نقد و بررسی فیلم اتوبوس گمشده| نمایش نفسگیر وحشت در دل بحران

رویداد۲۴ | فیلم «اتوبوس گمشده» (The Lost Bus) جدیدترین اثر پل گرینگرس، کارگردان صاحبسبک بریتانیایی است که در سال ۲۰۲۵ توسط استودیوهای آمریکایی ساخته شده است. این فیلم ۲ ساعت و ۹ دقیقهای با بازی درخشان متیو مککانهی، آمریکا فررا و یول وازکز بر پایه داستانی واقعی از یکی از مرگبارترین آتشسوزیهای تاریخ ایالت کالیفرنیا ساخته شده است. گرینگرس که پیشتر با فیلمهایی همچون کاپیتان فیلیپس و یونایتد ۹۳ به تصویر واقعی بحرانها شناخته میشد، این بار نیز با رویکردی انسانی و واقعگرایانه سراغ فاجعهای طبیعی رفته که قلب آمریکا را در سال ۲۰۱۸ لرزاند.
داستان فیلم اتوبوس گمشده
روایت فیلم بر اساس کتاب «Paradise: One Town’s Struggle to Survive an American Wildfire» نوشته لیزی جانسون شکل گرفته است؛ کتابی که به فاجعه آتشسوزی مهیب موسوم به کمپ فایر در شهر «پَرادایس» کالیفرنیا میپردازد. گرینگرس در اقتباس سینمایی خود تمرکز را بر ماجرای نجات ۲۲ کودک از میان شعلههای آتش گذاشته است؛ زمانی که یک راننده اتوبوس مدرسه و معلمی فداکار، شجاعانه جان خود را برای نجات دانشآموزان به خطر میاندازند.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم تله خرگوش| اثری متفاوت در ژانر وحشت
متیو مککانهی در نقش کوین مککی، رانندهای خسته، اما شریف ظاهر میشود که پیش از وقوع حادثه، زندگیاش در سراشیبی قرار دارد. او از همسرش جدا شده و به دلیل خطاهای کاری، در آستانه اخراج از شغل رانندگی اتوبوس مدرسه است. در مقابل، آمریکا فررا در نقش مری لودویگ، معلمی سختگیر، اما مهربان بازی میکند که در مسیر نجات، همراه و همدرد کوین میشود. گرینگرس با مهارتی خاص، رابطه میان این دو را به شکل احساسی و پرکشش به تصویر میکشد؛ رابطهای که در دل آتش شکل میگیرد و بهتدریج از تقابل به اعتماد تبدیل میشود.
گرینگرس و واقعگرایی نفسگیر در فیلم اتوبوس گمشده
از ویژگیهای برجسته فیلم «اتوبوس گمشده»، کارگردانی پرتنش و پویا است. گرینگرس با استفاده از سبک مستندگونه همیشگیاش، تماشاگر را مستقیماً در دل حادثه قرار میدهد. در صحنههایی که آتش از کنترل خارج میشود، دوربین لرزان او همراه با صدای خفهکننده شعلهها، حس واقعی خفگی و وحشت را منتقل میکند. بخشی از روایت از دید آتش است؛ جایی که دوربین با سرعت و شدت از میان دود و خاکستر عبور میکند و قدرت ویرانگر طبیعت را به نمایش میگذارد.

گرینگرس و فیلمنامهنویسش، برَد اینگلزبی، از بازسازی صرف حادثه فراتر میروند و فیلم را به مطالعهای درباره شجاعت انسانی تبدیل میکنند. قهرمان فیلم فردی معمولی است، نه سرباز یا آتشنشان، بلکه رانندهای ساده که در لحظهای بحرانی تصمیم میگیرد قهرمان شود. همین رویکرد انسانی، فیلم را از قالب یک تریلر صرف بیرون میآورد و به درامی اخلاقی و احساسی بدل میکند.
اوج تعلیق و قهرمانی در «اتوبوس گمشده»
در بخش میانی فیلم، زمانی که آتش سراسر جاده را در بر گرفته و ارتباط رادیویی قطع شده است، تنش به اوج میرسد. اتوبوس در ترافیکی سنگین گیر کرده، هوای داخل آن غیرقابلتنفس شده و شعلهها به بدنه نزدیک میشوند. در این شرایط، مری لحظهای به ناامیدی نزدیک میشود و حتی به زبان میآورد که شاید بهتر باشد کودکان را به خواب بفرستند تا درد را حس نکنند. اما کوین با ارادهای مثالزدنی، امید را حفظ میکند و با جملهای کوتاه، اما تأثیرگذار میگوید: «اینطوری حرف نزن.» همین دیالوگ، جوهره فیلم را در خود دارد؛ ایمان به زندگی حتی در جهنم.
از سوی دیگر، فیلم نگاهی گذرا به آشفتگی اجتماعی در زمان بحران دارد؛ جایی که مردم در مسیر فرار، دست به خشونت میزنند و حتی با اسلحه از مسیر خود دفاع میکنند. این صحنهها یادآور فیلمهای فاجعهای دهههای گذشته است، اما گرینگرس در این میان همچنان تمرکز خود را بر حس انساندوستی حفظ میکند.
نگاه انتقادی فیلم اتوبوس گمشده
فیلم در پسِ روایت قهرمانانهاش، نقدی ضمنی به سیاست و ساختار قدرت در آمریکا نیز دارد. در پایان مشخص میشود که علت اصلی آتشسوزی، بیتوجهی شرکت برق به نگهداری خطوط انتقال بوده است؛ موضوعی که بعدها در دادگاه نیز تأیید شد. گرینگرس بهجای اشاره مستقیم به نام سیاستمداران، از زبان رئیس آتشنشانی، پرسشی بیپاسخ را مطرح میکند: چرا این فجایع مدام تکرار میشوند؟ فیلم در لحظهای تاثیرگذار، وقتی او در برابر خبرنگاران بغض میکند و نمیتواند واژه «بحران اقلیمی» را بر زبان آورد، تلنگری عمیق به مخاطب میزند.


