گزارش رویداد۲۴ از دادستانی که زیاد دروغ میگفت؛
چاه مكن بهر كسی اول خودت، دوم كسی!
نام سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران با بسیاری از پروندههای سیاسی و امنیتی این سرزمین گره خورده است. شهرت مرتضوی نهتنها به خاطر پروندهسازی برای اصلاح طلبان و جریانهای تحولخواه است بلکه بیشتر به دلیل نوع برخورد وی با متهمان امنیتی بوده که همواره با چاشنی تحقیر و توهین همراه بوده است.
رویداد۲۴- نام سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران با بسیاری از پروندههای سیاسی و امنیتی این سرزمین گره خورده است. شهرت مرتضوی نهتنها به خاطر پروندهسازی برای اصلاح طلبان و جریانهای تحولخواه است بلکه بیشتر به دلیل نوع برخورد وی با متهمان امنیتی بوده که همواره با چاشنی تحقیر و توهین همراه بوده است.
فردی که اگرچه خود را جز جریانهای سیاسی قلمداد نمیکرد اما به معنای واقعی، دشمن اصلاح طلبان به شمار میرفت. با این وجود نام مرتضوی در پروندههای عجیبی مانند فروش سوالات کنکور، جنایت کهریزک و همچنین قتل زهرا کاظمی نیز مشاهده میشود. به همین دلیل نیز خبر دستگیری وی با واکنش فعالان سیاسی و کسانی مواجه شده که روزی در دادگاه مرتضوی گرفتار شده بودند.
شاید ماشالله شمسالواعظین از جمله روزنامهنگارانی است که بیش از همه از حکم مرتضوی زخم خورده باشد. با این وجود وی پس از دستگیری مرتضوی با عنوان اینکه وی را میبخشم تصریح میکند: «من اولين روزنامهنگار ايراني هستم که به اتهام مطبوعاتی از سوی آقای مرتضوی محاکمه شدم؛ روزی در دادگاه به او گفتم آقای مرتضوی شما کاری را انجام میدهيد که روزی در اين کشور فرزندان خود را در مدارس به دليل داشتن نام شما، ثبتنام نکنند».
عمادالدین باقی فعال سیاسی دیگری است که نسبت به دستگیری مرتضوی واکنش نشان داده است. وی در این باره عنوان میکند: «مردی نبود فتاده را پای زدن...» اگرچه او غير از صدور حکم عليه خود من خانوادههای ما را هم خيلی اذيت کرد؛ از طرح اتهام تا بازجويیهای طولانی برای خانوادهام و مشکلاتی که در جريان ازدواج دخترم، مريم با آقای قوچانی به وجود آورد ولی من در اين چند روز از اينکه بخواهم درباره سعيد مرتضوي حرفی بزنم، پرهيز داشتم. هيچوقت هم درباره او تعبير قاضی را به کار نبردم و از اين کار امتناع میکردم.
وی ادامه میدهد: سعيد مرتضوی، هم خودش چندين جلسه بازجويیهای من را انجام داد و هم هفت جلسه دادگاه را برگزار کرد. آنچه برای من آزاردهنده بود، دروغگويی سعيد مرتضوی بود؛ زياد دروغ میگفت. من تصور میکردم کذب گفتن فقط به جلسات دونفره من و مرتضوی هنگام بازجويی و بدون حضور وکيل محدود میشود اما اين موضوع در جلسات دادگاه هم رخ میداد.
عباس عبدی دیگر روزنامه اصلاح طلبی است که به اظهار نظر درباره مرتضوی پرداخته است. وی در این باره تصریح میکند: «مرتضوی یک بیچارهای است که خدا انشاالله آخر و عاقبتش را ختم به خیر کند. ضربهاش را به حکومت زد نه به من».
مصطفی تاجزاده نیز درباره سرنوشت سعید مرتضوی تصریح میکند: «روشنتر از روز بود برایم سرنوشت تار مرتضوی که فقط به فرموده فلهای نمیبست. شخصا نیز از بگیر و ببندها و از تحقیر متهمان لذت میبرد. آنچه حدس نمیزدم چپیدن او بود به این سرعت در سوراخ موش. دولت پنهان قدرت دارد و پاسخگو نیست. قاضی پنهان شده امروز تحقیر میشود و جرات جواب دادن ندارد».
شاید اگر به دهه هفتاد شمسی بازگردیم متفکران بزرگی را در گفتمان اصلاحی جامعه پیدا کنیم که هر کدام در زمینههای روشنفکری دینی، رفرمیسم سیاسی، گفتمان روشنفکری، آزادی طلبی و دموکراسی خواهی برآینده ایران و به خصوص نسل بعد از خود تأثیر عمیقی گذاشتهاند. این در حالی است که باید به جرأت اقدامات افرادی مانند سعید مرتضوی در همان مقطع را نیز در تقابل با گفتمان روشفکری مدرن ایران و رفرمیسم سیاسی قابل توجه دانست و برای آن نقش پررنگی قائل شد.
هر چه روشنفکران و تئوریسینهای گفتمان اصلاحات بر مبانی آزادی و دموکراسی پافشاری و اصرار میکردند امثال سعید مرتضوی بر اقتدارگرایی، سرکوبگری، اختناق و تمامیت خواهی اصرار داشتند.
