مطالب ناگفته از زندگی علمی دانشمند افسانه ای ایران
رویداد۲۴-«ابوریحان محمدبناحمد بیرونی» (٤٤٠-٣٦٢ هجری قمری)، دانشمند برجسته ایرانی در رشتههای گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، مردمشناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بود. او از نخستین دانشمندانی است که در نوشتههای خود به پیشینه تاریخی یک موضوع علمی پرداخته است. اندازهگیری چگالی ١٨ فلز و سنگ گرانبها، اندازهگیری قطر و محیط زمین، شیوهای نو برای طراحی نقشههای جغرافیایی، اندازهگیری فاصله بین شهرها و پژوهش در باورها و تاریخ مردم هندوستان، از کارهای ماندگار اوست.
١ «ابوریحان» خردسال بود که فراگیری دانش را آغاز کرد. آشنایی بیرونی با «امیرنصر منصوربن علیبن عراق»، دانشمند برجسته ایرانی و از شاهزادگان آلعراق، باعث راهیابی او به دربار خوارزمشاه و مدرسه سلطانی خوارزم شد که «امیرنصر» آن را بنیانگذاری کرده بود. به سال ٣٨٠ قمری و درحالیکه تنها ١٧ سال داشت، به کمک حلقهای درجهدار (حلقه شاهیه) به اندازهگیری بلندی نیمروزی (ارتفاع نصفالنهاری) خورشید در شهر کاث پرداخت. چهار سال پس از آن نیز توانست انقلاب تابستانی را در روستایی به نام بوشکانز در جنوب کاث و غرب آمودریا رصد کند.
٢ در ١١ جمادیالاول / هفتم خرداد سال ٣٨٧ توانست خورشیدگرفتگی را رصد کند. پیشتر با «ابوالوفای بوزجانی» قرار گذاشته بود که او نیز خورشیدگرفتگی را در بغداد رصد کند. «ابوریحان» از روی اختلاف زمانی که از این راه به دست آمد، توانست اختلاف طول جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. تردیدی نیست که «بیرونی» جوان در آن زمان به جایگاهی رسیده بود که «ابوالوفای بوزجانی» در کهنسالی حاضر شد با او همکاری کند.
٣ «بیرونی» در سالهای پایانی سده چهارم هجری به گرگان رفت و به سال ٣٩١ قمری کتاب «آثارالباقیه» را به نام «شمسالمعالی قابوسبن وشمگیر» نوشت. این درحالی بود که پیش از آن هفت کتاب دیگر نوشته و با «ابنسینا» نیز نامهنگاری علمی خود را آغاز کرده بود. او در سال ٣٩٣ قمری، خورشیدگرفتگی را در گرگان رصد کرد.
٤ «بیرونی» در لشکرکشیهای محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفتوگو نشست. زبان سانسکریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش کتاب «تحقیق ماللهند» را فراهم کرد. او به هر شهری که میرفت، میکوشید عرض جفرافیایی آن را تعیین کند و سال ٤١٦ قمری که در قلعه نندنه به سر میبرد، از کوهی که در آن نزدیکی بود برای تعیین قطر زمین بهره گرفت.
٥ در سال ٤١٥ قمری، فرمانروای ترکهای ولگا گروهی را به غزنه فرستاده بود. آن مردمان با ساکنان سرزمینهای قطبی رابطه بازرگانی داشتند و «بیرونی» از آنان خواست اطلاعاتش را درباره آن سرزمینها بیشتر کند. یکی از آنان در پیشگاه «محمود غزنوی» گفت که در سرزمینهای دوردست شمال، گاهی خورشید روزهای زیادی غروب نمیکند. «سلطان محمود» در آغاز بسیار خشمگین شد و آن سخنان را کفرآمیز خواند، اما «ابوریحان» به او گفت که سخن آن فرستاده درست و علمی است و ماجرا را برایش توضیح داد.
٦ «بیرونی» از دانشمندانی بود که تنها به گفتهها و نوشتههای دانشمندان پیش از خود بسنده نمیکرد و بارها نظریههای دانشمندان پیش از خود، بهویژه ارسطو را به چالش کشیده است. او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریههای خود به مشاهده دقیق پدیدهها و آزمودن آزمودنیها میپرداخت. برای نمونه در کتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح میدهد که برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است. او زهرآگیننبودن الماس را با خوراندن آن به سگی میآزماید و نشان میدهد که آن سگ پس از چند روز همچنان سالم میماند. همچنین گردنبندی از زمرد بر گردن ماری میاندازد و نشان میدهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمیشود و این کار را در ٩ ماه و در گرما و سرما میآزماید.
٧ «بیرونی» در آزمایشهای خود مانند یک پژوهشگر امروزی میکوشد هنگام مقایسه ویژگی دو ماده، دیگر شرایط را برای آنها یکسان کند. برای نمونه، او برای بررسی این نظریه ارسطو که «آب گرم زودتر از آب سرد یخ میبندد»، چنین آزمایشی انجام داد: «من دو ظرف یکشکل و یک اندازه برگرفتم و در هر دو ظرف، مقدار برابری از یک آب، یکی گرم و دیگری سرد، ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. سطح آب سرد یخ بست، درحالیکه در آب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم، باز همچنان شد».
٨ «بیرونی» نخستین دانشمندی است که در همه نوشتههای خود، به پیشینه تاریخی و مقایسه نظرهای دانشمندان پیش از خود در موضوع مورد نظر میپردازد. گاه نیز کتابهایی را فقط در زمینه تاریخ علم نگاشته است. برای نمونه، در «آثار الباقیه» که در گاهشماری و شناخت زمان است، به معرفی گاهشمارهای ملتهای گوناگون، هندی، عربی، یونانی، یهودی و ایرانی میپردازد یا در کتاب «تمهید المستقر و التحلیل و التقطیع» که در اخترشناسی است، از چگونگی بهدستآوردن شاخصهای گوناگون اخترشناسی در سه مکتب یونانی، هندی و ایرانی و میزان تأثیرپذیری دانشمندان گوناگون از آنها سخن میگوید. از اینرو بررسی نوشتههای او راه تازهای برای پژوهشگران تاریخ علم گشوده است تا دگرگونی علم را در سدههای دراز پیگیری کنند.
٩ از دیگر ویژگیهای پژوهشی «بیرونی» آشنابودن به چند زبان است. او فارسی، ترکی، عربی، عبری، سریانی و سانسکریت را بهخوبی میدانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او بهخوبی دریافته بود برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدنهای گوناگون، باید نخست زبان آنان را فراگرفت و بهرهگیری از مترجم یا کتابهای ترجمهشده، در پژوهشهای دقیق چندان راهگشا نیست. ازاینرو، نخستین کاری که در سفر به هند کرد، یادگیری زبان سانسکریت بود و چنان که خود گفته است، آن را به دشواری اما با پشتکار یاد گرفت.
١٠ «بیرونی» رجب ٤٤٠ هجری قمری در ٧٧سالگی در غزنه درگذشت. «ابوالحسنعلیبنعیسی»، فقیه نامداری که در لحظههای پایانی بر بالین او بود، نوشته است: «آنگاه که نفس در سینه او به شماره افتاد، بر بالین او حاضر آمدم. آن حال از من پرسشی فقهی پرسید. گفتم اکنون چه جای این پرسش است. گفت ای مرد کدامیک از این دو کار بهتر است، این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مسئله را بازگفتم و فرا گرفت. از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست».