سایه سنگین منازعات سیاسی بر «نخل طلایی» جعفر پناهی؛ از استقبال مردم تا عصبانیت رسانه ملی

رویداد۲۴| جعفر پناهی که این روزها به خاطر دریافت جایزه نخل طلای کن - برای فیلم یک تصادف ساده - و البته سخنرانیاش هنگام دریافت جایزه؛ در مرکز توجهها قرار گرفته، بامداد دوشنبه درحالی به تهران برگشت که جمعی از مردم و همکارنش به استقبال او رفته بودند.
نگاهی به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نیز نشان میدهد که بسیاری از مردم ضمن اینکه از جایزه گرفتن او خوشحالاند و احساس غرور کردهاند، از سخنانش در مراسم هم غیر از صمیمیت و همراهی با مردم پیامی دریافت نکردهاند.
رسانههای جریان اصولگرا، اما نگاه کاملا متفاوتی دارند و حتی به نظر میرسد که از جایزه گرفتن «یک تصادف ساده» عصبانی هستند!
مثلا صداوسیما جشنواره کن را سیاستزده توصیف کرده و فیلم پناهی را «کدر» میخواند. گزارشگر صداوسیما میگوید: این اثر از نظر فنی و هنری نظرها را جلب نکرده و جایزه دادن به آن یک اتفاق تصادفی نیست!
انتقاد دیگر صداوسیما به سخنرانی جعفر پناهی است و میگوید که او برخلاف دیگر چهرههای حاضر در جشنواره در حمایت از مردم مظلوم فلسطین چیزی نگفته است.
روزنامه فرهیختگان نیز با تیتر «دم خروس کن» نوشته: «پناهی در پناه هالهای که سیاست دور او و زندگی شخصیاش حلقهزده توانسته جایزه اول هفتاد و هشتمین دوره کن را با خود به خانه اجدادیاش بیاورد و خبری از سینمای نابِ موردعلاقه غربیها در «یک تصادف ساده» نیست. شاید بپرسید که مگر شما فیلم را تماشا کردهاید که در مورد اثر و کارگردانش حُکم صادر میکنید و یکطرفه به قاضی میروید؟ اگر ساختار ذهن شما کمی پیچیدهتر از حد معمول باشد قطع به یقین با کشف و شهود و اندکی حافظه قوی تاریخی میتوانید متوجه شوید که پناهی و افرادی، چون او پس از قضایای مربوط به سال ۱۳۸۸ حتی یک فیلم سینمایی هم نساختهاند تا بتوانند با آن به سینمای بهاصطلاح دولتی و رسمی ما فخر بفروشند، اما در عوض فقط فاند و پروژه است که راه خودش را به دل سینماگران میناستریم و حاشیهای داخل کشور باز میکند و این پیام را به آنها میدهد که اگر میخواهید به چشم بیایید و از جانب غربیها تأیید بگیرید حتماً مثل من فیلم بسازید.»
این روزنامه اصولگرا در مطلب دیگری با عنوان «جایزهای به قیمت تسلیم» نیز نوشته: «نخل طلای جعفر پناهی، نه تنها یک جایزه سینمایی ساده نیست، بلکه مهر تأییدی است بر تسلیم کامل یک سینمای بهاصطلاح مستقل در برابر پروژههای سیاسی غرب. این جایزه بههیچوجه نماینده هنر ناب ایرانی نیست؛ بلکه نشانهای است از بازی دادن سینمای ایران در میدانی که سیاستمداران و نهادهای فرهنگی غربی طراحی کردهاند. نخل طلا برای پناهی، جایزهای سیاسی است که با هزینه هنر و فرهنگ ایرانی گرفته شده و بهجای تبلور خلاقیت و استقلال هنری، پیامی آشکار از همراهی با سیاستهای ضدملی و ضد فرهنگی صادر میکند.
واقعیت تلخ و غیرقابلانکار این است که موفقیت پناهی، بیش از آنکه بازتاب هنر مستقل و اصیل ایرانی باشد، نشانگر همسویی سینمای بهاصطلاح مستقل و در واقع وابستة ایران با سیاستهای فرهنگی و رسانهای غرب است.»
