دیپلمات انقلاب
علی اصغر علیقارداشی عضو شورای منطقه ی همدان حزب اتحاد ملت ایران
یکی از نکات مبهم و پرسش برانگیز در انقلاب سال 57 ، موضوع پذیرش انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از آن به عنوان آلترناتیوی برای شاه و حکومت او بود . درست است که بسیاری از کشور های کوچک و بزرگ دنیا از برخی از کشورهای عربی گرفته تا تعدادی از کشورهای غربی و حتا گروه هایی در هیات حاکمه آمریکا ، از شاه و حکومت او دل خوشی نداشتند اما خوش نیامدن از یک شخصیت و سیستم حکومتی یک چیز است و عوض کردن آن با حکومتی با ماهیتی ناشناس و حکم رانانی ناشناس تر یک چیز دیگر . در این میان و برای پاسخ به این پرسش ،انواع فرضیه ها از تئوری های توطئه گرفته تا توهم بافی های عجیب و غریب در کنار هم ردیف شده اند ولی هنوز پاسخ روشن و همه فهمی به آن نداده اند .
با واکاوی نقش دکتر ابراهیم یزدی ، شاید بتواند گره هایی از این کلاف سردرگم سیاسی باز کرد . ایشان در سه دوره در حوزه دیپلماسی انقلاب ، نقش تعیین کننده ای در این خصوص ایفا کرد :
1. قبل از شروع طوفانی انقلاب و در حوزه دیپلماسی عمومی ، ابراهیم یزدی نقش بسیار فعالی در حوزه دیپلماسی عمومی انقلاب داشت . برگزاری راهپیمایی های مختلف در اروپا و آمریکا ، تشکیل کمپین های دانشگاهی و مطبوعاتی در میان روشنفکران غربی ، ساماندهی تشکل های دانشجویی به صورت کنفدراسیونی در دانشگاه های اروپا و آمریکا از جمله فعالیت های آن مرحوم است . هرکدام از این فعالیت ها به نوبه خود سهم بسیار مهمی در مشروعیت زدایی حکومت شاه در افکار عمومی غرب داشت که بعدها و با اوج گیری انقلاب، زمینه را برای پذیرش انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت مردمی و ستم ستیز ، مهیا کرد . این فعالیت ها به جز فعالیت های وی در مقام یک کنش گر جدی سیاسی به عنوان مسوول نهضت آزادی خارج از کشور و هماهنگی و همکاری با گروه های دیگر اپوزوسیون حکومت پهلوی بود .
2. در زمانی که سیل انقلاب به راه می افتد ، مرحوم ابراهیم یزدی به همراه عده ای از دوستانش ، نظیر آقای قطب زاده و آقای توسلی و آقای امیرانتظام و مرحوم بهشتی دیدارهای مختلفی با رهبران و دیپلمات های سیاسی سایر کشورها و قدرت های بزرگ آن زمان سامان داد تا برای آنان این اطمینان را ایجاد کند که حکومت شاه شانسی برای ادامه حیات ندارد و رهبران انقلاب اسلامی ، کفایت کافی برای به دست گرفتن قدرت در ایران و کنترل اوضاع و بازگرداندن ثبات به کشور را دارند . با هدایت و درایت این عده و مهارت آن ها در دیپلماسی و حضور چهره های شناخته شده و معتدلی نظیر مهندس بازرگان در میان انقلابیون و نیز کنترل شدید و ادیت دقیق پیام هایی که از سوی امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب صادر می شد ، احترام و اعتماد بسیاری از کشور ها از جمله دول قدرتمند غربی به انقلاب اسلامی جلب شد و راه برای سقوط شاهنشاهی پهلوی فراهم گردید .
3. بعد از انقلاب و به عنوان وزیر امور خارجه ،دکترین ابراهیم یزدی به دو شکل تبیین شد نخست این که به کشورها و گروه های ضعیف و تحت ستم نشان دهد که دولت نوپا و انقلابی جمهوری اسلامی همه تلاش خود را جهت حمایت و پشتیبانی از آن ها به کار خواهد برد و آرمان های انقلاب ، که ستم ستیزی یکی از آن هاست ، فراموش نخواهد کرد و دیگر این که کشورهای بزرگ و مهم منطقه و جهان نشان دهد که دولت جدید ایران ، اهمیت ، نقش و وظیفه خود را در دنیا می شناسد و به قوانین ، عهد نامه ها و قراردادهای بین المللی ، متعهد و وفادار است و قصد بی ثبات کردن منطقه و جهان را ندارد . نزدیک شدن به یاسر عرفات و گروه های شناخته شده مبارز از سویی و مذاکره و تعامل با قدرت های بزرگی نظیر آمریکا ، شوروی و انگستان از دیگر سو ، حاصل این نگاه به مسائل در عرصه دیپلماسی و روابط خارجی بود . نگاهی که با رسیدن سونامی هیجان انقلاب به مرزهای سیاست خارجی ، به طور کلی و تا ده سال بعد ، به زیر آب رفت و نقش مهم او و یارانش را نقش برآب کرد .
با واکاوی نقش دکتر ابراهیم یزدی ، شاید بتواند گره هایی از این کلاف سردرگم سیاسی باز کرد . ایشان در سه دوره در حوزه دیپلماسی انقلاب ، نقش تعیین کننده ای در این خصوص ایفا کرد :
1. قبل از شروع طوفانی انقلاب و در حوزه دیپلماسی عمومی ، ابراهیم یزدی نقش بسیار فعالی در حوزه دیپلماسی عمومی انقلاب داشت . برگزاری راهپیمایی های مختلف در اروپا و آمریکا ، تشکیل کمپین های دانشگاهی و مطبوعاتی در میان روشنفکران غربی ، ساماندهی تشکل های دانشجویی به صورت کنفدراسیونی در دانشگاه های اروپا و آمریکا از جمله فعالیت های آن مرحوم است . هرکدام از این فعالیت ها به نوبه خود سهم بسیار مهمی در مشروعیت زدایی حکومت شاه در افکار عمومی غرب داشت که بعدها و با اوج گیری انقلاب، زمینه را برای پذیرش انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت مردمی و ستم ستیز ، مهیا کرد . این فعالیت ها به جز فعالیت های وی در مقام یک کنش گر جدی سیاسی به عنوان مسوول نهضت آزادی خارج از کشور و هماهنگی و همکاری با گروه های دیگر اپوزوسیون حکومت پهلوی بود .
2. در زمانی که سیل انقلاب به راه می افتد ، مرحوم ابراهیم یزدی به همراه عده ای از دوستانش ، نظیر آقای قطب زاده و آقای توسلی و آقای امیرانتظام و مرحوم بهشتی دیدارهای مختلفی با رهبران و دیپلمات های سیاسی سایر کشورها و قدرت های بزرگ آن زمان سامان داد تا برای آنان این اطمینان را ایجاد کند که حکومت شاه شانسی برای ادامه حیات ندارد و رهبران انقلاب اسلامی ، کفایت کافی برای به دست گرفتن قدرت در ایران و کنترل اوضاع و بازگرداندن ثبات به کشور را دارند . با هدایت و درایت این عده و مهارت آن ها در دیپلماسی و حضور چهره های شناخته شده و معتدلی نظیر مهندس بازرگان در میان انقلابیون و نیز کنترل شدید و ادیت دقیق پیام هایی که از سوی امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب صادر می شد ، احترام و اعتماد بسیاری از کشور ها از جمله دول قدرتمند غربی به انقلاب اسلامی جلب شد و راه برای سقوط شاهنشاهی پهلوی فراهم گردید .
3. بعد از انقلاب و به عنوان وزیر امور خارجه ،دکترین ابراهیم یزدی به دو شکل تبیین شد نخست این که به کشورها و گروه های ضعیف و تحت ستم نشان دهد که دولت نوپا و انقلابی جمهوری اسلامی همه تلاش خود را جهت حمایت و پشتیبانی از آن ها به کار خواهد برد و آرمان های انقلاب ، که ستم ستیزی یکی از آن هاست ، فراموش نخواهد کرد و دیگر این که کشورهای بزرگ و مهم منطقه و جهان نشان دهد که دولت جدید ایران ، اهمیت ، نقش و وظیفه خود را در دنیا می شناسد و به قوانین ، عهد نامه ها و قراردادهای بین المللی ، متعهد و وفادار است و قصد بی ثبات کردن منطقه و جهان را ندارد . نزدیک شدن به یاسر عرفات و گروه های شناخته شده مبارز از سویی و مذاکره و تعامل با قدرت های بزرگی نظیر آمریکا ، شوروی و انگستان از دیگر سو ، حاصل این نگاه به مسائل در عرصه دیپلماسی و روابط خارجی بود . نگاهی که با رسیدن سونامی هیجان انقلاب به مرزهای سیاست خارجی ، به طور کلی و تا ده سال بعد ، به زیر آب رفت و نقش مهم او و یارانش را نقش برآب کرد .