پوریا شکیبایی کیست؟|فرزند خسرو شکیبایی و بازیگر نقش نادر در تاسیان
رویداد۲۴ | پوریا شکیبایی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد. او دارای مدرک لیسانس تربیت بدنی از دانشگاه سیدنی در استرالیاست.
پوریا، فرزند خسرو شکیبایی و پروین کوشیار، از نظر ظاهری شباهت قابل توجهی به پدرش دارد.
خسرو شکیبایی، پدر پوریا، در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۲۳ متولد و در ۲۸ تیر ۱۳۸۷ درگذشت. او یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین بازیگران سینمای ایران بود که آثار ماندگاری در سینما و تلویزیون از خود به جا گذاشت و به عنوان "خسروی سینمای ایران" شناخته میشود.
این هنرمند فقید دو بار ازدواج کرد. همسر اول او، تانیا جوهری، بازیگر سینما و تلویزیون بود و این ازدواج بعد از ۱۰ سال به جدایی انجامید. تنها فرزند آنها، دختری به نام پوپک است.
خسرو شکیبایی در سال ۱۳۶۰ بعد از طلاق با پروین کوشیار ازدواج کرد و صاحب فرزند پسری بنام پوریا شکیبایی شد.
ازدواج پوریا شکیبایی
پوریا شکیبایی در سال ۱۳۸۸ و در سن ۲۶ سالگی با خانمی به نام پریا زاغند ازدواج کرده و متأهل است.
از صدا پیشگی تا تست بازیگری ناموفق
پوریا شکیبایی در سن نه سالگی، در سال ۱۳۷۱، تجربه صداپیشگی را با فیلم «باز باران» آغاز کرد که موضوع آن کودکان مبتلا به نقص ایمنی و اهدای سلولهای بنیادی بود. سپس، در ۲۳ سالگی و در سال ۱۳۸۵، برای نقش جوانی پدرش در فیلم «دستهای خالی» تست داد، اما در نهایت تصمیم گرفته شد که از تصاویر او استفاده شود.
بیشتر بخوانید: پانتهآ پناهیها کیست؟| از نقش آفرینی در سریال «شهرزاد» تا «تاسیان»
مهاجرت برای فراموش کردن مرگ تلخ پدر
پوریا شکیبایی که رابطه نزدیکی با پدرش داشت، دو ماه پس از درگذشت خسرو شکیبایی به دلیل فراموش کردن اندوه او و برای آزمودن خود، به شهر سیدنی در استرالیا مهاجرت کرد. هدف او این بود که ببیند آیا میتواند بدون اتکا به نام پدرش، بار زندگی را به دوش بکشد.
در سیدنی، پوریا در رشته تربیت بدنی به دانشگاه رفت و با نوشتن، کار و ورزش تا حدی به آرامش دست یافت. پسر خسرو سینمای ایران بعد از هشت سال به ایران بازگشت تا بتواند راه پدرش را ادامه دهد.
ورود پوریا شکیبایی به عرصه هنر
پوریا شکیبایی در سال ۱۳۹۵ و در سن ۳۳ سالگی اولین تجربه هنری خود را با فعالیت در عرصه تئاتر آغاز کرد و در نمایش «۱۲» به موفقیت چشمگیری دست یافت. او این نمایش را بهترین اتفاق زندگیاش میداند و به آن در کارنامه هنریاش افتخار میکند.
آغاز شهرت پوریا شکیبایی با یک مصاحبه
پوریا شکیبایی به عنوان مهمان ویژه در برنامه «خندوانه» به مناسبت روز جهانی چپدستها حضور یافت. او پس از شرکت در این برنامه با رامبد جوان در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۵ به خاطر شباهت چشمگیرش به پدرش مورد توجه قرار گرفت. بعد از چند تجربه در تئاتر، در سال ۱۳۹۷ با فیلم «سینما خر» (مشمشه) به کارگردانی شاهد احمدلو، اولین تجربه خود را در جلوی دوربین به دست آورد.
اولین بازی پوریا شکیبایی در قاب تلویزیون
پوریا شکیبایی در زمستان ۱۴۰۰ با سریال «برف بیصدا میبارد» به دنیای بازیگری در تلویزیون وارد شد. شباهت او به سلمان فرخنده، بازیگر سریال «بچه مهندس»، باعث شده بود که برخی گمان کنند پوریا در این سریال ایفای نقش کرده است، اما «برف بیصدا میبارد» نخستین سریالی است که پسر خسرو شکیبایی در آن درخشیده است.
فصل اول این سریال به کارگردانی پوریا آذربایجانی، تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی زندهیاد مسعود بهبهانینیا از دیماه ۱۴۰۰ به روی آنتن تلویزیون رفت.
یکی از نکات جالب در این سریال، حضور پوریا شکیبایی به عنوان حبیب، یکی از کاراکترهای اصلی، است که نقش او تأثیرگذار و قابل توجه بوده است.
علاقمندی پوریا شکیبایی به کار در رادیو
پوریا شکیبایی علاوه بر بازیگری، پیشنهادهایی برای گویندگی و دوبله نیز دریافت کرده است و به داشتن تجربهای در رادیو علاقهمند است.
او ژانر سیاه و تاریک را به عنوان ژانر مورد علاقهاش معرفی کرده و از ایفای نقشهای منفی نیز لذت میبرد.
خاطره پوریا شکیبایی از پدرش
پوریا شکیبایی خاطرهای از آخرین ساعات زندگی پدرش را به یاد میآورد. او بیان میکند که پدرش در این لحظات به او فهماند که مرگ نیز بخشی از زندگی است.
پوریا درباره آخرین خاطرهاش از پدر میگوید:
«در سه یا چهار شب آخر قبل از فوت، پدر توانایی صحبت کردن و حتی بلند شدن از جایش را نداشت. اما شب قبل از مرگ، او با اشاره نام من را صدا زد تا پیشش بروم.
وقتی کنار او نشستم، پدر نیمخیز شد و بدون هیچ توضیحی سه سیلی محکم به گوشم زد. این اتفاق برایم بسیار عجیب بود و مات و مبهوت به او نگاه کردم.
همسر و نزدیکان پدر نیز تلاش کردند تا دلیل این رفتار را بفهمند، اما به نتیجهای نرسیدند. تا اینکه یک شب من گفتم شاید پدر نتوانسته صحبت کند و با این کارش خواسته به من بفهماند که بعد از رفتنش، مسئولیت خانواده بر عهده من است. از این اتفاق فهمیدم که باید مرگ را هم در زندگی پذیرفت.»