روزنامه «جوان» نیز از جمله رسانههای ناراضی از جایزه گرفتن پناهی است. این روزنامه اصولگرا با تیتر «خرما نتوان خورد از این «نخل» که کِشتید!» نوشت: «جامعه ما از وقایع و آشوبهای دو دهه اخیر به ظرفیتی رسیده است (چه آشوبگر، چه تماشاچی، چه مخالف و چه حاکمیت) که دیگر ساختن یک فیلم سیاهنما و بردن آن به کن برای دریافت یک جایزه از پیشتعیینشده، حتی به اندازه یک گوجهسبز از دهستان کنوسولقان هم به دهن کسی مزه نمیکند! ندیدم هیچیک از منتقدان داخلی فیلم حتی دوستان کارگردان برنده نخل طلای کن، به فیلم او نمرهای بالاتر از متوسط بدهند. نمرات ضعیف بیشتر بود و کسانی که نوشتند از این جایزه بهلحاظ فنی و از دریچه دوربین سینما قانع نشدیم کم نبودند.»
این روزنامه همچنین نوشته: «نخل طلا» یی را که جایزه فیلمهای درجه چندم و مشروط به «سیاهنمایی فقط در ایران» میشود، باید گذاشت کنار نوبل صلح به سران اسرائیل و کنار حقوقبشر غرب و کنار بمباران چادرها، مخازن آب، بیمارستانها و انبار غله در غزه. باید گذاشت کنار بیانیه حمایتی هابرماس از صهیونیزم در اوج بمبارانهای کودکان فلسطینی، باید گذاشت کنار اسلحهخریدن اعراب و شغلجورکردن شیوخ برای امریکایی که بمبهای بمبارانهای غزه را مفتی فرستاد.»
اصرار به سیاسی بودن جایزه جشنواره کن و تلاش برای بیارزش جلوه دادن نیز موضوعی است که سوی بخشی دیگری از رسانهها مورد انتقاد قرار گرفته است. در این راستا، احمد زیدآبادی نوشته: «فیلم جعفر پناهی جایزۀ بهترین فیلم جشنوارۀ کن را به خود اختصاص داده است. قاعدتاً این موفقیت باید همهٔ ایرانیان را خوشحال و سیل پیامهای تبریک را به سوی او روانه کند، اما ظاهراً اینطور نیست همانگونه که در موارد مشابه قبل اینطور نبوده است!
علتش چیست؟ علل فراوانی دارد، اما عمدهترینش سایهٔ سنگین سیاست و منازعات ناشی از آن بر سر تمام شئون زندگی ما ایرانیها از جمله هنر است.»
او توضیح داده که «در هر قشری از جامعه، افرادی به هر دلیلی علایق سیاسی دارند و شماری از آنها تا پای ورود به منازعهٔ سیاسی نیز پیش میروند. منازعهٔ سیاسی بنا به سرشت خود، دوستیها و دشمنیهایی برمیانگیزد و این نیز بر داوری در بارهٔ اثر حرفهای افراد سایه میاندازد.
آقای پناهی از جمله هنرمندانی است که چه به انتخاب خود و چه به اجبار روزگار وارد منازعات سیاسی شده است و به همین دلیل اگر فیلم برگزیدهٔ او در جشنوارهٔ کن حتی "یک شاهکار هنری بیمانند" باشد، عدهای انگیزهٔ جایزه به آن را سیاسی قلمداد خواهند کرد و اگر به فرض فیلم در شمار فیلمهای عادی و معمولی باشد، عدهای دیگر آن را یک شاهکار واقعی و سزاوار دریافت جوایز نخست در عموم جشنوارهها معرفی خواهند کرد.
به هر حال این هم بخشی از واقعیت زندگی در این گوشه از جغرافیا و چه بسا در بسیاری دیگر از نقاط جهان است و راهی جز کنار آمدن با آن نیست.»



ببینم وطن فروشی کرده که نخل طلا بهش دادن؟؟!
جایزه ی سفارشی ارزش ندارد به خصوص از طرف فرانسه موسس نوفل لوشاتو
تازگیها محافظه کار شدی؟!!!
نظرات رو منتشر نمی کنی؟!!