گزارش رویداد۲۴ به مناسبت تولد زن مقتدر سینمای ایران
معتمدآریا؛ بازیگری که ایستاد و ستاره شد
فاطمه معتمد آریا در زمانهای بدل به یک ستاره شد که هنوز حدود و ثغور حضور زنان در محصولات تصویری بعد از انقلاب مشخص نبود.
رویداد۲۴-مازیار وکیلی: فاطمه معتمد آریا در زمانهای بدل به یک ستاره شد که هنوز حدود و ثغور حضور زنان در محصولات تصویری بعد از انقلاب مشخص نبود.
دهه شصت دهه تغییرات گسترده در سینمای ایران بود. انقلاب اسلامی رخ داده بود و بنا بود تمام مظاهر رژیم گذشته از سر و روی سینمای ایران پاک شود. یکی از مسائل مهمی که در آن دوران مطرح بود کیفیت و نحوه حضور زنان در آثار سینمایی بود. فضای سینما قبل از انقلاب به گونهای بود که اجازه نمیداد بسیاری از ستارگان آن دوران سینمای ایران به کار خودشان ادامه دهند.
فضای جدید بازیگران جدید میخواست. به همین خاطر بازیگرانی به سینمای ایران اضافه شدند که یا سابقه چندانی در محصولات تصویری قبل از انقلاب نداشتند یا انقدر کارنامه قابل دفاعی داشتند که بشود به آنها اطمینان کرد و از آنان در فیلمهای تولیدی بعد از انقلاب استفاده کرد.
فاطمه معتمدآریا محصول چنین شرایطی بود. در دوران برهوتی پا به میدان سینما و تلویزیون گذاشت که ستاره بودن حتی برای مردان هم جرم بود. سیاستهای مسئولان سینمایی آن دوران جلوگیری از رشد و بزرگ شدن ستارگان بود. به خاطر عقاید چپگرایانه مدیران آن زمان معاونت سینمایی ستاره و ستارهپروری یکی از مظاهر سینمای هالیوود بود.
با توجه به چنین تحلیلی نه تنها ستارگان سینمای ایران اجازه رشد نداشتند بلکه نمیتوانستند آزادانه دست به انتخاب فیلمهای موردپسندشان بزنند. آنها مجبور بودند با تمام محدودیتهای آن دوران کنار بیایند تا بتوانند در متن سینمای ایران باقی بمانند. اما برای بازیگران زن سینمای ایران اوضاع کمی بهتر بود.
کمبود بازیگر زن توانا باعث شده بود که نقشهای اندکی که برای زنان در آن دوران نوشته میشود میان چند چهره شناخته شده تقسیم شود. یکی از این چهرهها که فعالیتش را در آن دوران آغاز کرد معتمدآریا بود. شکی نیست که معتمدآریا با استعدادترین بازیگر زنی بود که در آن دوران ظهور کرد. او نه مثل افسانه بایگان در ملودرامهای اشکانگیزی همچون بگذار زندگی کنم خلاصه میشد و نه مثل سایر بازیگران زن سینمای ایران در آن دوران سن و سال بالایی داشت که نتواند نقشهای جوانتر را بازی کند. او بازیگر قدرتمندی بود که در زمانهای درست شکوفا شد.
اتفاقات دهه شصت هجری شمسی اگرچه به ضرر بسیاری از بازیگران سینمای ایران تمام شد، اما برای معتمدآریا (و سایر زنان سینمای ایران که در آن دوران توانستند در صحنه باقی بمانند) یک فرصت استثنایی بود. آنها توانستند به تنها گزینههای معدود و موجود سینمای ایران بدل شوند که هم مجوز حضور در فیلمها را داشتند و هم میتوانستند بازیهای باکیفیتی ارائه دهند.
فضای خاص دهه شصت و توانایی بالای معتمدآریا باعث شد تا او بیوقفه به فعالیت خود در سینمای ایران ادامه دهد. روزهای سخت و دشوار اوایل فعالیتش را کنار بگذارد و بدل به یک ستاره/بازیگر اصیل و ارزشمند برای سینمای ایران شود.