توقیف فلهای مطبوعات و بازداشت نویسندگان و روشنفکران جامعه در زمانی که مرتضوی دادستان تهران بود هیچگاه از اذهان تحول خواهان ایران فراموش نخواهد شد. به همین دلیل نیز باید سهم مهمی برای تفکر سعید مرتضوی در عدم تحقق آرمانهای گفتمان اصلاحات و توسعه کشور در نظر گرفت. بدون شک سعید مرتضوی نمادی از تفکر مقابله با توسعه و پیشرفت کشور بوده و به میزان زیادی در نابهسامانیهای کشور و حل نشدن مشکلات ریشهای مردم نقش داشته است.
فردی که اگرچه خود را جز جریانهای سیاسی قلمداد نمیکرد اما به معنای واقعی، دشمن اصلاح طلبان به شمار میرفت. با این وجود نام مرتضوی در پروندههای عجیبی مانند فروش سوالات کنکور، جنایت کهریزک و همچنین قتل زهرا کاظمی نیز مشاهده میشود. به همین دلیل نیز خبر دستگیری وی با واکنش فعالان سیاسی و کسانی مواجه شده که روزی در دادگاه مرتضوی گرفتار شده بودند.
شاید ماشالله شمسالواعظین از جمله روزنامهنگارانی است که بیش از همه از حکم مرتضوی زخم خورده باشد. با این وجود وی پس از دستگیری مرتضوی با عنوان اینکه وی را میبخشم تصریح میکند: «من اولين روزنامهنگار ايراني هستم که به اتهام مطبوعاتی از سوی آقای مرتضوی محاکمه شدم؛ روزی در دادگاه به او گفتم آقای مرتضوی شما کاری را انجام میدهيد که روزی در اين کشور فرزندان خود را در مدارس به دليل داشتن نام شما، ثبتنام نکنند».
عمادالدین باقی فعال سیاسی دیگری است که نسبت به دستگیری مرتضوی واکنش نشان داده است. وی در این باره عنوان میکند: «مردی نبود فتاده را پای زدن...» اگرچه او غير از صدور حکم عليه خود من خانوادههای ما را هم خيلی اذيت کرد؛ از طرح اتهام تا بازجويیهای طولانی برای خانوادهام و مشکلاتی که در جريان ازدواج دخترم، مريم با آقای قوچانی به وجود آورد ولی من در اين چند روز از اينکه بخواهم درباره سعيد مرتضوي حرفی بزنم، پرهيز داشتم. هيچوقت هم درباره او تعبير قاضی را به کار نبردم و از اين کار امتناع میکردم.
وی ادامه میدهد: سعيد مرتضوی، هم خودش چندين جلسه بازجويیهای من را انجام داد و هم هفت جلسه دادگاه را برگزار کرد. آنچه برای من آزاردهنده بود، دروغگويی سعيد مرتضوی بود؛ زياد دروغ میگفت. من تصور میکردم کذب گفتن فقط به جلسات دونفره من و مرتضوی هنگام بازجويی و بدون حضور وکيل محدود میشود اما اين موضوع در جلسات دادگاه هم رخ میداد.
عباس عبدی دیگر روزنامه اصلاح طلبی است که به اظهار نظر درباره مرتضوی پرداخته است. وی در این باره تصریح میکند: «مرتضوی یک بیچارهای است که خدا انشاالله آخر و عاقبتش را ختم به خیر کند. ضربهاش را به حکومت زد نه به من».
مصطفی تاجزاده نیز درباره سرنوشت سعید مرتضوی تصریح میکند: «روشنتر از روز بود برایم سرنوشت تار مرتضوی که فقط به فرموده فلهای نمیبست. شخصا نیز از بگیر و ببندها و از تحقیر متهمان لذت میبرد. آنچه حدس نمیزدم چپیدن او بود به این سرعت در سوراخ موش. دولت پنهان قدرت دارد و پاسخگو نیست. قاضی پنهان شده امروز تحقیر میشود و جرات جواب دادن ندارد».
شاید اگر به دهه هفتاد شمسی بازگردیم متفکران بزرگی را در گفتمان اصلاحی جامعه پیدا کنیم که هر کدام در زمینههای روشنفکری دینی، رفرمیسم سیاسی، گفتمان روشنفکری، آزادی طلبی و دموکراسی خواهی برآینده ایران و به خصوص نسل بعد از خود تأثیر عمیقی گذاشتهاند. این در حالی است که باید به جرأت اقدامات افرادی مانند سعید مرتضوی در همان مقطع را نیز در تقابل با گفتمان روشفکری مدرن ایران و رفرمیسم سیاسی قابل توجه دانست و برای آن نقش پررنگی قائل شد.
هر چه روشنفکران و تئوریسینهای گفتمان اصلاحات بر مبانی آزادی و دموکراسی پافشاری و اصرار میکردند امثال سعید مرتضوی بر اقتدارگرایی، سرکوبگری، اختناق و تمامیت خواهی اصرار داشتند.
توقیف فلهای مطبوعات و بازداشت نویسندگان و روشنفکران جامعه در زمانی که مرتضوی دادستان تهران بود هیچگاه از اذهان تحول خواهان ایران فراموش نخواهد شد. به همین دلیل نیز باید سهم مهمی برای تفکر سعید مرتضوی در عدم تحقق آرمانهای گفتمان اصلاحات و توسعه کشور در نظر گرفت. بدون شک سعید مرتضوی نمادی از تفکر مقابله با توسعه و پیشرفت کشور بوده و به میزان زیادی در نابهسامانیهای کشور و حل نشدن مشکلات ریشهای مردم نقش داشته است.