هشدار جدی عباس عبدی به حاکمان: مشروعیت خود را با تبعیض به حراج نگذارید

رویداد۲۴| عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «تبعیض فراتر از ظلم» در واکنش به برخوردهای اخیر با رسانهها و کنشگران اجتماعی نوشت: «یک ویژگی رفتاری که در کودک زودتر از هر آموزه دیگری شکل میگیرد، حس مخالفت با تبعیض است. آزمایشهای جالب نشان داده که حیوانات هم نسبت به تبعیض حتی محبت تبعیضآمیز حساس هستند و آن را نمیپذیرند، چه برسد به این که تبعیض در ظلم و بیعدالتی باشد.»
به گفته عبدی، مردم در برابر قانون سخت هم تاب میآورند، به شرط آنکه برای همه به یکسان اجرا شود: «ولی هنگامی که قانون بهصورت گزینشی و تبعیضآمیز اجرا شود — برای بعضی با ذرهبین و برای بعضی با چشم بسته — اعتماد عمومی فرو میریزد. در چنین حالتی، قانون دیگر حافظ عدالت نیست، بلکه نشانهای از تبعیض میشود.»
او در ادامه با اشاره به احضارها و واکنشهای متفاوت دستگاههای رسمی نوشت: «سخنی که اگر از زبان افراد جناحی خاص بیرون بیاید تحمل میشود، اما بیان مشابه همان سخن از دهان دیگری جرم تلقی میشود. در چنین فضایی، اصل قانون زیر سؤال نمیرود؛ بلکه برابری در اجرای قانون از میان میرود.»
عبدی در بخش دیگری از یادداشتش با اشاره به احضار فائزه هاشمی نوشت: «دختر آقای هاشمی گفته پدرش را داخلیها کشتند و فوری احضار شده است. در حالی که همین داخلیها و جناح تندرو با کنایههای روشنتر از تصریح همین ایده را بازتاب میدهند. فارغ از اعتبار ادعای خانم هاشمی، باید پیشتر با کنایهزنندگان برخورد میشد نه اینکه خانواده آقای هاشمی هم چوب آن کنایهها را بخورند و هم چوب این ادعا را.»
او سپس با انتقاد از رفتار دوگانه در پروندههای سیاسی و قضایی افزود: «یک نماینده تندرو تهران رییسجمهور اسبق را متهم ردیف اول دزدی معرفی کرده ولی هیچ سوالی و احضاری صورت نمیگیرد. در نقطه مقابل، فردی دیگر گفته شکدوم با خیلیها رابطه داشته، فوری محاکمه و محکومش کردند. من البته از هیچ ادعای بدون سندی دفاع نمیکنم، ولی این حد از تبعیضها غیرقابل پذیرش است.»
عبدی با اشاره به پیامدهای اجتماعی این وضعیت نوشت: «مردم بیش از آنکه از ظلم رنج ببرند، از تبعیض میرنجد. ظلم را میتوان تاب آورد اگر همگانی باشد؛ ولی تبعیض را نه، حتی اگر به سود ما باشد. جمله تلخ "ظلم بالسویه عدل است" نه ستایش از ظلم، بلکه اعتراض به تبعیض است.»
او در پایان هشدار داده است: «اجرای گزینشی و تبعیضآمیز قانون به معنای نقض حاکمیت قانون است. در چنین چارچوبی مردم یاد گرفتهاند که «سختگیری یکسان» بهتر از «اجرای گزینشی قانون» است. شاید بتوان گفت که جمله «ظلم بالسویه عدل است» بیش از آنکه محصول نگاه فلسفی باشد، بازتاب تجربه تاریخی ما از تبعیض است. مردم در تاریخ خود با ظلم زیستهاند، ولی با تبعیض کنار نیامدهاند. جامعهای که عدالتش را در گروی سلیقه و رابطه و منافع شخصی و جناحی کارگزارانش میگذارد، سرمایههای اخلاقی و مشروعیت خود را به حراج میگذارد. در چنین وضعی، مردم نه به قانون، بلکه به واسطه؛ و نه به حق، بلکه به نفوذ پناه میبرند. مطالعات جاناتان ترنر در تحلیل عوامل موثر بر بروز خشم چندین عامل را نشان میدهد که مهمترین آنها احساس بیعدالتی و تبعیض است. خشم ما زمانی به اوج میرسد که اجرای تبعیضآمیز قانون (حتی غیرعادلانه) را تجربه و حس کنیم. در اینجا، تبعیض در اجرا به عنوان «ماشه چکان» عمل و خشم نهفته را شعلهور میکند.»



کدام مشروعیت؟
