تاریخ انتشار: ۱۲:۰۶ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

نماد رادیکالیزه شدن مبارزات سیاسی دهه چهل | بهروز وثوقی ستاره همیشه معترض سینمای ایران

بهروز وثوقی سال‌هاست که در سینمای ایران حضور ندارد، ولی هنوز که هنوز است سایه او بر سر سینمای ایران سنگینی می‌کند. بسیاری از بازیگران مرد سینمای ایران به عشق «بهروز وثوقی شدن» وارد عرصه بازیگری شده‌اند، اما هیچ کس نتوانسته  به محبوبیت این بازیگر قدیمی سینمای ایران نزدیک شود. اما راز این ماندگاری چیست و چرا بهروز وثوقی تا این حد میان مردم ایران محبوب است؟

بهروز وثوقی

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی: بهروز وثوقی (در کنار محمدعلی فردین، ابوالفضل پورعرب و هدیه تهرانی) یکی از بازیگرانی است که که بر اساس ویژگی‌های بازیگریش می‌توان یک دوره تاریخی در ایران معاصر را تحلیل کرد. اگر محمدعلی فردین را محصول نااُمیدی جامعه ایران بعد از حادثه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بدانیم، بهروز وثوقی نماد رادیکالیزه شدن مبارزان سیاسی و جامعه ایران در اواخر دهه چهل شمسی است.

مسعود کیمیایی دومین فیلم خود قیصر را در سال ۱۳۴۸ ساخت و باعث تحولی عظیم در سینمای ایران شد و موج نوی سینمای ایران را شکل داد. تنها یک سال بعد واقعه سیاهکل رخ داد که تبدیل به اولین اقدام مسلحانه گروه‌های چپ‌گرا مخالف محمدرضا پهلوی شد. قیصر، اما تنها نماینده مخالفان چپ گرای حکومت پهلوی نبود، بلکه میان انقلابیون مسلمان هم طرفداران بسیاری پیدا کرد. نقل قول بسیار معروفی هست که علی شریعتی در میان هواداران خود گفته بود مایل است با کارگردان فیلم قیصر ملاقات کند. با پیوستن چند کارگردان دیگر مانند امیر نادری و فریدون گله به مسعود کیمیایی سینمای اعتراضی ایران رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و بدل به اصلی‌ترین جریان سینمایی ایران در دهه ۵۰ هجری شمسی شد. نکته جالب توجه این جا است که با تمام تفاوت‌هایی که این کارگردانان با یک دیگر داشتند یک چیز بین آن‌ها مشترک بود؛ استفاده از بهروز وثوقی به عنوان بازیگر در قالب شخصیتی زخم خورده و تنها که علیه نابرابری‌های جامعه عصیان می‌کند.

بهروز وثوقی به قدری در قالب شخصیت‌های عصیان‌گر، جااُفتاد و محبوب شد که در فیلم‌های تجاری مانند همسفر، دشنه و ممل آمریکایی هم با همان ظاهر فیلم‌های اعتراضی‌اش حاضر شد.

حضور مداوم و پیوسته بهروز وثوقی در فیلم‌های موسوم به موج نو نام او را به سینمای اعتراضی ایران گره زد. وثوقی این شانس را داشت که با کارگردانان بزرگ سینمای ایران و حتی جهان کار کند. مسعود کیمیایی، امیر نادری، ناصر تقوایی، خسرو هریتاش، ساموئل خاچیکیان، علی حاتمی، بهمن قبادی، شیرین نشاط، جلال مقدم و ژان نگلوسکو آمریکایی با او کار کردند و بهروز وثوقی در فیلم‌های تمام این کارگردانان بزرگ سینمای ایران و جهان با کیفیت یکسانی ظاهر شد.

چرا بهروز وثوقی بعد از انقلاب ممنوع الکار شد؟

بهروز وثوقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ممنوع الکار شد. این ممنوع الکاری در حالی رخ داد که او هیچ گاه نماینده سینمای فارسی به شمار نمی‌آمد و اکثر فیلم‌هایش به جریان روشنفکری سینمای ایران تعلق داشت. اما بهروز وثوقی هزینه ستاره بودنش را پرداخت و دیگر نتوانست در سینمای ایران کار کند. این در حالی است که بازیگرانی مانند عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، داوود رشیدی و حتی سعید راد (که البته او هم بعد‌ها ممنوع الکار شد) که سابقه حضور در سینمای روشنفکری ایران را داشتند توانستند در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به کار خود ادامه دهند. اما حذف بهروز وثوقی باعث نشد او فراموش شود. فیلم‌های او در تمام این سال‌ها مدام دیده شد و ایرانیان از نسل‌های مختلف شیفته بهروز وثوقی شدند. همین موضوع باعث شد که سایه بهروز وثوقی بر سر سینمای ایران سنگینی کند و بازیگران زیادی با او مقایسه شوند، اما هیچ کس بهروز وثوقی نشد.

