تاریخ انتشار: ۰۲:۳۷ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۵
نقد رویداد۲۴ بر پدیده امسال سینمای ایران ابد و یک روز

روی نبض زندگی

ابد و یک روز پدیده عجیبی است که شاید نمونه‌اش را تا مدت‌ها شاهد نباشیم. پدیده بودن ابد و یک روز به خاطر حضور منحصر‌به‌فرد خالق این فیلم درخشان است.
رویداد۲۴، مازیار وکیلی- ابد و یک روز پدیده عجیبی است که شاید نمونه‌اش را تا مدت‌ها شاهد نباشیم. پدیده بودن ابد و یک روز به خاطر حضور منحصر‌به‌فرد خالق این فیلم درخشان است.

فیلمسازانی که در سال‌های گذشته با اولین فیلمشان درخشیده‌اند یا سابقه سال‌ها حضور در متن سینما را داشته‌اند، یا با ساخت فیلم‌های کوتاه متعدد تجارب درخشانی در زمینه‌های مختلف به دست آورده بودند.اما سعید روستایی با سنی کم و با پشتوانه‌ای به مراتب کمتر از گذشتگان خود موفق به ساخت اثری به مراتب برتر از آن‌ها شده است. 

فیلمی که هم به لحاظ خلاقیت و جسارت در ساختار، داستان و روایت کاملاً یک فیلم اول است و انقدر پخته و هماهنگ و یکدست است که به سختی می‌توان باور کرد فیلم اول یک فیلمساز بیست و شش ساله باشد.

فیلم برشی است از یک خانواده شوربخت که دچار مصائب متعددی هستند. فیلمی که نه پیرنگ مشخص و واحدی دارد، نه روایت درگیر کننده‌ای. اتکای فیلم به روابط جاری و روزمره میان خواهران و برادران و مادر این خانه است. آدم‌هایی که همگی تا گردن آلوده به نکبت هستند.

کنترل چنین فیلمی و یکدست درآوردن آن برای فیلمسازان بزرگ هم کار سختی است ولی این فیلمساز جوان از پس این کار دشوار برآمده است. روستایی با گریز از داستان و تمرکز روی آدم‌ها و روابطشان اثری ساخته است که دقیقاً روی نبض زندگی حرکت می‌کند. هنر فیلمنامه‌نویسی روستایی باعث شده حتی یک دیالوگ در فیلم از دنیای اثر خارج نزند.

آدم‌ها همانطوری با هم حرف می‌زنند که از این افراد توقع می‌رود همانطوری رفتار می‌کنند که از چنین افرادی انتظار داریم و همانطوری برای زندگیشان تصمیم می‌گیرند که از چنین افرادی برمی‌آید. این حجم از واقعیت را شاید در فیلم‌های فرهادی،  معدود فیلم‌های تقوایی و دربند و نفس عمیق شهبازی سراغ داشتیم. واقعیت طبقه‌ای که چاره و گریزی جز این سبک زندگی کردن را ندارند.

اما نگاه کارگردان به این افراد و این زندگی هیچگاه بی‌رحمانه نیست. واقعی بودن دلیلی برای تلخ دیدن و بی‌رحمانه دیدن تمام اجزای این زندگی نیست. این طبقه و خانواده هم شوخی‌ها و خوشی‌های مخصوص به خودشان را دارند. می‌توانند به بهانه نمرات خوب نابغه و کوچکترین عضو خانواده بزنند و برقصند. دیدن همین نکته کوچک باعث شده فیلم از نمونه‌های قبلی خودش فراتر برود.

این‌که زندگی همیشه خیلی تلخ یا خیلی شیرین نیست. بلکه آمیخته‌ای است از این دو. در زندگی تمام آدم‌ها لحظات تلخ و شیرین وجود دارد و زندگی آمیخته‌ای از این دو وضعیت متضاد است. گذاشتن چنین پاساژهای طنزآلودی باعث شده سنگینی روایت تماشاگر را خرد نکند. ابد و یک روز متکی به لحظات است.

مجموعه‌ای از لحظات واقعی است که کلی بنام یک ابد و یک روز را می‌سازند. هنر روستایی در برقراری تعادل بین این لحظات و خرده پیرنگ‌هاست، طوری که لحظه‌ای از واقعیت آن‌ها کاسته نشود. فکر کردن به موقعیت مرکزی فیلم باعث می‌شود تا پی‌ ببریم که وضعیت چقدر بغرنج است. تصمیم مرتضی شاید بی‌رحمانه به نظر برسد اما عاقلانه‌ترین تصمیم ممکن برای تکان دادن به وضعیت نکبتی خانواده است. این‌که سمیه برود یا نرود مسئله اصلی فیلم نیست.

مسئله اصلی این است که سمیه هر تصمیمی بگیرد باز پیروزی حاصل نمی‌شود. سمیه یا باید برود که وضع زندگی خانواده تکان بخورد. یا نرود که کسی باشد به مادر و آن زندگی بی‌سامان برسد. در چنین وضعیتی تصمیم درست و غلط وجود ندارد. چون هر تصمیم مصائب خودش را به بار می‌آورد. پس چرا تصمیم سمیه درباره بازگشت به خانه بازگذاشتن نقطه امید توسط فیلمساز است؟

همه چیز به شخصیت نوید کوچکترین عضو این خانواده برمی‌گردد. پسر نابغه‌ای که انقدر درسش خوب هست که تیزهوشان قبول شود. نوید گلی است که در این لجنزار روییده. تنها محافظ این گل سمیه است. سمیه برمی‌گردد تا نوید محسن آینده نباشد. اینگونه است که فیلمساز با باهوشی تمام از دل یک موقعیت بغرنج امید بیرون می‌کشد و اجازه می‌دهد تماشاگر با ذهنی آسوده سینما را ترک کند.

با این پایان تماشاگر می‌تواند به آینده‌ای فکر کند نوید برای خودش کسی شده و کمی از رنج سمیه کاسته است. وگرنه باقی افراد این خانواده به قول مرتضی آش و لاش‌تر از این حرف‌ها هستند که بتوانند تغییری در این وضعیت ایجاد کنند.
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان