه است؛ به نقطهای بدون بازگشت. اگر روند حملات اسرائیل به زیرساختهای ایران بدون پاسخ قاطع متوقف نشود، نهتنها بازدارندگی ایران فرسوده خواهد شد، بلکه زمینه برای مداخله بازیگران فرامنطقهای نیز فراهم میشود. پیامد این وضعیت، ورود به نوعی جنگ ترکیبی فرسایشی خواهد بود که مرز مشخصی میان جنگ و صلح نخواهد داشت.
ایران چگونه میتواند مانع از توسعه درگیری شود؟
سوال جدی و تعیین کننده در شرایط کنونی این است که ایران باید چه جوابی بدهد؟ چه جوابی بده هم که سبب بالا گرفتن آتش جنگ نشده باشد و هم در مقابل این حمله اسرائیلیها سکوت نکرده باشد؟ به نظر میرسد که مقامات تصمیم گیرنده در ایران باید حتما وجوه مختلفی را در نظر بگیرنند.
اول، تقویت بازدارندگی فعال: اقدام متقابل متناسب، در سطحی که پیام روشنی به تلآویو و حامیانش مخابره کند، ضروری است.
دوم، استفاده از ابزار دیپلماسی منطقهای: گفتوگو با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای محدود کردن نفوذ اسرائیل در منطقه و جلوگیری از تبدیل آن به صحنه درگیریهای نیابتی.
سوم، اجتناب از حملات گسترده علیه اهداف غیرنظامی که میتواند مسیر جنگ را به سمت درگیری تمامعیار سوق دهد.
چهارم، تقویت خطوط دفاعی سایبری و پدافندی برای جلوگیری از نفوذ ریزپرندهها و جنگالهای مخرب.
تهران در دوراهی
حمله به پارس جنوبی را باید تحولی نگرانکننده در استراتژی تهاجمی اسرائیل تلقی کرد. عبور از مراکز امنیتی و انسانی به سمت زیرساختهای اقتصادی، نشانهای واضح است که طرف مقابل به دنبال فلجسازی زیرساختی و روانی ایران است.
در چنین شرایطی، ایران باید میان دو مسیر یکی را انتخاب کند: یا تنها نظارهگر بماند و مخاطراتی بسیار بزرگتر را پذیرا شود، یا با اقدام ترکیبی هوشمندانه، هم هزینه تهاجم را بالا ببرد و هم از توسعه جنگ جلوگیری کند.
شبهای آینده میتواند روشن کند که تهران کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد.



گروسی جاسوس اسرائیل است فقط باید با بمب اتم و موشک به سایت هسته اسراییل زد تا خون شهیدان و فرماندهان ارشد را جبران کرد