محبوبیت وثوقی به حدی زیاد بود که گروهی از بازیگران سینمای ایران در سال ۱۳۹۷ با نوشتن نامه‌ای به رئیس جمهور وقت یعنی حسن روحانی از او تقاضا کردند تا شرایط را برای بازگشت بهروز وثوقی به ایران مهیا کند. تقاضایی که خیلی زود با واکنش شدید نیرو‌های اصول گرا همراه شد و واکنش محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور وقت را هم برانگیخت. او درباره بازگشت بهروز وثوقی به ایران گفت: «این اقدام حساب‌شده‌ای است که ما از پشت پردهٔ آن مطلع هستیم. این‌که امروز عده‌ای از هنرمندان کمپینی به راه می‌اندازند و از فردی که فسادش در سینمای ایران علنی بود و پس از پیروزی انقلاب به دامان آمریکا فرار کرد، حمایت می‌کنند و قصد برگرداندن او به کشور را دارند، اقدام حساب‌شده‌ای است که از عوامل پنهان آن اطلاع داریم. هر ایرانی حق دارد به کشور خود بازگردد و هیچ مقامی نمی‌تواند مانع او شود، اما اگر کسی کار‌های خلاف و جرم مرتکب شده، باید بر اساس قانون با او برخورد کرد و این‌طور نیست که هرکس بخواهد به ایران بازگردد، برای او فرش قرمز پهن کنند.» این پاسخ صریح باعث عقب نشینی درخواست کنندگان شد و بازگشت این ستاره سینمای ایران را به کشور برای همیشه منتفی کرد.

کارنامه سینمای درخشان بهروز وثوقی


بیشتر بخوانید:

ناصرخان برای همه دوران | نگاهی به فیلم‌های کم‌تردیده‌شدهٔ ناصر ملک‌مطیعی به مناسبت سالگرد درگذشت او

سرنوشت تلخ خوشکام | بازیگری که زیر سایه همسر و دخترش ماند


با توجه به حضور همیشگی این ستاره سینما در فضای فرهنگی ایران نگاهی انداخته‌ایم به هشت فیلم برتر او؛

قیصر

کارگردان: مسعود کیمیایی

سال ساخت: ۱۳۴۸

قیصر همه چیز را در سینمای ایران تغییر داد. این بهترین توصیفی است که می‌شود که از این فیلم کرد. قیصر در زمان درستی ظهور کرد و ساخته شد. جامعه ایران به لحاظ سیاسی و اجتماعی در حال پوست اندازی بود و دیگر به قهرمان اصلی سینمای فارسی یعنی محمدعلی فردین نیاز نداشت. فردین که در فیلم‌هایش از تماشاگران می‌خواست قناعت پیشه کنند، فقر را مایه افتخار بدانند و بر طبل بی عاری بکوبند و خوش باشند نمی‌توانست قهرمان مردمی باشد که هر روز بر دامنه اعتراضات‌شان افزوده می‌شد. مردم به قهرمانی معترض نیاز داشتند که علیه بی عدالتی عصیان کند و حق خودش را از حکام ظالمی که علت اصلی این بی عدالتی بودند بگیرد و قیصر همان قهرمان بود. جوانی که ظلم را برنمی‌تابد و به جای مراجعه به پلیس پاشنه‌هایش را ورمی‌کشد و خودش به سراع باعث و بانی بدبختی خانواده‌اش می‌رود و بدون توجه به دادگاه و پلیس از آن‌ها انتقام می‌گیرد. فروش استثنایی فیلم بیانگر عشق و علاقه مردم به چنین قهرمان بود. مردم خواست‌ها و نیازهایشان را در قیصر مشاهده می‌کردند. خواست‌ها و نیاز‌هایی که کمتر از یک دهه بعد خودش را در قالب یک انقلاب عظیم سیاسی/اجتماعی نشان داد. بهروز وثوقی با قیصر رَه صد ساله را یک شبه طی کرد و با کنار زدن تمام ستارگان سینمای فارسی تبدیل شد به مهم‌ترین بازیگر تاریخ سینمای ایران. عنوانی که بعد از گذشت پنجاه و پنج سال هم چنان در اختیار اوست. در میان تمام سکانس‌های درخشان قیصر بازی وثوقی در سکانس حمام عمومی بی‌نظیر است. سکانسی که نشان می‌دهد خارج از دیالوگ‌های استثنایی فیلم و در سکوت هم وثوقی بازیگر درجه یکی است.

رضا موتوری

کارگردان: مسعود کیمیایی

سال ساخت: ۱۳۴۹

مسعود کیمیایی بعد از موفقیت همه جانبه قیصر سراغ یک مضمون جنجال برانگیز دیگر رفت و در فیلم سومش فضای فرهنگی حاکم بر دوران پهلوی را نشانه گرفت.

کیمیایی در رضا موتوری قهرمان تنها و عصیان گرش را در برابر جوانان انتلکتوئل ایرانی که همگی از خودبیگانه بودند و در کافه‌ها وقت خود را به بطالت می‌گذراندند قرار داد و در خلال فیلم حمله صریح و گزنده‌ای به سینمای فارسی انجام داد تا نشان دهد راه او و سازندگان فیلمفارسی از یکدیگر جداست. بهروز وثوقی در رضا موتوری در دو نقش ظاهر شد. نقش اول همان قهرمان فیلم رضا موتوری است که طی یک حادثه جایش با فرخ در دیوانه خانه عوض می‌شود و دیگری فرخ جوان انتلکتوئل و نویسنده‌ای که قرار بود نماد جریان روشنفکری ایران در آن زمان باشد. بهروز وثوقی در هر دوی این نقش‌ها عالی ظاهر شد. به فرخ شمایلی کاریکاتوری بخشید و با ساختن این شمایل روشنفکران ایرانی را دست انداخت و تمسخر کرد و در قالب رضا موتوری هم همان قیصر بود که علیه بی‌عدالتی عصیان می‌کرد و در تنهایی و بی‌کسی می‌مرد. درخشان‌ترین سکانس بازی بهروز وثوقی هم سکانسی است که بعد از کتک خوردن در کافه مقابل فرنگیس (نامزد فرخ که بعد از جابه‌جایی در تیمارستان رضا عاشقش شده) آن تک گویی استثنایی را انجام می‌دهد. (قالی همچین از تو اتاق نهارخوری بعد مهمونی از زیر پای مهمون‌ها می‌زدم که هنوز برنج داغ داغ روش بود).

داش آکل

کارگردان: مسعود کیمیایی

سال ساخت: ۱۳۵۰

کیمیایی بعد از ساخت سه فیلم این جسارت را پیدا کرد که برای ساخت فیلم بعدی‌اش سراغ داستان بزرگ‌ترین نویسنده تاریخ ادبیات ایران یعنی صادق هدایت برود. دنیای این دو نفر خیلی با هم متفاوت بود و همین موضوع ساخت فیلم توسط مسعود کیمیایی براساس داستانی از صادق هدایت را سخت می‌کرد. داش آکل، اما یک تفاوت اساسی هم با سایر داستان‌های صادق هدایت داشت. قهرمان این داستان هدایت بسیار زمینی بود و شبیه مردم کوچه و بازار. یک لوطی با معرفت که با خلق و منش متفاوتی که داشت تبدیل به یک قهرمان افسانه‌ای می‌شد. کیمیایی همین موضوع را گرفت و تبدیل کرد به محور اصلی فیلم داش آکل. فیلمی که در نهایت با داستان هدایت تفاوت‌های عمده‌ای داشت، اما داستان اصلی را خراب نکرد. در ابتدا قرار بود آنتونی کوئین بازیگر مشهور هالیوود نقش داش آکل را بازی کند. اما با مخالفت‌هایی که انجام شد کیمیایی سراغ ناصر ملک مطیعی رفت که او هم به خاطر این که باید در فیلم سرش را می‌تراشید بازی در این فیلم را قبول نکرد تا مسعود کیمیایی سراغ بازیگر محبوبش بهروز وثوقی برود. بهروز وثوقی هم نقش داش آکل را عالی بازی کرد. با آن چشم‌های غمگین و نگاه سرد و سنگی داش آکل با بازی بهروز وثوقی تبدیل شد به مرد تنهایی که بار سنگین عشقی نافرجام را روی شانه‌های خود احساس می‌کند. بهترین سکانس بازی وثوقی هم سکانسی است که مرجان (دختر حاج صمد که داش آکل عاشق اوست) از حال رفته است و داش آکل به صورت او آب می‌پاشد تا از خواب بیدار شود. نگاه تلخ و توام با حسرت بهروز وثوقی در این سکانس خلاصه فیلمی است که روایت گر یک عشق ناکام است. بازی در داش آکل جایزه جشنواره بین المللی فیلم تاشکند را برای بهروز وثوقی به ارمغان آورد.

دشنه

کارگردان: فریدون گُله

سال ساخت: ۱۳۵۱

دشنه شاید بهترین فیلم گله نباشد، اما بدون شک موفق‌ترین فیلم این کارگردان صاحب سبک در گیشه است. دشنه را هم می‌توان به نوعی ادامه منطقی سینمای موج نو ایران دانست با این تفاوت که رویکرد گله در این فیلم به گیشه نزدیک‌تر بود. دشنه همان ویژگی‌های مثبت فیلم‌های گله را دارد. شخصیت پردازی دقیق، داستان پرجزئیات و بازی‌های خوب. بهروز وثوقی در این فیلم نقش خلافکار خرده پایی بنام عباس چاخان را بازی می‌کرد. خلافکاری که مهم‌ترین ویژگی او بذله گویی و خالی بندی‌هایش بود. وثوقی در این فیلم به عباس چاخان کمی طنز اضافه کرد و از خنده‌های شیرین و جذابش برای متمایز کردن این شخصیت استفاده کرد. نتیجه کار هم عالی از کار درآمد. دشنه نه تنها در گیشه موفق شد، بلکه تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های بهروز وثوقی هم شد. گله توانست وجه متفاوتی از بازی بهروز وثوقی (که همان حس طنز و شوخ طبعی بود) را کشف و از آن استفاده کند.

گوزن‌ها

کارگردان: مسعود کیمیایی

سال ساخت: ۱۳۵۳

گوزن‌ها فراتر از یک فیلم سینمایی، سند زنده‌ای است از ایران ملتهب دهه پنجاه هجری شمسی. بدون شک گوزن‌ها بهترین ساخته مسعود کیمیایی است. فیلمی تند و تیز که پای سازنده‌اش را به ساواک باز کرد. ساواک پایان فیلم را تغییر داد و کیمیایی را مجبور کرد تا با این تغییر زهر فیلم را بگیرد. نکته جالب این جاست که هیچ نسخه‌ای از فیلم با پایانی که ساواک مدنظر داشت باقی نماند و بعد‌ها تمام مردم ایران نسخه اصلی فیلم را مشاهده کردند.

بعد‌ها محمود دولت آبادی مدعی شد که کیمیایی گوزن‌ها را از روی نمایشنامه تنگنا او اقتباس کرده است. ادعایی که هیچ گاه پاسخ درستی به آن داده نشد. بازی بهروز وثوقی در این فیلم شگفت انگیز است. او نقش سیدرسول معتادی به آخر خط رسیده را با چنان جزئیات و ظرافتی بازی می‌کند که تبدیل به یک متر و معیار در سینمای ایران می‌شود. بازی بهروز وثوقی به قدری در این فیلم درخشان است که در همان زمان اکران شایعاتی را پیرامون اعتیاد بهروز وثوقی بر سر زبان‌ها انداخت. شایعاتی که البته حقیقت نداشت. سعید پیردوست درباره اقدامات بهروز وثوقی برای بازی در گوزن‌ها می‌گوید: «آقای وثوقی به تحقیق و مطالعه برای نزدیک شدن به نقش اعتقاد داشت. من به خوبی به یاد دارم که آقای بهروز وثوقی، فرد معتادی را که در فیلم «گوزن‌ها» هم در صحنه‌های بازارچه او را با وثوقی می‌بینیم را برای چند ماه به خانه‌اش برد تا با او زندگی کند به این دلیل که بتواند به شرایط و حال و هوای یک فرد معتاد نزدیک شود. بهروز وثوقی، تمام خماری‌ها و چرت زدن‌های او را دید و تمام شرایط یک معتاد را مستقیماً نظاره کرد و به همین دلیل هم توانست نقش سید را به خوبی ایفا کند. به گونه‌ای که همه تماشاگران بازی او را تحسین کردند و پذیرفتند.» بهروز وثوقی با بازی در گوزن‌ها به چنان جایگاهی در سینمای ایران رسید که بعد از این همه سال هیچ بازیگری نتوانسته حتی به این جایگاه نزدیک شود. نکته جالب توجه درباره بازی بهروز وثوقی در گوزن‌ها این است که او خودش نقش را دوبله کرد و نشان داد که با صدای خودش و بدون استفاده از سایر دوبلور‌های سینمای ایران هم می‌تواند بازی درخشانی ارائه کند.