ویژگی اصلی که معتمدآریا دارد توانایی او در ایفای نقشهای مختلف است. معتمدآریا یکی از معدود بازیگران سینمای ایران است که در قالب خاصی کلیشه نشده است. در همه جور فیلمی بازی کرده. اما مهمتر از نوع و گونه فیلمها توانایی بازیگری او بود که باعث میشد مقتدرانه در صحنه باقی بماند. توانایی که باعث میشد در فیلمهای مختلف به یک اندازه بدرخشد. چه در کمدی/رمانتیک همسر و چه در درامی عاشقانه مثل روسری آبی معتمدآریا به یک اندازه درخشان بود.
در واقع معتمدآریا استانداردی داشته و دارد که هیچگاه از آن عدول نکرده است. معتمدآریا شمایل خاصی دارد که به او کمک میکند تا بازیهای جااُفتاده و پختهای ارائه دهد. معتمدآریا زن مقتدری است. اما جنس اقتدار او فرق میکند با جنس اقتدار ستاره نسل بعد سینمای ایران هدیه تهرانی. اقتدار معتمدآریا همیشه توام با شکنندگی بوده است. او انگار همیشه در معرض از دست دادن اقتدار زنانهاش قرار داشته است.
او زنی مقاوم است که میتواند به تنهایی بار زندگی را به دوش بکشد. اما این اقتدار باعث نشده او احساسات زنانهاش را فراموش کند. همین سمت و سوی زنانه است که باعث میشود باورکنیم نوبرکردانی با همه اقتدارش میتواند عاشق رسول رحمانی شود. همین احساسات زنانه است که اجازه میدهد نقش مادری نگران را در تقاطع ایفا کند. اما معتمدآریا این شمایل ثابت را بدل به یک کلیشه تکراری نمیکند. سعی میکند در هر فیلمش رنگ جدیدی به این کلیشه بزند تا طراوت بازیهایش از بین نرود. مثلاً در اینجا بدون من او همان مادر مقتدر و در عین حال شکننده است. منتها تفاوت این مادر با سایر مادرهای سینمای ایران جنونی است که در رفتار او به چشم میخورد. در همسر معتمدآریا زن مقتدری است که پابهپای همسرش در بیرون از خانه کار میکند اما همین زن در مواجه با مشکلات میترسد و مضطرب میشود.
این رنگها و حال و هواهای متنوع باعث شده معتمدآریا هیچگاه برای تماشاگران سینمای ایران تکراری نشود. همین توانایی در جان بخشیدن به نقشهای مختلف بود که باعث شد تا اسیر سریالهای ضعیف تلویزیون نشود و بتواند مُهر شخصی خودش را بر سینمای ایران بزند. اما این توانایی و درخشش مداوم هم باعث نشد معتمدآریا روزهای راحتی در سینمای ایران نداشته باشد.
معتمدآریا همیشه در معرض سوءتفاهمهایی بوده که کارنامه بازیگری او را دچار دستانداز کرده است. اوج این سوءتفاهمها در دولتهای نهم و دهم رخ داد و باعث شد معتمدآریا مدتی ممنوعالکار شود. اما به نظر میرسد معتمدآریا به این روزهای سخت عادت کرده، عادت کرده که هر رفتارش برای مدیران فرهنگی محل مناقشه باشد. اما سختیها هم باعث نشد معتمدآریا از سینمای ایران حذف شود. او مسیر خودش را ادامه داد و به درجهای از توانایی در بازیگری رسید که فارغ از کیفیت نهایی فیلم بازی خوبی داشته باشد. در فیلم ضعیف و سطحی آباجان او همانقدر خوب است که در روسری آبی و همسر. این بدان معناست که معتمدآریا توانسته بدل به بازیگری مولف در سینمای ایران شود. ویژگی که در سینمای ایران (خصوصاً در میان بازیگران زن)کیمیاست.
معتمدآریا در آستانه پنجاه و شش سالگی به جایگاهی رسیده که رشکبرانگیز است. کارنامهای مملو از نقشهای متفاوت دارد و ویترینی پرافتخار از جوایز متعدد. اما هیچکدام از اینها دلیل ماندگاری او نیست. دلیل ماندگاری معتمدآریا در کنار آمدن او با روزهای سخت است. روزهایی که همه میخواستند او نباشد، اما او با تکیه بر تواناییهای منحصربهفردش ایستاد و بدل به ستاره شد.