تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت درگذشت جری لوئیس

مرگ آخرین غول کمدی

آخرین غول کمدی سینمای جهان هم درگذشت. جری لوئیس یک خاطره ماندگار برای همه ایرانیان است. حتی آن‌هایی که سینما را به صورت حرفه‌ای پیگیری نمی‌کنند هم تصویری از جری لوئیس در ذهنشان دارند. تصویر مرد قد بلندی که با آن حرکات اغراق آمیز و دیوانه‌وار سال‌ها از مردم سراسر دنیا خنده می‌گرفت.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: آخرین غول کمدی سینمای جهان هم درگذشت. جری لوئیس یک خاطره ماندگار برای همه ایرانیان است. حتی آن‌هایی که سینما را به صورت حرفه‌ای پیگیری نمی‌کنند هم تصویری از جری لوئیس در ذهنشان دارند. تصویر مرد قد بلندی که با آن حرکات اغراق آمیز و دیوانه‌وار سال‌ها از مردم سراسر دنیا خنده می‌گرفت. 

محبوبیت جری لوئیس در ایران دلایل بسیاری دارد. اولین و مهم‌ترین دلیلش این بود که جری لوئیس زمانی وارد زندگی ایرانیان شد که قحطی سرگرمی بود و هنوز برای متولیان فرهنگی آن زمان معلوم نبود شاد بودن یک نیاز طبیعی و انسانی است یا امری مذموم؟ اینترنت انقدر گسترش نیافته بود، فیلم‌ها انقدر راحت در دسترس مردم نبود، ماهواره‌ای در کار نبود. کل سرگرمی مردم همان چند شبکه محدود تلویزیون بود. همه منتظر بودند تا روزهای عید از راه برسد تا از شبکه‌های تلویزیونی چندتایی فیلم کمدی پخش شود. خنده داشت کم‌کم مجاز می‌شد و جری لوئیس سهم عمده‌ای در مجاز شدن این خنده‌ها داشت. 

جری لوئیس نه مثل چارلی چاپلین تلخ و ایدئولوژیک بود و نه مثل لورل و هاردی ابزورد. فیلم‌هایش ساده بودند و متکی به حرکات اغراق‌آمیز جری لوئیس. فیلم‌های جری لوئیس انقدر ساده و صمیمی بودند که هر قشری با هر عقیده‌ای جذب آن‌ها می‌شد و از تماشایشان لذت می‌برد. همین باعث می‌شد مردم بیشتر دوستش داشته باشند. با او راحت‌تر کنار بیایند و از ته دل به حرکاتش بخندند. مثل نورمن ویزدم که فیلم شیر فروشش بارها از تلویزیون پخش شد. اما محبوبیت جری لوئیس دلیل دیگری هم داشت، حمید قنبری. حمید قنبری همه هویت جری لوئیس برای فارسی‌زبانان بود و چنان ارج و قربی به جری لوئیس بخشید که دوبله فیلم‌های جری لوئیس بدل به وجه متمایزکننده این کمدین نسبت به سایر کمدین‌ها شد. درست مثل کاری که محمدعلی زرندی با نورمن ویزدم کرد. قنبری برای تیپ جری لوئیس صدای تند و تیز اغراق آمیزی انتخابی کرد که به حرکات و سکنات جری لوئیس می‌آمد. 

از بداهه پردازی استفاده کرد و دیالوگ‌هایی در دهان جری لوئیس گذاشت که شاید با دیالوگ‌های اصلی فیلم فرق می‌کرد، اما همین دیالوگ‌ها بود که جری لوئیس  را برای مردم ایران ملموس‌ می‌کرد. جری لوئیس هویت اصلی خود نزد ایرانیان را از حمید قنبری می‌گرفت. حرکات جری بدون صدای قنبری معنای خود را از دست می‌داد. این یکی از آن موارد استثنایی هم‌نشینی دوبلور و بازیگر در تاریخ سینما و دوبلاژ ایران است. خیلی کم پیش می‌آید دوبلوری نقشی هم‌پای بازیگر یک فیلم داشته باشد. با نگاهی به تاریخ دوبله ایران شاید فقط چند نام باشند که توانسته‌اند با گویندگی درخشانشان بازیگری را در اذهان مردم جاودانه کنند. 

