گزارش رویداد۲۴ به بهانه انتصابات غیرمنتظره در شهرداری تهران
اشتباه بزرگ نجفی؛ راهبرد تعامل از طریق بذل و بخشش مناصب
حقیقت این است که شهردار تهران، مسیر مناسبی را برای تعامل با اصولگرایان، انتخاب نکرده است؛ چراکه نه تنها بذل و بخشش مناصب به اصولگرایان، منجر به تعامل با نظام و نهادهای قدرت نخواهد شد بلکه بر میزان قدرت آنان برای پیگیری خواسته های خویش که در انتخابات، با مخالفت مردم مواجه شده است می افزاید.
رویداد۲۴- هنگامیکه انتخابات باشکوه ریاست جمهوری دوازدهم و شورای اسلامی شهر و روستا در دوره پنجم برگزار شد و اصلاحطلبان توانستند نامزدهای خود را پیروز انتخابات ببینند، از جانب دلسوزان و بزرگان اصلاحات، توصیههایی به افراد پیروز در انتخابات ارائه شد که فحوا و درونمایه همگی آنها، برنامهریزی مدون و گزینش استراتژی صحیح برای ارائه پاسخ مناسب به اعتماد مردم و همچنین زنده نگهداشتن امید مردم به آینده خویش و امید به توانمندی اصلاحطلبان بود.
هشدارهای بزرگان اصلاحات نیز برمدار همین موضوع «امید» و «اعتماد» میچرخید. هشدارهایی برای آنکه مَستی پیروزی، موجب حرکت در مسیری که خلاف خواستههای مردم است نشود و خدایناکرده، مردم را به این نتیجه نرساند که کاش به این گروه نیز اعتماد نمیکردیم.
پشیمانی مردم از حضور در انتخابات و ناامیدی از جریان اصلاحات، روز «مرگ» این جریان خواهد بود؛ روزی که اصلاحطلبان با خود بیندیشند که داشتههایشان، بدون همراهی و لطف مردم بهدستآمده است و مناصبشآنهمیشگی است.
هنگامیکه مردم ببینند «وکلا» و نمایندگان آنها، راهبردی را برگزیدهاند و در مسیری گام برمیدارند که برخلاف خواستههای آنان در انتخابات است، حتماً دلزده و ناامید خواهند شد؛ همان مسیری که با عنوان «مصلحتاندیشی»، توجیه میشود ولی درواقع، هنوز تکلیف خویش را نمیداند و سرگردان است.
شورای اسلامی شهر تهران با حضور زمان شناسانه مردم، بهصورت «دربست» در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفت و شهردار منتخبی برای شهر برگزیده شد که از اصلاحطلبان اصیل و دارای رزومه است. امیدها افزونتر از دوران انتخابات شد و همگان منتظر اقدامات صحیح و در چارچوب قانون توسط شورا و شهردار هستند تا دوران چهاردهساله حکومت اصولگرایان بر شهر، به نحو مناسبی اصلاح گردد؛ اما هرازگاهی و در گوشه و کنار مهره چینی برای مناصب، خبرهایی منتشر میشود که تأثیر عمیقی بر بدنه حامیان اصلاحات و مردمی که به اصلاحطلبان امید بستهاند میگذارد و نوعی سرخوردگی را در جامعه ایجاد میکند؛ خبرهایی که به نظر میرسد حکایت از گزینش راهبرد نامناسبی توسط شهردار تهران دارد.
هر از چندی در رسانهها، اخباری منتشر میشود که از انتصاب برخی مدیران اصولگرا و منتسب به قالیباف در مناصب مدیریتی شهرداری، پردهبرداری میکند؛ مدیرانی که سالها با تیم همکاران قالیباف، مشغول فعالیت بوده و هماکنون نیز با ارتقای سمت، با تیم همکاران نجفی در حال فعالیت هستند؛ و یا اخباری منتشر میشود از انتصاب فلان «ژن خوب» در فلان مسئولیت و یا انتصاب برخی وابستگان فامیلی به اصحاب قدرت در مناصب مدیریتی شهری.
درست است که باید شایستهسالاری را در انتخاب مدیران، لحاظ نمود اما باید موضوع مهمی را ملاک اصلی در عملکرد قرارداد و آنهم اراده مردم است. ارادهای که با حضور گسترده در انتخابات، به جریانی سیاسی در تهران، «نه» گفت و هرگونه «باجدهی» را نادرست و غیراخلاقی فرض کرد. اگر بنا بود مدیران قالیبافی و مدیران اصولگرا در شهرداری، مسئولیت داشته باشند پس چه لزومی به حضور گسترده در انتخابات بود و چه توفیری میان قالیباف و نجفی و میان چمران و هاشمی بوده و هست؟
البته به نظر میرسد دکتر نجفی در انتخاب راهبرد، دچار اشتباه محاسباتی شده است. شهردار تهران با خود اندیشیده است که آرای مردم را بهطور کامل در پشتیبانی خویش دارد و اینک زمان تعامل با صاحبان قدرت و نظام سیاسی است تا بدینوسیله بتواند دوران مدیریتی بهتری را در شهرداری، پشت سر بگذارد.
نجفی به این نتیجه رسیده است که راهکار تعامل با نظام، بذل مناصب مدیریتی به اصولگرایان و وابستگان به اصحاب قدرت است تا بدینوسیله، جلب همکاری شود، لذا مشاهده میشود که فرزند فلانی و خواهرزاده فلانی و نوه فلانی، توسط نجفی به مناصب مدیریتی گماشته میشوند که به فاصله اندکی، مشخص میشود در میان این افراد، افراطیونی از جریان اصولگرا هم هستند.
حقیقت این است که شهردار تهران، مسیر مناسبی را برای تعامل با اصولگرایان، انتخاب نکرده است؛ چراکه نهتنها بذل و بخشش مناصب به اصولگرایان، منجر به تعامل با نظام و نهادهای قدرت نخواهد شد بلکه بر میزان قدرت آنان برای پیگیری خواستههای خویش که در انتخابات، با مخالفت مردم مواجه شده است میافزاید.
از سوی دیگر نیز بذل و بخششهای فوقالذکر، بر ناامیدی و سرخوردگی مردم و هواداران اصلاحات میافزاید و آنان را به فکر وامیدارد که اگر بنابراین است که مدیر آن همان جریان شکستخورده، بر مناصب شهری سوار باشند پس لزوم حضور ما در انتخابات چیست.
دکتر نجفی باید بداند صاحبان قدرت در کشور، مردم هستند که با آرای خود، افرادی را بر سرکار نهادهاند و از آنان خواستههایی دارند و هرگز با بهانههایی همچون «مصلحت سنجی» و «تعامل»، به حرکت در خلاف مسیر خواستههای خود، قانع نخواهند شد.
همچنین شهردار محترم باید به جوانانی بیندیشد که شبانهروز در ایام خفقان گذشته و در ایام انتخابات اخیر، جانانه کوشیدند تا اصلاحطلبان بر مسند امور تکیه زنند و اینک جفای بزرگی است که آنان را به کناری بنهیم و «احسانبخش» هایی که شبانهروز، توپخانه خویش را به سمت جماران و بهسوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی نشانه رفته بودند را ارتقا دهیم.