همسفر

کارگردان: مسعود اسداللهی

سال ساخت: ۱۳۵۴

همسفر بدون شک یکی از مشهورترین و جذاب‌ترین فیلم‌های بهروز وثوقی است. مسعود اسداللهی با ساخت همسفر به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان یک فیلم تجاری جذاب ساخت و از سوپراستار‌های سینمای ایران به درستی استفاده کرد. فیلم اقتباس آزادی از مشهورترین فیلم فرانک کاپرا در یک شب اتفاق اُفتاد است. اسداللهی به خوبی موفق شده شاهکار کاپرا را ایرانیزه کند و درام جذابی از کشمکش یک زن و مرد بسازد. کشمکشی که در نهایت به عشقی پرشور و به یادماندنی ختم می‌شود. شیمی بین دو بازیگر اصلی فیلم مهم‌ترین دلیل موفقیت فیلم است و نشان می‌دهد چرا در آن سال‌ها این دو بازیگر ستارگان اصلی هنر پاپ ایران بودند. همسفر شاید شهرت و محبوبیت سایر آثار وثوقی را نداشته باشد، اما اگر وثوقی این فیلم را بازی نمی‌کرد قطعاً کارنامه کاری‌اش چیزی کم داشت.

کندو

کارگردان: فریدون گله

سال ساخت: ۱۳۵۴

کندو بدون شک بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران و شاهکاری بی‌بدیل از فریدون گله است. یک حماسه از بچه‌های پایین شهر. همان مردمی که محمدرضا پهلوی و کلیه ساختار بروکراتیک پهلوی دوم تلاش می‌کرد آن‌ها را نادیده بگیرد. تفاوت ابی کندو با سایر قهرمانان موج نو این است که آدم بی‌ریشه‌ای است. نه کس و کار مشخصی ندارد نه حتی جایی دارد که به قول آق حسینی در آن اُتراق کند. ابی انقدر بدبخت است که یکی از شخصیت‌های فرعی فیلم به او می‌گوید: «سر سیاه زمستونی اومدی بیرون که چی. واست جور می‌کنم برگرد تو!». شاید به دلیل همین بدبختی است که ابی تصمیم می‌گیرد شرط نهلیستی آق حسینی را قبول کند و قدیم در مسیری بی‌بازگشت بگذارد. مسیری که خود ابی هم می‌داند انتهای آن نیستی و تباهی است، اما در این مسیر پا می‌گذارد تا به همه ثابت کند اگر بخواهد مایه‌اش را دارد. طی طریق ابی در کندو به تدریج و با روندی رو به اوج تبدیل به یک حمله همه جانبه و صریح به سیاست‌های پهلوی دوم می‌شود و نشان می‌دهد سوخت اصلی انقلاب سه سال بعد ایران آدم‌های درحاشیه مانده‌ای مانند ابی هستند. بازی وثوقی در کندو بی‌نظیر است. نگاه‌های خیره و مات وثوقی و بی‌قراری که دارد متناسب با نقش است. در کنار این بی‌قراری نگاه‌های وثوقی در کندو سرشار از تمنا و معصومیت است. تمنا و معصومیتی که اجازه نمی‌دهد تماشاگر هیچ گاه او را فراموش کند.

سوته دلان

کارگردان: علی حاتمی

سال ساخت: ۱۳۵۶

سوته دلان کامل‌ترین فیلمی است که علی حاتمی می‌توانست در سینمای ایران بسازد. یک اثر منطبق با نگاه سنتی حاتمی که در آن ته مایه‌ای از عرفان هم به چشم می‌خورد. فیلم داستان پسر عقب مانده‌ای بنام مجید را روایت می‌کند که در کنار برادرش حبیب آقا (با بازی جمشید مشایخی) زندگی می‌کند. مجید که پسری عقب مانده است چند بار عاشق می‌شود و از خانه می‌گریزد. تا این حبیب آقا به توصیه یکی از دوستانش زنی را کنار او می‌گمارد تا عطش حبیب فروکش کند. اما حبیب واقعاً عاشق این زن می‌شود و با او ازدواج می‌کند. بازی وثوقی در سوته دلان با آن گریم سنگین شگفت انگیز است. وثوقی به قدری خوب و راحت در قالب مجید فرو رفته و نقش او را بازی می‌کند که تماشاگر فراموش می‌کند او همان قهرمان فیلم‌های کیمیایی و گله است. وثوقی با بازی در نقش مجید ظروفچی توانست به همه منتقدان و تماشاگران سینمای ایران ثابت کند که فقط در نقش قهرمانان تنها خوب نیست بلکه بازیگری است توانا که می‌تواند در هر قالبی فرو برود و در هر نقشی بدرخشد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما