هشدار جدی عبدی به مسئولان: وقتی فقط «نه» بگویید، دیر یا زود حذف از صحنه میشوید

رویداد۲۴| عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار اصلاحطلب، در یادداشتی با عنوان «چرخه بیپایان نهها» نوشت: یکی از نشانههای فرسودگی سیاست در ایران، گرفتار شدن آن در چرخهای بیپایان از «نه» هاست؛ چرخهای که بهجای خلق و اصلاح، تنها به انکار و درجا زدن میانجامد.
او در توضیح این وضعیت آورده است: «در چنین وضعی، سیاست از میدان عمومی و پویا به محیطی کوچک، بسته و فاقد خلاقیت عقبنشینی میکند. این همان چیزی است که میتوان آن را سیاست در فنجان نامید؛ سیاستی خودارجاع، بیارتباط با جریان واقعی جامعه، بهویژه با نسل پویا و رو به رشد آن».
سیاست در فنجان؛ گفتوگویی که وجود ندارد
عبدی در ادامه مینویسد: «در سیاست در فنجان، هیچ سخنی برای گشودگی شنیده نمیشود و گفتوگو در عمل ممتنع است. اگر هم باشد، صوری و بینتیجه است؛ زیرا گفتوگوها از پیش با سوءظن آغاز میشوند و هر اصلاحی با طرح عوارض منفی آن از گزینههای سیاسی حذف میشود.»
او تأکید کرده که این وضعیت ناشی از ناتوانی در پذیرش پیچیدگیهای جامعه است و میافزاید: «در چنین فضایی نه گفتن دیگر نشانه عقلانیت نیست، بلکه واکنشی غریزی برای حفظ وضع موجود است. گمان میکنند با از دست دادن یک چیز، همه چیز را از دست میدهند، در حالی که در عمل برای حفظ یک چیز، همه را از دست میدهند».
«نه»هایی که از ترس میآیند، نه از عقلانیت
عبدی با اشاره به جنبه روانی این رفتار میگوید: «در روانشناسی تأکید میشود که به فرزندان خود نه گفتن را آموزش دهید و درست هم هست؛ ولی نه گفتن آگاهانه که بر مبنای شناخت و علم است، نه عادت و غریزه و نه ابزار طرد دیگری».
او در ادامه اضافه میکند: «چنین نه گفتنی دیوار نمیسازد، بلکه افق را روشن میکند. سیاستی که از این معنا تهی شود، مانند آبی راکد در فنجان است؛ حتی اگر زلال باشد، باز از زندگی خالی است».
آموزش «آری گفتن شجاعانه»
عبدی بازگشت سیاست به مسیر واقعی را در گرو آموزش نوعی «آری گفتن هوشمندانه» میداند و مینویسد: «بازگرداندن سیاست به جریان واقعی، در گرو آموزش همین نه گفتن هوشمند و در پی آن، آری گفتن شجاعانه است؛ آری به اصلاح، تفاهم و مسئولیت در برابر آینده».
او معتقد است تقریباً در همه حوزههای اصلی جامعه، «دروازههای ورود برای ساختن آینده با نههای بزرگ بسته شدهاند».
نه بزرگ به همه چیز
عبدی با اشاره به نمونههای متعدد از این وضعیت مینویسد: «در حوزههایی، چون اصلاحات قیمت حاملهای انرژی، رسانهها بهویژه رسانه رسمی، حقوق زنان و پوشش آنان، پرونده هستهای و سیاست خارجی، موضوعات آب و آلودگی هوا، محیطزیست، فضای مجازی، قوانین مدنی و کیفری، گزینشها و توسعه نیروهای داخل قدرت و حتی دسترسی آزاد به اطلاعات، همه و همه با نههای بزرگ و بیپایان مواجهند.»
به گفته او، این «نه گفتنها» باعث شده که تغییرات به صورت اجباری و بیرون از اراده رسمی رخ دهد؛ «در همه این موارد، تغییرات به صورت اجباری و پرهزینه رخ میدهد، بیآنکه نفعی از آن حاصل شود».
محافظهکاری افراطی؛ خطای دوگانه سیاست ایران
عبدی محافظهکاری را عامل اصلی رکود سیاسی میداند و مینویسد: «محافظهکاری افراطی و ترس از تغییر، در قالب بیشبرآورد کردن هزینههای تحول و کمبرآورد کردن هزینههای ماندن در وضع موجود توجیه میشود؛ اینها دو خطای بزرگ و مانع هر تحولی است».
او حتی فراتر میرود و این رفتار را ناشی از منافع شخصی میداند: «البته این تحلیل خوشبینانه است؛ زیرا در واقع بسیاری از آنان بر اساس منافع خود عمل میکنند و تحلیلهای محافظهکارانه فقط پوششی برای موجهکردن حفظ منافع است».
عبدی در پایان هشدار داده است: «سیاستی که به همه چیز نه میگوید، سرانجام از سوی واقعیت متصلب حذف میشود. ندیدن و نشنیدن راه چاره نیست؛ باید از امروز آموزش آری گفتن را آغاز کرد.»



چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.