تاریخ انتشار: ۲۰:۳۲ - ۱۲ فروردين ۱۳۹۵
به مناسبت دوازدهم فروردین؛

ارمغان جمهوری اسلامی برای مردم ایران

در جمهورى اسلامى ظلم نیست. در جمهورى اسلامى این طور مسائلى که زورگویى باشد نیست. سلطنت این طورى است که یک کسى که سلطان شد دیگر هست او، بیخ ریش مردم هست. یک همچو آدمى هر چه خلاف بخواهد بکند دستش باز است. خوف این را ندارد که عزلش بکنند؛ عزلى توى کار نیست!
رویداد24- دوازدهمین روز فروردین را در تقویم با نام «روز جمهوری اسلامی» نامگذاری کرده اند. روزی که مردم ایران با حضور خود و با رای خود، نظام جدیدی را انتخاب کردند که مبدعان چنین نظامی، ایده های فراوانی را برای آینده آن، در نظر داشتند.

امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب در مورد نظام جمهوری اسلامی، عبارات فراوانی را بیان فرموده اند که در این نوشتار، برخی از آنها را یادآوری می کنیم.

«با جمهورى اسلامى سعادت، خیر، صلاح براى همه ملت است. اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان می ‏رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقه خودشان مى‏ رسند؛ ظلم و جور و ستم ریشه کن مى‏ شود. در جمهورى اسلامى زورگویى نیست، در جمهورى اسلامى ستم نیست، در جمهورى اسلامى آزادى است، استقلال است. همه اقشار ملت در جمهورى اسلامى باید در رفاه باشند. در جمهورى اسلامى براى فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان مى‏ رسند. در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مى‏ کند، عدالت الهى بر تمام ملت، سایه مى‏ افکند آن چیزهایى که در طاغوت بود در جمهورى اسلامى نیست. من جمهورى اسلامى را به شما تبریک عرض مى‏ کنم. امیدوارم در زیر سایه اسلام همه ما با رفاه و سعادت به سر ببریم.»(صحیفه امام،ج6،ص525)

«اگر جمهورى اسلامى باشد که دیگر واضح است؛ براى اینکه اسلام براى آن کسى که سرپرستى براى مردم مى‏ خواهد بکند، ولایت بر مردم دارد، یک شرایطى قرار داده که وقتى یک شرطش نباشد، خود به خود ساقط است؛ تمام است؛ دیگر لازم نیست که مردم جمع بشوند؛ اصلًا خودش هیچ است. اگر یک ظلم، اگر یک سیلى بزند، رئیس‌جمهور اسلام اگر یک سیلى بیجا به یک نفر بزند، ساقط است؛ تمام شد ریاست جمهورى‏ اش دیگر؛ باید برود سراغ کارش. آن سیلى را هم باید عوضش را بیاید بزند توى صورتش! ما یک همچو چیزى مى‏ خواهیم.»( صحیفه امام،ج 4،ص 495) 

«در جمهورى اسلامى ظلم نیست. در جمهورى اسلامى این طور مسائلى که زورگویى باشد نیست. فقیر و غنى؛ نمى‏ تواند طبقه غنى بر طبقه فقیر زور بگوید، نمى ‏تواند استثمار کند، نمى‏ تواند آنها را با اجر کم وادار به عملهاى زیاد بکند. باید مسائل، اسلامى حل بشود در اینجا و پیاده بشود. باید مستضعفین را حمایت بکنند، باید مستضعفین تقویت بشوند؛ زیرورو بشوند مستکبر باید مستضعف بشود و مستضعف باید مستکبر بشود. نه مستکبر به آن معنى بلکه باید همه با هم برادروار در این دنیا- در این مملکت- همه با هم باشند.» (صحیفه امام، ج‏6، ص:460و 461)

«باید مردم خودشان یکی را تعیین کنند که او دخالت کند در امورشان؛ هر وقت او را نخواستند، بگویند برو گم شو! یک رژیمى که این طور استقرار دارد اگر انسان فهمید به اینکه، هر آدمى بفهمد که هر کارى بکند دیگر از دست مردم خارج است که بگویند برو، دیگر هست او تا آخر. سلطنت این طورى است که یک کسى که سلطان شد دیگر هست او، بیخ ریش مردم هست. یک همچو آدمى هر چه خلاف بخواهد بکند دستش باز است. خوف این را ندارد که عزلش بکنند؛ عزلى توى کار نیست! هست او تا آخر. همه هم شاه دوست! اما اگر بنا باشد که یک نفر آدم را پنج سال، ده سال، هشت سال بگویند که شما بیا در این مملکت رئیس جمهورْ- مثلًا- باش، کارهاى مملکت را اداره بکن، خود مردم آزاد یکى را تعیین بکنند، این آدم هر چه هم بد باشد فکر خودش هست لا اقل؛ براى اینکه مى‏گوید خوب من پنج سال دیگر از رئیس‌جمهور [ى‏] افتاده ‏ام، وقتى افتادم پدر من را مردم در مى‏آورند؛ اگر به یک کسى ظلم کرده باشم، اینها پدر من را در مى‏آورند. حالا قدرت دست من است، بعد از پنج سال دیگر یک آدمى هستم عادى مثل سایر مردم. نمى‏کند قهراً. اصلًا از اول رژیم سلطنتى یک چیز غلطى بوده است و تحمیل شده است به مردم.» (صحیفه امام،ج 4،ص 493 و494)
نظرات شما
پیشخوان