باورهای غلط در میان سیاستمداران ایران
رویداد۲۴-تصمیمگیری در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف میان گروههای سیاسی زمانی ممکن است که قبل از هر ائتلافی به چند سوال اساسی پاسخ داده باشیم.تصمیمگیری در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف میان گروههای سیاسی زمانی ممکن است که قبل از هر ائتلافی به چند سوال اساسی پاسخ داده باشیم؛ نخست اینکه هدف از ائتلاف چیست و احزاب و گروههای سیاسی با چه منظوری تصمیم به ائتلاف گرفتهاند. پرسش دوم این است که چه افراد و احزابی ائتلاف میکنند و وزن هر کدام از آنها چقدر است. سومین سوال مهم این است که هر کدام از احزاب و افراد بعد از پیروز شدن ائتلاف چه سهمی در فرآیند تصمیمسازی، تصمیمگیری و مدیریت اجرایی کشور خواهند داشت. متاسفانه در فضای سیاسی ایران ائتلافها بدون پاسخ دادن به این سوالها تشکیل میشوند. همچنین از آنجایی که معمولا در زمان انتخابات و برای جلوگیری از پیروزی یک فرد یا جریان سیاسی ائتلاف میشود؛ بعد از انتخابات شاهد گلهگذاریهایی در مورد میزان بهرهمندی احزاب و گروههای سیاسی از پیامدهای ائتلاف هستیم.
به اعتقاد من مهمترین دلیل مواجهه با این گلهگذاریها باورهای غلطی است که بین سیاستمداران ایرانی جا افتاده است. این باورهای غلط سبب میشود که افراد در گفتار از برخی موضوعات همچون مقوله قدرت پرهیز کنند و در عمل به آن علاقهمند باشند. ارزش شمردن دوری از قدرتطلبی در حالی است که احزاب برای تاثیرگذاری و اصلاح امور نیازمند حضور در قدرت هستند. خصوصا در ساختار سیاسی ایران اصلاح امور به هیچوجه ممکن نیست مگر آنکه در ساختار قدرت نقشی داشته باشیم. تجربه نشان داده است که اصلاحطلبان تنها در دوران اصلاحات یا اکنون در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی امکان اصلاح یافتهاند و همین امر ضرورت سهم داشتن در قدرت را نمایان میکند.
یکی از مرسومات در گفتمانهای سیاسی بد بودن سهمخواهی از قدرت است. به همین خاطر شاهدیم که اغلب سیاسیون در سخنرانیهای خود دوری از قدرت و عدم سهمخواهی را یک مزیت تلقی میکنند. این یکی از همان باورهای غلطی است که باید اصلاح شود. اخلاقیترین کار در حوزه سیاست این است که پیش از ائتلاف به صورت شفاف در مورد هدف ها و سهمها صحبت شود. فقط در این صورت است که بعد از ائتلافها شاهد سوءاستفاده و گلهگذاری نخواهیم بود.
برخی از چهرههای سیاسی که پیشتر از عدم ائتلاف صحبت میکردند، اکنون از ائتلاف با اعتدالیون صحبت میکنند. البته به نظر من اعتدال یک جریان سیاسی یا گفتمان نیست و باید آن را بیشتر یک مشی هماهنگ با اصلاحات به شمار آورد. ائتلاف با سیاسیون دارای این مشی نیز تنها در صورتی موفق خواهد بود که به سوالات مورد اشاره پاسخ داده شود. در حقیقت اصلاحطلبان پیش از تصمیمگیری در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف یا گروهی که با آنها ائتلاف میکنند باید یک سازو کار مناسب، مشخص و شفاف داشته باشند تا روشن شود که هدف از ائتلاف چیست و بعد از حصول نتیجه در قدرت چقدر سهم خواهند داشت. متاسفانه در ائتلافهای قبلی به این نحو رفتار نشد و اکنون شاهد پیامدهای آن هستیم. به نظر میرسد که آقای روحانی وحلقه نزدیکان او هنوز باور ندارند که بدون حمایت اصلاحطلبان و در راس آنها رییس دولت اصلاحات، اکنون دولت تدبیر و امیدی در کار نبود تا ما در مورد بهکارگیری نیروهای اصلاحطلب با آنها صحبت کنیم.
یکی دیگر از اشتباهات اصلاحطلبان این است که شاهدیم بعضا در سخنرانیهای خود میگویند که ما برای رسیدن به قدرت تلاش نکریم. این حرفها بسیار زیبا است اما فقط مصرف عامیانه دارد. فعالان سیاسی اصلاحطلب نباید فراموش کنند که وقتی ما در انتخابات از یک فرد حمایت میکنیم، باید در مقابل مردمی که آنها را به پای صندوق رای دعوتکردهایم پاسخگو باشیم. این پاسخگویی مستلزم حضور در قدرت است. نمیتوان در مقابل خواستهها و انتظارات برآورده نشده مردم گفت که ما در دولت سهمی نداشتیم یا نمایندگانی را به مجلس فرستادیم که بعد از انتخابات با خطمشی ما همراه نبودند. این نوع پاسخها شاید در کوتاهمدت مفید باشد اما در بلندمدت کارایی ندارد و تنها نتیجه آن بیاعتماد شدن مردم به جریان اصلاحات است.