تاریخ انتشار: ۲۱:۰۶ - ۰۲ آبان ۱۳۹۷

تاثیر تلویزیون روی مخاطب از زبان علی درستکار/ مدیران تفکر خودشان را تحمیل می‌کنند

علی درستکار معتقد است به دلیل پول مفتی که از فروش نفت وجود داشته رادیو و تلویزیون‌ گران اداره می‌شده، او همچنان تلویزیون را رسانه‌ای قدرتمند و تاثیرگذار می‌داند.
تاثیر تلویزیون روی مخاطب از زبان علی درستکار/ مدیران تفکر خودشان را تحمیل می‌کنند
رویداد۲۴ علی درستکار، مجری تلویزیون که با برنامه «این‌شب‌ها» در میان مخاطب شبکه یک جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده بود، نزدیک به دو سال است که در تلویزیون غایب است و دلیل دوری‌اش از رسانه نیز ممنوع‌الفعالیتی اوست که به طور غیر مستقیم به او گفته شده است. درستکار سبک و سیاق خاص خودش را در اجرا دارد و با طرح مباحث هدف‌دار و عمیق در برنامه‌هایش، خیلی‌ها را بیننده ثابت اجراهایش کرده است.

او در روزهایی از تلویزیون دور است که برنامه‌سازی در این رسانه فاصله زیادی با روزهای اوجش گرفته است و به نظر می‌رسد با وجود هزینه‌های زیادی که برای تولید و ساخت برنامه‌ها می‌شود، آن تاثیری که باید را روی مخاطب ندارند؛ درستکار اما این موضوع را به نوعی دیگر بیان می‌کند و همچنان تلویزیون را رسانه قدرتمندی می‌داند.

او در گفت‌وگو با خبرآنلاین درباره تاثیر تلویزیون روی مخاطب، القای تفکر مدیران به مخاطبان و هزینه‌هایی که برای گرداندن امور صدا و سیما می‌شود، مباحث جالبی را مطرح کرده است که در ادامه می‌خوانید.

برنامه‌های مختلف تلویزیون، منتقدان جدی دارند و به نظر می‌رسد فارغ از بحث محتوایی، بسیاری از این برنامه‌ها با وجود هزینه زیادی که برای تولیدشان می‌شود، تاثیری که باید را روی مخاطب نمی‌گذارند. به نظر شما این روزها، تلویزیون هنوز به عنوان رسانه‌ای اثرگذار فعالیت می‌کند؟

پاسخ به این سوال چند بعد دارد، بعد اول تلویزیون به معنای عامش است که آیا اثری دارد یا نه، نگاه یا بعد دوم هم تلویزیون به معنای سیمای جمهوری اسلامی ایران است. من به شخصه اعتقاد راسخ و متفاوتی به رسانه تلویزیون به معنای عام دارم. یعنی با وجود رسانه‌های متفاوتی که در این عصر در اختیار جامعه بشری قرار گرفته است، همچنان معتقدم تلویزیون پرقدرت‌ترین و اثرگذارترین رسانه در میان رسانه‌هاست. هرچند رسانه‌های دیگر هم اثرگذار هستند اما تاثیر آنها نسبی است. از نظر شخص من، تلویزیون همچنان پیشتاز است و اثر سحرآمیز و فوق‌العاده‌ای روی مخاطب دارد.

اما در پاسخ به‌این‌که آیا تلویزیون ما روی مخاطب اثر می‌گذارد یا نه باید گفت بله اثر دارد، اما نکته دیگری هم در این میان وجود دارد، باید گفت در یک تقسیم‌بندی، نگاهی که مدیران رسانه می‌توانند داشته باشند، شامل نگاه القایی و اقناعی است. در جمهوری اسلامی ایران برخلاف شعار یا اظهار شفاهی که بعضا شنیده‌ایم که تلویزیون اقناعی است، چنین نیست، این کلمه را یاد گرفته‌اند و استفاده می‌کنند اما دروغ به کار می‌برند.

رسانه‌ها در جمهوری اسلامی ایران، القایی کار می‌کنند و سعی در القای مطالب، خط و تفکر مورد نظر حاکمیت به مخاطب دارند. از این منظر باید گفت به دلیل اینکه تفکر مورد نظر خود را در ظرف اثرگذار با وصفی که برشمردم می‌ریزند، تفکری که در نظر دارند، القا می‌شود و در وجود مخاطب‌شان به معنای عام فرو می‌نشیند. کمااینکه در مقاطع مختلف انتخاباتی و انقلابی و سیاسی و اجتماعی که در این ۴۰ سال داشته‌ایم، دیده‌ایم که با وجود هر اندازه خشم در مردم یا با وجود هراندازه عزم در آنها برای مشارکت نکردن در انتخابات، در ساعات پایانی آن رویداد، رسانه و حاکمیت موفق شده است نظر مورد توجه خودش را القا و اعمال کند و مردم را به حرکت وادارد؛ هر چند مخالف بوده‌اند و در حالی‌که با آن تفکر همراهی می‌کنند، در کلام وقتی کنار همدیگر هستند، بیان نارضایتی هم می‌کنند. اینها همه سند است.

