تاریخ انتشار: ۲۰:۰۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۷
لیلاز:

بزرگترین مسأله ایران را فساد می‌دانم

سعید لیلاز اقتصاددان، استاد تاریخ و فعال سیاسی در گفتگویی به مقایسه وضعیت اقتصادی پیش و بعد از انقلاب 57 می پردازد.

بزرگترین مسأله ایران را فساد می‌دانم

رویداد۲۴ * مشکل ما، بود یا نبود اجماع نیست. ما چالش های بسیار بزرگی داریم که این به خاطر ساختارهای اجتماعی و سیاسی ماست. من بزرگترین مسأله ایران را فساد می دانم. ما باید بتوانیم این مساله را در داخل حل کنیم. علت اصلی بروز این فساد این است که درآمدهای نفتی ایران یکباره می تواند دو برابر شود. یعنی درآمد نفتی ایران که در سال 93 به 33 میلیارد دلار رسیده بود در سال 96 به 65 میلیارد دلار رسید. این وسط دزدی گرگی هم زیاد می شود. این درآمد بادآورده را به هر سیستمی ببرید این وضعیت اتفاق می افتدد. چیزی نیست که به خاطرش ایران را سرزنش کرد.

* واقعیت این است که درآمد سرانه ایرانی‌ها به قیمت ثابت -یعنی ریال- بعد از کسر تورم هنوز به عدد 1355 نرسیده است. اما این به معنای آن نیست که سطح ثروت ما هنوز به آن عدد نرسیده است. معنایش این است که قیمت تمام شده کالاها و خدمات به خصوص قیمت دلار آنقدر پایین آمده که سطح زندگی ما اصلا با سال 1355 قابل مقایسه نیست.

* سرانه تقاضای واقعی خودرو در ایران هشت برابر زمان شاه است. یا مثلا در سال 1357 میزان تولیدات مواد کشاورزی در ایران به حدود 20 میلیون تن رسید. ما امسال درباره تقریبا 140 میلیون تن صحبت می‌کنیم. میزان تولید فولاد ایران هم شاید 15 برابر شده است.

* اگر شما 10 سال اول را کنار بگذارید در 20 سال بعد یعنی از 1367 تا 1387 متوسط رشد اقتصادی ایران به حدود 5.5 نیم تا 6 درصد در سال رسیده که این عدد حتی از ترکیه اندکی بهتر و کمابیش مشابه کره جنوبی است.

* واقعیت بسیار مهمتر که معمولا در غبار بحث‌های جناحی فراموش می‌شود و تا به حال به آن توجه نشده این است که ابتدا اقتصاد ایران ترکید و بعد شاه سرنگون شد. در حالی که همه فکر می‌کنیم اقتصاد ایران داشت کار خودش را می‌کرد و به واسطه انقلاب سرنگون شد.

* رشد اقتصادی کشور به چنان تزریقی از دلارهای نفتی و قرضی وابسته شده بود که اگر این روند به اندازه سر سوزن متوقف می‌شد اقتصاد از کار می‌افتاد. این اتفاق نیز در سال 56 رخ داد. برای اولین بار رشد تولید نفت در سال 56 متوقف شد و کل سیستم پوکید.

* در اقتصاد خرد، اقتصادی که ما به آن جنبه‌های اجتماعی - فرهنگی اقتصاد می‌گوییم هم ساختار توزیع ثروت در ایران به چنان شکافی افتاد که در تاریخ ایران و تاریخ همه خاورمیانه و تمام قاره آسیا ناممکن است و دیگر تکرار نمی‌شود. این شکاف نه در گذشته بوده و نه در آینده خواهد بود که نسبت دهک درآمدی یک به 10 جامعه از نسبت یک به 12 برابر به یک به 36 برابر برسد.

* ما این چیزها را یادمان می‌رود چون بین روشنفکران و جمهوری اسلامی یک قهر تاریخی اتفاق افتاده است.

* الان که با شما صحبت می‌کنم و نسبت توزیع درآمد به وخامت گراییده، نسبت درآمد دهک اول جامعه به دهک دهم که در سال 56، یک به 36 بود یک به 16 یا 17 است. ضریب جینی هم که عامل بسیار مهمی در توزیع ثروت است در سال پایانی رژیم شاه به 51 صدم رسیده بود. این عدد هرچه به سمت صفر نزدیک باشد بهتر است و هرچه به یک نزدیک باشد بدتر است. ضریب جینی تازه الان نزدیک 40 صدم است.

* از همه مهمتر به لحاظ سیاسی رژیم جمهوری اسلامی رژیمی است که صدای مردم را خواه ناخواه می‌شنود؛ نه تنها می‌شنود بلکه موثر هم هست. ما آنجایی که با صندوق قهر کردیم اثر گذاشتیم و آنجایی هم که با صندوق آشتی کردیم اثر گذاشتیم. شما این را با انتخابات مجلس در حکومت شاه مقایسه کنید.

* مسئله آب ایران، محیط زیست و صندوق‌های اجتماعی راه حل دارد. مساله بانک‌ها هم که بسیار خطرناک است راه حل دارد. این راه حل‌ها و وجود این راه حل‌ها نشان می‌دهد که ما به آن نقطه برگشت‌ناپذیر حوادث که انقلاب را گریزناپذیر می‌کند و در نجوم به آن افق و رویداد می‌گویند فاصله داریم. 

* سال 88 یک بار بازجوی من در زندان از من پرسید که تو معتقد به رفراندوم برای قانون اساسی هستی یا نه؟ گفتم نه. چون ما که قانون اساسی موجود را اجرا نمی‌کنیم که بفهمیم کجای آن ایراد دارد و کجای آن ندارد.

* تمام گروه‌های دارای ظرفیت تولید خشونت از کشاورزان و کارگران گرفته تا... همه به این جمع‌بندی رسیده‌اند که مصالح و نانشان از طریق پیشبرد مسالمت‌آمیز اوضاع بیشتر از دعوا تامین می‌شود. ما متوجه شده‌ایم که از درون نظام جمهوری اسلامی بهتر به اهدافمان می‌رسیم تا بیرون از آن.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان