از حجاب اجباری تا حجاب اختیاری | جامعه به کدام سو میرود و حاکمیت چه باید کند؟

رویداد۲۴| آرزو فرشید - پوشش در جامعه ایران دیگر آن نماد پیشین از اجبار و کنترل نیست؛ خیابانها، دانشگاهها و فضاهای عمومی اکنون آینهای از تنوع پوشش و تغییر عرف اجتماعیاند. اگرچه حاکمیت پس از اعتراضات ۱۴۰۱ کوشید نظم سابق را بازگرداند، اما جامعه در مسیر خود پیش رفت و دیگر به عقب بازنگشت. حضور زنان بیحجاب یا با پوشش اختیاری نهتنها عادی شده، بلکه به بخش طبیعی از زندگی شهری بدل شده است. در همین حال، در ساختار رسمی نیز نشانههایی از تحول دیده میشود؛ از تعلیق اجرای قانون عفاف و حجاب تا اظهارات چهرههایی، چون محمدرضا باهنر که از اصلاح نرم پارادایمها سخن میگویند. اکنون حاکمیت در دوراهی دشواری ایستاده است: یا باید با جامعهای همراه شود که واقعیت پوشش اختیاری را پذیرفته و به آن خو گرفته، یا بار دیگر در مسیر تقابل گام بگذارد و هزینههای تازهای بپردازد. آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، درک این واقعیت است که تغییر عرف بصری جامعه، نه موقتی بلکه پایدار است و بازگشت به گذشته دیگر ممکن نیست.
پوشش در جامعه چگونه تغییر کرد؟
اگرچه دولت و ساختار رسمی بعد از اتفاقات ۱۴۰۱ تلاش کردند وضعیت را به حالت پیشین بازگردانند، اما واقعیت این است که جامعه دیگر همان جامعه قبل نشد.
بیشتر بخوانید: بحرانسازی برای بقا | چرا افراطیها دوباره فعال شدند؟ | طاهرنژاد: مردم تاوان بیعقلی تندروها را میدهند
حالا دیگر در خیابان شمار زنان بدون روسری از آنهایی که پیشتر بدحجاب خوانده میشدند، بیشتر است. حضور زنان با حجاب اختیاری در امکان عمومی از کنسرتها گرفته تا کافه و رستورانهایی که هنوز هم با معضل پلمب شدن مواجه هستند و حتی فضاهای آموزشی مثل دانشگاهها تقریبا عادی شده و کار به جایی رسیده که شخصی مثل علی مطهری دیگر نگران ساپورت پوشیدن دختران نیست و دغدغهاش این است که ناف کسی بیرون نباشد. حتی تبلیغات شهری، عکسهای خیابانی، هنر خیابانی، صفحات اینستاگرام مردم عادی و .. همه آینهای از پوشش متفاوت زنان است. این وضعیت در پی مقاومت نرم و نافرمانی مدنی گسترده زنان حاصل شده و به وضوح نشان میدهد که جامعه ایرانی قصد بازگشت به نقطه آغازین را ندارد.
تغییر عرف اجتماعی و هنجارِ بصری
آنچه مهمتر از تغییرات جزئی پوششی است، تغییر «عرف بصری» است. حالا دیگر چشم مردم به دیدن زنانی با پوشش متفاوت عادت کرده و هنجار بصری تغییر یافته است. نگاهی به شبکههای اجتماعی و تجربیاتی که زنان به اشتراک گذاشتهاند نشان میدهد که با وجود کاهش میزان رعایت حجاب، میزان آزار زنان در خیابان کمتر شده و این نکته بسیار معناداری است. تغییر پوشش زنان و حتی مردان کمکم در ادراک عمومی به عنوان «طبیعیتر شدن پوشش آزاد» ثبت شده و دیگر نمیتوان همه زنان را بر اساس شکل پوشششان به حاشیه راند. در واقع پوشش متفاوت دارد نقش خود را در فضاهای شهری به عنوان یک واقعیت ایفا میکند و جامعه کاملا آن را پذیرفته است.
رویکرد حاکمیت و تحول در نگاه رسمی
تا پیش از خیزش ۱۴۰۱، دولتها و مقامات رسمی غالباً از گفتمان اجبار و الزام دفاع میکردند و برخوردهای انتظامی و قضایی را ابزار اصلی کنترل پوشش میدانستند. پس از آن، اما در لایههایی از قدرت، نوعی تردید پدید آمد؛ گرچه که هنوز مسیر مشخصی تعریف نشده است.
با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان و وعدههای انتخاباتی که در این زمینه داد، امیدواری به ایجاد تغییر در رویکرد رسمی بیشتر شد. به جرات میتوان گفت که یکی از مهمترین تحولات رسمی، درباره حجاب، تصویب قانون موسوم به «عفاف و حجاب» و عدم اجرای آن است. این قانون که پس از خیزش ۱۴۰۱ در مجلس تصویب شد، هنوز اجرا نشده جنجال آفرید؛ چنانچه شورای عالی امنیت ملی به این نتیجه رسید که اجرای آن میتواند اتفاقات ۱۴۰۱ را تکرار و کشور را دوباره به آشوب بکشد. این شد که مسعود پزشکیان، رئیس جمهور، در نامهای به رهبری و با استناد به ایراد شورای عالی امنیت ملی، جلوی ابلاغ این قانون را گرفت.
بیشتر بخوانید: محقق داماد: حجاب در زمان پیامبر اجباری نبود
او در مصاحبهها گفته است که به اجبار در موضوع حجاب اعتقاد ندارد و نمیخواهد اجرای قانون را با فشار دنبال کند. مهمتر از اظهارات و رویکرد پزشکیان، اما اظهارات اخیر محمدرضا باهنر، چهره اصولگرای شناخته شده و عضو مجمع تشخیص مصلحت است که اخیراً گفته «پارادایمها در جمهوری اسلامی در حال اصلاح نرم است» و اینکه «لایحه حجاب دیگر از نظر حقوقی و قانونی قابل پیگیری نیست.» او همچنین گفته است که از ابتدا به حجاب اجباری باور نداشته و ندارد.
این تغییر لحن از سوی فردی مثل باهنر که سالها در ساخت قدرت حضور داشته، بسیار مهم است، زیرا هیچ نمیتواند به سادگی او را به غربگرایی یا ضدانقلاب بودن، متهم کند؛ لذا اظهارات او به مثابه نشانهای از تغییر در نگاه لایهای از قدرت نسبت به مساله حجاب است. به خصوص که در هفتههای اخیر دیگر ونهای گشت ارشاد را در خیابان – حداقل در تهران – نمیبینیم یا شاهد توقف پیامکها اخطار به خودروها به خاطر حجاب هستیم لذا به نظر میرسد که به رغم عدم اعلام رسمی فشار و اجبار برای رعایت حجاب اجباری کاهش یافته و شیوههای قهری سابق از دور خارجشده اشت.
با این حال، باید توجه کرد که این تحولات یعنی تعلیق اجرای بخشهایی از قانون، تأکید بر رویکرد فرهنگی به جای برخورد قهری، و اظهارنظرهای محافظهکارانه نسبت به الزام حجاب، همه نشانههایی از تغییر احتمالی ولی نه نهایی است.
ظرفیتها و محدودیتهای تغییر حکومتی
نباید نادیده گرفت که تغییر رویکرد رسمی نسبت موضوع حجاب ساده نیست و حکم یک تصمیم سخت را برای حاکمیت دارد. دلیش هم روش است؛ بخشهایی از ساختار قدرت هنوز بر این باورند که حجاب یکی از نشانههای هویتی انقلاب است و فروپاشی آن به معنای سست شدن مرزهای نظام است. برخی نهادها و نمایندگان تندرو، فشار برای اجرای سخت قانون را همچنان در دستور کار دارند. جنجالی که امثال بانکیپور و نقدعلی، حسین شریعتمداری و ... بعد از سخنان اخیر باهنر راه انداختند مثال روشن این رویه است.
با این حال به نظر میرسد که عزمی برای بازنگری در رویکردها وجود دارد، اما موانع موجود سبب محافظهکاری مسئولان و حاکمیت شده است. در حقیقت، چالش اصلی برای حاکمیت این است که چگونه بین پاسخ به مطالبات جامعه و حفظ انسجام ساخت قدرت خود تعادل برقرار کند. این یک آزمون نظری و عملی است: آیا میتوان با کاهش فشار و پذیرش پوشش اختیاری، مشروعیت نظام را حفظ کرد یا نه؟
چه باید کرد؟ تحلیل راهبردی و پیشنهادها
پرسش اساسی این است که در این شرایط که جامعه وضعیت فعلی حجاب را یک دستاورد تلقی کرده و حاضر به دست کشیدن از آن نیست، حاکمیت باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟ از تقابل بینتیجه پرهیز کرده و خود را در این دستاورد اجتماعی سهیم کند یا مسیر تقابل را مثل سالهای گذشته در پیش گرفته و برای خود بحرانهای جدید بسازد؟
پاسخ به این پرسشها ساده نیست، اما به نظر میرسد که حاکمیت تنها همین دو گزینه را دارد؛ یا باید با جامعه همراه شود و بپذیرد که تغییر پوشش واقعی است، یا مقابله کند و با زور و اجبار بخواهد بازگشت به گذشته را تحمیل کند. تجربه تاریخی و مبانی نظری نشان میدهد که گزینه دوم اغلب هزینهبر، ناکارا و فرسایشی است.
برخی جریانات تندرو، مسأله حجاب را به هویت و اصول نظام گره میزنند، به این معنا که مقابله با «بدحجابی» را مساوی با دفاع از انقلاب میدانند. این نگاه، اما اشتباه است. حجاب یک موضوع فرهنگی ـ اجتماعی است، نه لزوماً یک گواه انقلابی. بسیاری کشورهای مسلمان نیز حجاب اجباری ندارند و با مدلهای متناسب با جامعه خود مدیریت کردهاند.
بیشتر بخوانید: بازی خطرناک رادیکالها با آتش نارضایتی اجتماعی | درایتی: حاکمیت از حجاب اجباری عبور کرده، تندروها هنوز نه!
در واقع، تقابل با جامعه بر سر پوشش نه تنها فایده ندارد، بلکه خطرناک است، چون ممکن است نشانهای از جدایی بین حکومت و مردم باشد، و باعث شود جامعه به خاطر بیاعتمادی پایهای به اصل نظام، در عرصههای دیگر نیز از آرمانهایی، چون مبارزه با ظلم و استکبار فاصله بگیرد. در واقع، اگر پوشش سادهترین نماد اختلاف شود، سایر زمینهها نیز آسیب خواهند دید.
راهکار پیشنهادی: پذیرش رسمی حجاب اختیاری و تعیین حدود آن
به نظر میرسد که در چنین فضایی راهکار منطقی و واقعبینانه آن باشد که حاکمیت رسماً و با تعریف و تعیین حدود مشخص و شفاف حجاب، حجاب اختیاری را به رسمیت بشناسد. در این مسیر البته چند نکته کلیدی وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
۱. قانونی شدن وضعیت جدید
باید قانونی وجود داشته باشد که وضعیت پوشش آزاد را رسمیت بخشد و چارچوبی برای پوششهای متفاوت تعریف کند. یعنی نه پوششی بی حد، بلکه پوششی با «حدود معقول» متناسب با عرف جامعه. این قانون میتواند ضوابط عمومی داشته باشد، اما الزام قهری و کیفری را بسیار محدود کند.
۲. محدود کردن ابزار برخورد قضایی و انتظامی
گشت ارشاد و برخوردهای قهری باید از دستور کار خارج شده یا به کارکرد اقناعی و فرهنگی تبدیل شوند. حذف بازداشت، تحمیل کلاسهای اجباری، تهدید تعطیلی کسبوکارها و مجازاتهای شدید باید پایان یابد. استفاده از روشهایی مثل تبلیغات، گفتوگو و آموزش اجتماعی راهکارهای جایگزینی است که میتواند مفید باشد.
۳. فضای گفتوگو و تنویر عمومی
باید امکان بحث عمومی درباره پوشش، حقوق زنان و آزادی انتخاب فراهم شود. نهادهای دانشگاهی، نهادهای مدنی و رسانهها باید بتوانند در این زمینه نقش ایفا کنند. گفتوگو و تبادل نظر میتواند به کاهش شکافها کمک کند.
۳. تغییرات تدریجی و اعتمادسازی
این تغییرات باید تدریجی بوده و با احتیاط پیش برود تا شاهد شکافهای اجتماعی ناگهانی نباشیم و اعتماد جامعه به حاکمیت احیا شود. در طول مسیر باید بازخورد جامعه گرفته شده و اقدامات اصلاحی صورت گیرد.
۴. در نظر گرفتن تنوع منطقهای و فرهنگی
ایران کشوری متکثر است لذا طبیعی است که در مناطق مذهبیتر ممکن است مقاومت در برابر حجاب اختیاری بیشتر باشد؛ ضمن اینکه نفوذ برخی جریانها در برخی شهرها بیشتر است و به راحتی راضی به پذیرش تغییرات در قانون حجاب نخواهند شد. کاملا روشن است که در شهری مثل مشهد، پذیرش حجاب اختیاری با حواشی بسیار همراه خواهد شدل لذا قانون و سیاست باید این تنوع را در نظر بگیرد.
بیشتر بخوانید: جدال بر سر حجاب؛ اصولگرایان علیه اصولگرایان | از مجلس تا کیهان؛ تکرار یک الگوی افراطی
۵. آموزش و فرهنگسازی همگانی
اگر حجاب اختیاری پذیرفته شود، اما هیچ اهتمامی به فرهنگسازی نشود، بیم آن میرود که باز هم شکاف رسانهای، فشارهای غیررسمی و تحقیر اجتماعی باقی بماند؛ بنابراین میتوان از طریق مدارس، رسانهها، نهادهای دینی و فرهنگی به ترویج احترام به انتخاب پوشش پرداخت.
۶. محافظت از حقوق افرادی که پوشش متفاوت دارند
یک مساله بسیار مهم دیگر این است که باید تضمین قانونی وجود داشته باشد تا کسانی که پوشش متفاوت دارند مورد تبعیض شغلی، آموزشی، قضایی یا اجتماعی قرار نگیرد.
پیامدهای تصمیمات احتمالی حاکمیت
لازم به تاکید است که تصمیم حاکمیت برای همراهی با خواست جامعه در زمینه حجاب آثار مثبت قابل توجهی خواهد داشت. مشخصترین آن هم کاهش تقابل ساختاری است. با احترام به خواست مردم، رابطه میان حکومت و جامعه ترمیم میشود و اختلافات درباره پوشش تبدیل به اختلافهای بیشتر و عمیقتر نمیشود.
افزون بر این، همراهی با جامعه سبب افزایش پشتوانه ملی و مشروعیت نظام خواهد بود، زیرا آن بخش از جامعه که احساس میکند از قدرت رانده شده، باز هم میتواند حس مشارکت و اقتدار داشته باشد. این میتواند موجب وفاق بیشتر و کاهش تنشهای اجتماعی شود.
در مقابل، اما ادامه رویه پیشین با این فرض که فشار بیشتر میتواند، جامعه را به مراحل قبلی برگرداند، به احتمال زیاد باعث تقابل بیشتر، بیاعتمادی و از بین رفتن مشروعیت خواهد شد.
تحول در راه است؟
به نظر میرسد که جامعه امروز ایران در مسیر تحول پوشش است و حجاب اجباری آهسته، اما قطعاً در حال افول معنایی است. تغییرات در پوشش زنان در خیابان، دانشگاه، فضاهای عمومی و حتی رسانه تصویری، همه نشانههایی از یک گفتمان غالبتر در جامعهاند.
حاکمیت اگر بخواهد در این وضعیت پرقدرت بماند، نیاز دارد راهی میان دورهای و معقول برای مدیریت این تحولات پیدا کند: نه بازگشت به جبر مطلق و نه رها کردن کامل. پذیرش رسمی حجاب اختیاری با چارچوب منطقی، کاهش برخورد قهری و باز کردن گفتمان عمومی میتواند راهی باشد به سمت آشتی با جامعه.
در نهایت، این مسیر نه تسلیم است، نه شکست، بلکه نشانه بلوغ اجتماعی و حکمرانی معقول است.



چرا بی جهت می خواهید با این سختی زندگی مردم را آزار بدهید.