مدیران صدا و سیما، اخیرا فشنگ جدیدی به خشاب خودشان افزوده‌اند به نام تکرار، تکرار بیش از آنچه تا حالا بوده است. با ظهور شبکه‌هایی مثل آی فیلم، نمایش و حتی نسیم که به فیلم‌هاو سریال‌ها امکان تکرار می‌دهد، مدیران توانسته‌اند حتی سریال‌هایی را هم که بینندگان به دلایلی آنها را پس‌ زده‌اند، آنقدر تکرار کنند تا دیده شوند. چون عده‌ای آگاهند که وقتی آثار دیده شوند، در وجود مخاطب ورود، نفوذ و رسوب می‌کنند.

به نظرم آن‌ها خیلی آگاهانه و با مهارت، رسانه‌ها و به خصوص تلویزیون را اداره و در این راه بسیار ورزیده عمل می‌کنند، در واقع از نظر من دست مرداک را هم از پشت بسته‌اند. هر چند ممکن است به لحاظ ظاهری اهل فن یا عالمان ارتباطات اشکالاتی هم بگیرند و دانشمندان ارتباطات معتقد باشند مدیران سیما به طور زننده‌ای برخورد می‌کنند، با این حال چه زننده چه غیر زننده، تلویزیون اثر خودش را می‌گذارد و این موضوع اجتناب ناپذیر است.

رسانه‌ها در جمهوری اسلامی ایران القایی کار می کنند و سعی در القای مطالب، خط و تفکر مورد نظر حاکمیت به مخاطب دارند
بحثی که مشخصا درباره شبکه‌هایی که سریال‌های قدیم و تکراری را بازپخش می‌کنند، مطرح کردید، به نظرتان این روند مثبت است یا ایراداتی را دارد؟

این کار از نظر مبنایی غلط نیست، به هر حال سازمان رادیو و تلویزیون باید امکان دسترسی مجدد و مکرر بیننده به سریال‌ها یا برنامه‌های مطلوب خودش را فراهم کند. این خود به خود اشکالی ندارد اما ماجرا این است که مدیران رسانه، این مسیر را چگونه طراحی می‌کنند؟ آیا این ظرف و امکان را برای اینکه صرفا علائق خودشان را دنبال کنند فراهم کرده‌اند یا به لذت و رضایت مخاطب هم فکر کرده‌اند؟ به نظر می‌رسد که در کشور ما مدیران رادیو و تلویزیون، بُعد اول را بسیار چرب‌تر هدف قرار می‌دهند؛ یعنی رضایت اهل سیاست و اهل حکومت را، حتی اگر در این مسیر شخص رهبری رضایت نداشته باشند. گاهی آدم تعجب می‌کند چون از منابع موثقی می‌شنود که شخص رهبری در موارد متعددی رضایت شایسته‌ای از اداره رادیو و تلویزیون ندارند، با این حال آن سیری که علاوه بر مردم مایه نارضایتی ایشان نیز هست، ادامه دارد.

در حال حاضر تلویزیون تعداد زیادی شبکه دارد، طبیعتا هزینه زیادی برای تولید محتوای این شبکه‌ها صرف می‌شود و از سوی دیگر پول زیادتری هم باید به عنوان حقوق کارمندان پرداخت شود. به‌تازگی هم که در خیلی از شبکه‌ها به بهانه جذب مخاطب بیشتر، پرداخت‌هایی نجومی به سلبریتی‌ها می‌شود. با وجود این‌همه هزینه و البته ریزش چشمگیر مخاطب تلویزیون نسبت به قبل، به نظرتان تلویزیون می‌تواند هنوز امیدوار به تاثیرگذاری باشد؟ در واقع منظورم بیشتر برنامه‌ یا برنامه‌هایی است که با هزینه زیاد و هدفی مشخص ساخته می‌شوند.

البته من چون اطلاعاتی ندارم نمی‌توانم در به کار بردن صفت نجومی با شما همراهی کنم، اما رقم‌ها بالاست و این را قبول دارم. اما مطمئن باشید اگر این موازنه میان هزینه و اثرگذاری نبود، مسئولان حکومت و رادیو تلویزیون خودشان از ادامه کار خودداری می‌کردند. آنها آنقدر هوشیار هستند و روز به روز هم نفوذشان در میان جامعه و خانواده‌ها بیش از پیش می‌شود که بدانند آیا کارهایشان اثر گذاشته یا نه. هر چند ممکن است درصدی خطا در محاسبه آنها و محاسبه ما و مردم وجود داشته باشد اما آن درصد اختلاف همیشه قابل توجه نیست، البته بعضی وقت‌ها همین میزان اختلاف کم مهم می‌شود مانند مقاطعی که در کشور حرکت‌هایی از سوی توده‌های مردم در مخالفت با حکومت که اسم شورش یا هر چیز دیگری گرفته یا حکومت می‌گذارد شکل گرفت.