چنگیز جلیلوند به جای زنده‌یاد فردین، منوچهر اسماعیلی به جای آنتونی کوئین، خسروخسروشاهی به جای آلن دلون، ناصر طهماسب به جای جک نیکلسون و جلال مقامی به جای رابین ویلیامز تنها کسانی هستند که توانستند هم‌سطح با این بزرگان بازیگری گویندگی کنند و به نقش‌های این بزرگان چنان هویتی ببخشند که غیرقابل تفکیک از بازی آن‌ها باشد. حمید قنبری هم برای جری لوئیس چنین نقشی را ایفا می‌کرد و بدون اغراق بخش اعظمی از بار محبوبیت جری لوئیس نزد ایرانیان را به دوش می‌کشید. جری لوئیس نود و یک سال زندگی کرد. دوره‌های مختلف کاری را تجربه کرد. مدتی با دین مارتین افسانه‌ای کار کرد. شوها و فیلم‌های این دو نفر چنان محبوب شد که آن‌ها را بدل به زوجی هنری کرد. دین مارتین می‌خواند و جری لوئیس نمک می‌ریخت. 

جری لوئیس انقدر خوب بود که دین مارتین را به حاشیه برد و همین درخشش جری لوئیس بود که باعث شد آن‌ها از هم جدا شوند و به صورت مستقل کار کنند. بعد از استقلال هم ذره‌ای از محبوبیت جری لوئیس کم نشد، بلکه فعالیت مستقل به او اجازه داد تا بیشتر جلوه کند و بدرخشد. بعد از جدایی از مارتین، لوئیس با کمپانی پارامونت به کارش ادامه داد و چندتایی فیلم موفق مثل پادو و پروفسور دیوانه هم با نقش‌آفرینی خودش ساخت. جری لوئیس حتی وقتی سنش بالاتر رفت و دیگر به لحاظ بدنی نتوانست آن اجراهای دیوانه‌وار ایام جوانی را داشته باشد هم  در مرکز توجهات باقی ماند و نقش‌های متفاوتی ایفا کرد. 

مهم‌ترین نقش‌آفرینی تمام دوران حرفه‌ای خود را در همین ایام انجام داد. جری لنگفورد در کمدی سیاه مارتین اسکورسیزی. جری لوئیس در این فیلم یک غول کمدی بود که قهرمان اصلی فیلم یعنی روبرت پاپکین برای این‌که بتواند یک روز جای او باشد و سلطان کمدی بودن را تجربه کند جری را می‌رباید. نقش جری لوئیس در این هجویه تلخ و سیاه اسکورسیزی چیزی شبیه وضعیت خودش در ایام جوانی بود. یک غول کمدی. یک بُت برای شخصیت اصلی فیلم، روبرت پاپکین. اسکورسیزی از خلال رابطه پاپکین و لنگفورد و عشق دیوانه‌وار پاپکین به لنگفورد نقد گزنده‌ای را علیه رسانه‌ها و بُت‌سازی مرسوم آن‌ها از ستارگان مطرح می‌کند.

لوئیس یک خیر بزرگ هم بود و سال‌ها برای بیمارانی که مبتلا به ضعف عضلانی هستند پول جمع می‌کرد. لوئیس توانست در سال‌های فعالیتش مبلغی در حدود دو میلیارد دلار برای این بیماران تهیه کند. مرگ جری لوئیس در این روزها حالت کنایه‌آمیزی پیدا کرده است. در روزهایی که جمشید مشایخی در اعتراضی عجیب به عزت‌الله انتظامی حمله می‌کند، جری لوئیس با نود و یک سال سن در کمال آرامش از دنیا می‌رود. بدون این‌که احساس کند کس دیگری جا را برای او تنگ کرده است. عصبانیت پیش‌کسوتان ما و آرامش قدیمی‌های هنر سینما در خارج نشانه‌‌ی درستی برای اثبات این نکته است که در سینمای جهان هر کس سر جای خودش قرار دارد و کسی عرصه را بر دیگری تنگ نکرده است. کسی نمی‌داند جمشید مشایخی چرا انقدر عصبانی شده که آن سخن‌ها را بر زبان آورده، اما یک چیز کاملاً مشخص است و آن این است که در اینجا پیشکسوتان ما از وضعیت خود راضی نیستند. 

بر عکس هالیوود که هر کس نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند و بعد در آرامش و با کمال افتخار از دنیا می‌رود. مرگ جری لوئیس به عنوا آخرین غول کمدی باقی‌مانده از دوران کلاسیک خسران بزرگی است. برای هنرمندان بزرگی چون جری لوئیس در نود و یک سالگی مردن هم زود است. روحش شاد. 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان