پیرپسر زیر تیغ نقد؛ شاهکاری جنجالی یا هیاهویی بیحاصل؟
رویداد۲۴| مازیار وکیلی - سرانجام و پس از کش و قوسهای فراوان فیلم پیرپسر اُکتای براهنی مجوز اکران گرفت و از روز چهارشنبه در سینماهای سراسر کشور اکران شد. فیلمی که در دولت ابراهیم رئیسی مهر توقیف خورده بود با همکاری وزارت ارشاد دولت مسعود پزشکیان مجوز اکران گرفت و بدون هیچ سانسوری روانه پرده سینماها شد. اولین نمایش عمومی فیلم در چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر اتفاق اُفتاد جایی که پیرپسر در روز هشتم جشنواره و در سانس ویژه برای منتقدان و اهالی رسانه به نمایش درآمد و مورد استقبال یک پارچه آنها قرار گرفت. به شکلی که اکثر منتقدان و اهالی رسانه پیرپسر را یک شاهکار مطلق و یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران دانستند. این استقبال که موج رسانهای عظیمی حول محور فیلم پیرپسر ایجاد کرد باعث شد تا درخواست اکران این فیلم تبدیل به یک مطالبه عمومی شود. این مطالبه عمومی و انعطافی که دولت پزشکیان از خودش نشان داد سرانجام شرایط اکران پیر پسر را مهیا کرد تا این فیلم جنجالی از روز چهارشنبه در چرخه اکران قرار بگیرد.
داستان فیلم پیر پسر
داستان فیلم پیر پسر درباره مردی میانسال بنام غلام باستانی است که همراه دو پسر خود در خانه قدیمیشان زندگی میکنند. غلام باستانی که مردی هوس ران و خوش گذران است هیچ علاقهای به پسران خود (که از دو زن متفاوت هستند) ندارد و متقابلاً دو پسر غلام هم از او متنفر هستند. تا جایی که بارها و بارها در طول فیلم نقشه قتل پدر خود را طراحی میکنند. زمانی که غلام باستانی با زن جوانی بنام رعنا آشنا میشود ماجرا ابعاد تازهای پیدا میکند و غلام باستانی تصمیم میگیرد تا او را به عنوان مستاجر به خانه خودش بیاورد. حضور رعنا در خانه غلام باستانی منجر به رقابت میان او و پسر بزرگش برای به دست آوردن این زن میشود. رقابتی که سرانجامی خونین پیدا میکند.
نماد به جای داستان
با توجه به فضای رسانهای که حول محور فیلم پیرپسر شکل گرفته است انتقاد از آن کار سختی است. اما باید گفت شکل و جنس دفاع منتقدان ایرانی از پیرپسر بیشتر محصول مرعوب شدن در برابر فیلم است تا کیفیت کار اُکتای براهنی. پیرپسر براهنی به جای روایت داستان پر است از نمادهای گل درشت و بدون ظرافتی که در جای جای فیلم گنجانده شده است تا تماشاگر را به هر شکلی که هست متوجه مضمون فیلم یعنی لزوم «پدرکشی» کند. از همان دقایق ابتدایی که علی (فرزند بزرگ غلام باستانی که در کتابفروشی کار میکند) با تاکید بی ظرافت بر روی کتاب برادران کارامازوف مضمون فیلم را لو میدهد همه چیز از بین میرود.
بیشتر بخوانید: پیر پسر؛ فیلمی که یخ جشنواره فجر و سینمای روشنفکری را با هم شکست
باقی این فیلم طولانی ۱۹۰ دقیقهای فریاد این مضمون به اشکال مختلف است. حتی نام شخصیت اصلی فیلم (غلام باستانی) برای فریاد این مضمون طراحی شده است. حرف کارگردان این است که این چیز باستانی و کهنه در نهایت باعث نابودی همه چیز از جمله نسل تازه میشود و برای رهایی از این نابودی چارهای نداریم جز این که این چیز باستانی را که حامل ارزشهای سنتی نسل قدیم است را از بین ببریم. این مضمون به خودی خود چیز بدی نیست و طرح آن ایرادی ندارد به شرطی که طرح آن با ظرافت بیشتری صورت بگیرد و در فیلم مضمون فدای داستان نشود.
فیلمی چند پاره
مشکل پیر پسر، اما فقط غلبه مضمون بر داستان نیست. آخرین ساخته اُکتای براهنی فیلمی چند پاره است که بیشترین توجه را به خاطر ساخت صحنههایی میگیرد که قابلیت وایرال شدن در فضای مجازی را دارند. فیلم از این دست صحنهها زیاد دارد. سکانسی که علی میخواهد دست رعنا را بگیرد، اما از انجام این کار ناتوان است. سکانس حضور علی و رعنا در آن کافه آخرالزمانی و دعوای بعد از آن و از همه مهمتر سکانس خونین پایانی. تمام این صحنهها قابلیت وایرال شدن در فضای مجازی را دارند و میتوانند به دیده شدن فیلم کمک زیادی کنند. مشکل اصلی دیگر فیلم براهنی، اما چند لحن و چند پاره بودن آن است. پیرپسر گاهی یک درام رمانتیک است، گاهی یک تریلر هیجان انگیز و گاهی هم یک فیلم اسلشر. در واقع به کشکولی میماند که همه چیز در آن گنجانده شده تا تماشاگر را مرعوب کند و باید اعتراف کرد در انجام این کار هم موفق بوده است. اما چیزی که این وسط فدای جذابیت ظاهری اثر شده کیفیت خود پیرپسر است. براهنی هم درست مثل سعید روستایی در فیلم برادران لیلا، کیفیت را فدای شعار و داستان را فدای نماد کرده است تا همه چیز برباد برود.
از براهنی پدر تا براهنی پسر
سالها پیش رضا براهنی (پدر اُکتای براهنی) تلاش کرد تا ساختار زبان فارسی را تغییر دهد. به همین منظور اشعاری سرود که نه تنها سر و ته نداشت که در بسیاری از موارد مخاطب را به خنده میانداخت. از اشعار براهنی عبارت تیکادو به یادگار مانده که مفهوم خاصی ندارد و بیشتر باعث سردرگمی مخاطب میشود. پیرپسر هم چنین وضعیتی دارد. برخلاف ظاهر مرعوب کننده فیلم براهنی در نهایت حرفی برایت گفتن ندارد و با کشف نمادها خیلی زود پیرپسر تبدیل به فیلمی مطول و طولانی میشود که حوصلهها را سر میبرد. اما مهمتر از خود فیلم نحوه برخورد اُکتای براهنی با منتقدان بود که رنگ و بویی از دموکراسی و رواداری درون خود نداشت و بیشتر شبیه برخوردی بود که روشنفکران چپ (از جمله پدرش) با منتقدان خود میکردند. بهترین نمونه این برخوردها حمله غیرمنطقی براهنی به پرویز جاهد بعد از انتقاد از فیلمش در ایام جشنواره فجر بود. براهنی در کامنتی جاهد را بیسواد خطاب کرده بود، صرفاً به خاطر این که انتقاداتی را به فیلمش مطرح کرده بود. این شکل از برخورد بیش از هر چیز نشانگر کم طاقتی کارگردانی است که در فیلمش ادعای روشنفکری دارد، اما خودش تحمل نقد مخالف را ندارد. باری، قطعاً پیرپسر توجهات زیادی را به خودش جلب خواهد کرد و تبدیل به فیلم مهمی خواهد شد. فیلمی جنجالی و پرحاشیه که توجه همه را به خود جلب میکند. اما باید به یک نکته توجه داشت و آن این است که هر فیلم پرسر و صدایی لزوماً فیلم خوبی نخواهد بود و این قاعده شامل پیرپسر اُکتای براهنی هم میشود.