در آن موارد همین درصدهای اختلاف کم چنان کارگر شده که جمع‌هایی را در گوشه و کنار کشور به مخالفت با حاکمیت و عملکرد آن برانگیخته. اینکه مردم در خیابان شعار بدهند ننگ ما صدا و سیمای ما از همین مبدا و به دلیل همین خرده اختلاف نگاه است. با این حال برخی بخصوص بعد از دی ماه گذشته تا حدی به این هوشیاری دست یافتند که خودشان را با مردم همراه کنند، کمااینکه روی آنتن هم تغییرات جزئی اتفاق افتاده و بخصوص بعضی از شبکه‌ها مثل شبکه چهار که کنج‌های دنجی برای تلویزیون ماست، حرف‌ها و نکته‌هایی را بیان می کند که تاکنون یا نبوده یا بسیار کمتر بوده.

بنابراین به یک معنی می‌توان گفت این هزینه‌ها غلط نیست و درست است و اثر خودش را هم دارد، در عین حال یک نکته کلی وجود دارد و آن هم اینکه اساسا سازمان صدا و سیمای ما گران اداره می‌شود، این اشکال از دیرباز وجود داشته و به دلیل پول مفتی که ما از فروش نفت داشتیم همیشه چنین بوده که ما رادیو و تلویزیون‌مان را گران اداره می‌کردیم. البته ممکن است دستمزدهایی که گروه‌های هنری در سازمان صدا و سیما دریافت می‌کنند به خصوص تلویزیون چندان بالا نباشد.

این نکته را هم بگویم که این بحث درباره رادیو، تهران و شهرستان فرق دارد و اختلافی فاحش و حتی ستمگرانه در پرداخت دستمزدها هست، شاید در حد ده برابر کمتر. در بحث تعدد نیروی انسانی هم در مقاطعی به دلایلی استخدام به صورت رهاشده صورت پذیرفت و انباشتی نیرو هم همچنان وجود دارد، در حالیکه سازمان رادیو و تلویزیون یک سازمان حرفه‌ای است و باید بدنه و پرسنل غالب آن کارکنان حرفه‌ای و آموخته باشند تا کارکنانی که صرفا در بدنه اداری بخواهند کارمندی کنند. بخصوص امروزه با وجود تکنولوژی و مدرنیته می‌شود حد بالایی از آنها را کاست، گفته می‌شود که آقای سرافزار بنا داشت در حدود ده هزار نفر را کم کند که با تقابلی که با ایشان پیدا شد چنان ضربه‌ای را زدند که دیگر کسی هوس اصلاح نکند، هرچند روشی که آقای سرافراز برای کوچک کردن سازمان پیشه کرده بود روش تند و تیزی بود و یک مقدار متناسب با شرایط روز نبود و می‌توانست یک مقدار آهسته‌تر این پیوستگی ار برای رفتار خودش بخرد که بتواند موفق باشد.

بزرگی بی حد و حصر صداوسیما نکته‌ای است که همه به آن اعتراف دارند و نمونه‌هایش را هم برمی‌شمرند و بی‌بی‌سی و الجزیره و شبکه‌های متعدد استاندارد بین‌المللی را مثال می‌زنند

درباره تعدد شبکه‌ها هم همین نظر را دارید؟

تعدد شبکه‌ها هم همینطور است، بخصوص که ساختار اداری سازمان طوری است که در هر شبکه‌های اصرار است که مدیر، قائم‌مقام، معاونین، راننده برای مدیران، منشی و بخش‌های دیگری که در همه شبکه‌ها هست وجود داشته باشد. مثلا همان ساختاری که در شبکه یک و دو هست، در شبکه‌هایی مثل امید و پویا هم با کم و زیادش باشد. البته من این را نسبی می‌گویم، کسی بعدا اشکال نگیرد که موردی در شبکه یک هست و در شبکه امید وجود ندارد. این بزرگی بی حد و حصری که همه هم به آن اعتراف دارند وجود دارد و نمونه‌هایش را هم برمی‌شمرند. بی‌بی‌سی و الجزیره و شبکه‌های متعدد استاندارد بین‌المللی را مثال می‌زنند که آنها با چه عده کارمند فعالیت می‌کنند آن هم با کیفیت و ما با چه تعداد کارمند چه محصولی با چه کیفیتی را می‌دهیم.

البته من با سرزش مطلق سازمان، مدیران سازمان، بدنه و محصولات سازمان صدا و سیما موافق نیستم، همیشه خودم سعی کردم و دیگران را هم دعوت کردم که اگر نقد می‌کنید حتما نسبی و بر مدار انصاف باشد. امیدوارم آنچه که خودم گفتم هم دور از انصاف نباشد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان