تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۶

شریعتی در آیینه چمران

مقایسه شخصیت‌های تاریخی در بین مورخان برای شناخت بیشتر ابعاد شخصیت‌ها کاری مرسوم است. چراکه شخصیت‌ها می‌توانند آیینه یکدیگر باشند و زمانی که در مقابل هم قرار می‌گیرند نکات پنهانی از خود را به مخاطب معرفی کنند. عموماً برای این کار شخصیت‌هایی انتخاب می‌شوند که در تاریخ ردپا؛ آثار و نشانه‌ای از خود بر جای گذاشته باشند که قابل بررسی باشد.

رویداد۲۴-مقایسه شخصیت‌های تاریخی در بین مورخان برای شناخت بیشتر ابعاد شخصیت‌ها کاری مرسوم است. چراکه شخصیت‌ها می‌توانند آیینه یکدیگر باشند و زمانی که در مقابل هم قرار می‌گیرند نکات پنهانی از خود را به مخاطب معرفی کنند. عموماً برای این کار شخصیت‌هایی انتخاب می‌شوند که در تاریخ ردپا؛ آثار و نشانه‌ای از خود بر جای گذاشته باشند که قابل بررسی باشد.روزهای پایانی خرداد ماه بزرگداشت دو بزرگمرد تاریخ ایران؛ دکتر «علی شریعتی» و دکتر «مصطفی چمران» است. این موضوع بهانه خوبی است تا به مقایسه این دو شخصیت که بیش از هر شخصیتی در تاریخ نزدیک و شبیه به هم هستند بپردازیم. مسلماً مقایسه این دو شخصیت کاری دشوار است که در این مجال کوتاه امکان پذیر نیست. اما به لحاظ اهمیت موضوع می‌توان به سرفصل‌های هر چند اندک نیز قناعت کرد و برای یک بار که شده این دو عزیز را از این زاویه بنگریم.

در نگاه نخست شاید اینگونه به نظر برسد که مقایسه دکتر علی شریعتی و دکتر مصطفی چمران بیهوده است چرا که دکتر شریعتی یک متفکر و تئوریسین انقلاب و دکتر مصطفی چمران یک چریک و مبارز محسوب می‌شود. اما واقعیت امر این است، آنچه را که شریعتی می‌اندیشید، مصطفی چمران عملی کرد. به بیانی دیگر تمام آنچه که شریعتی در باب شهادت و عقیده بیان کرد، مصطفی چمران در جبهه‌های جنگ به شکل کاملاً آشکار نمایان کرد. به همین ترتیب مختصری این موارد را عنوان می‌کنیم:

1. ایمان به شهادت: برای دکتر شریعتی شهادت نه صرفاً یک عمل ساده مذهبی بلکه حماسه‌ای است که همواره در دل خود فلسفه و پیامی دارد که برای مخاطب به ارمغان می‌آید. در پس هر شهیدی کتابی نهفته است و اینگونه بود که شهید مصطفی چمران عاشقانه در جبهه‌های نبرد گام می‌نهاد چرا که شهادت را نه یک مرگ ساده بلکه امری الهی می‌دانست.

2.زیست آرمانگرایانه: در طول تاریخ ایران نمی‌توان دو شخصیت را یافت که در زمینه آرمانگرایانه زیستن اینقدر مثل دکتر شریعتی و دکتر چمران به هم نزدیک باشند. در زندگی هر دو آنها لحظه‌ای نیست که اعتقاد به آرمان نباشد. این موضوع را با رجوع به لحظه لحظه زندگی این دو شخصیت می‌توان مشاهده کرد. آرمان ملی شدن نفت با تکیه بر مصدق، آرمان نهضت آزادی، حمایت از جنبش‌های دانشجویی، حضور در جنبش‌های رهایی بخش کشورهای اسلامی مانند لبنان و در نهایت زیستن برای آرمانی که به آن عشق می‌ورزند یعنی آزادی انسان.

3.بیان عارفانه و عاشقانه: دکتر شریعتی و دکتر چمران هر دو در بیانات خود از ادبیات و شیوه عرفانی استفاده می‌کردند چرا که شور درون و احساسات خود را نمی‌توانستند با بیان ساده به مخاطب و اطرافیان خود انتقال دهند. در سخنرانی‌ها و بیانات هردو شخصیت خیلی اوقات کلمات جا می‌ماندند و تنها با ضرباهنگ‌ها بود که می‌شد عمق این جملات را درک کرد. حال تفاوت نمی‌کرد شریعتی در حسینیه ارشاد و چمران در جبهه‌های نبرد. این موضوع را می‌توان هم در نیایش‌های شریعتی و هم چمران مشاهده کرد. نیایش برای هر دو آنها راهی بود که بیان و پیام خود را به مخاطبی غیر از خداوند برسانند.

4.نگاه انتقادی به غرب: دکتر شریعتی و دکتر چمران با اینکه هر دو در غرب تحصیل و زندگی کرده بودند ولی نه تنها هیچگاه شیفته تمام عیار غرب نشدند بلکه همیشه نگاهی تحقیرآمیز به غرب و دستاوردهای آن داشتند. هر دو شخصیت با اینکه امکان حضور دائمی و زندگی در غرب را داشتند اما به وطن بازگشتند و با تحمل تمام مشکلات حیات در ایران زندگی در وطن را انتخاب کردند. در واقع در گستره معرفتی این دو بزرگوار به هیچ وجه غرب قبله عالم محسوب نمی‌شد.

5.دست نیافتنی بودن: یکی دیگر از موارد شباهت بین دکتر شریعتی و دکتر چمران نحوه مواجهه مردم و جامعه امروز با این دو شخصیت است. در زندگی امروز مردم ایران این شخصیت‌ها به قدری اسطوره‌ای و ماورایی شده‌اند که نسل جوان کمتر امکان هر نوع ارتباط و آشنایی با تفکر و منش آنها را دارد و این شخصیت‌ها تنها با اقوال و گفته هایشان به طور محدود معرفی می‌شوند در نتیجه با این قرائت توانایی الگو بودن را از دست می‌دهند. در حالی که نکاتی در این شخصیت‌ها هست که می‌تواند برای نسل امروز راهگشا باشد اما متأسفانه امروزه اینگونه نیست.درواقع می‌توان گفت دکتر شریعتی و دکتر چمران نه از دو نسل متفاوت که انقلاب باعث گسست معرفتی و شخصیتی آنها باشد بلکه این دو در تداوم یک گفتمان در تاریخ ایران حضور پیدا کردند و تا آخرین لحظه حیات خود از این سبک اندیشیدن و زندگی دست بر نداشتند. ایستادند و عاشقانه زیستند و به ملاقات پروردگار خود رفتند.

در نهایت بیان این نکته تاریخی خالی از لطف نیست که دکتر چمران جزو معدود کسانی بود که در مراسم خاکسپاری غریبانه دکتر شریعتی در سوریه حضور داشت و مرثیه  شورانگیزی را نیز قرائت کرد: «ای علی!همیشه فکر می‌کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه می‌خوانم. ای علی! من آمده‌ام که بر حال زار خود گریه کنم. زیرا تو بزرگ‌تر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی. ای علی! تو مرا با خویشتن خویش آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم.همه ابعاد معنوی و روحی خود را نمی‌دانستم. تو دریچه‌ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به من نشان دادی. و تو ای خدای بزرگ! علی را به من هدیه دادی تا راه و رسم عشق بازی و فداکاری را به ما بیاموزاند. چون شمع بسوزد و راه ما را روشن کند و ما به‌عنوان بهترین و ارزنده‌ترین هدیه خود او را به تو تقدیم می‌کنیم تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند.» 

 

نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان