گزارش رویداد۲۴ درباره ستاره نو ظهور سینمای ایران
«امیر جدیدی»؛ بازیگری که میتواند پرده سینما را به تسخیر خود درآورد
سینمای ایران سالهاست از کمبود شمایلهای بازیگری رنج میبرد. شمایلهایی که میتوانند بدل به نمادی از یک گروه یا زمانهای خاص روی پرده سینما شوند. کمبود این شمایلهای بازیگری مورد نیاز سینمای ایران دلایل بسیاری دارد که یکی از آن دلایل سیستم معیوب ستارهسازی در سینمای ایران است.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: سینمای ایران سالهاست از کمبود شمایلهای بازیگری رنج میبرد. شمایلهایی که میتوانند بدل به نمادی از یک گروه یا زمانهای خاص روی پرده سینما شوند. کمبود این شمایلهای بازیگری مورد نیاز سینمای ایران دلایل بسیاری دارد که یکی از آن دلایل سیستم معیوب ستارهسازی در سینمای ایران است.
ستارهها در سینمای ایران از طریق روشهای معمول سینمای جهان ظهور و بروز پیدا نمیکنند. به خاطر همین شمایلهای سینمایی در فیلمهای ایرانی بسیار معدود و محدود هستند. در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که وقتی از شمایل در سینما حرف میزنیم لزوماً منظورمان بازیگر خوب نیست. یک بازیگر میتواند بازیهای بسیار خوبی ارائه دهد اما هیچگاه بدل به یک شمایل نشود. شمایل بودن و بدل به نمادی از یک طیف یا دوران شدن نیازمند پیشنیازهایی است که بسیاری از بازیگران سینما فاقد آن هستند.
اولین چیزی که یک بازیگر برای تبدیل شدن به یک شمایل نیاز دارد آن است. خیلی از ستارگان طراز اول سینمای جهان فارغ از قدرت بازیهایشان آنی و حضوری دارند که آنها را در مرتبهای بالاتر از دیگر بازیگران سینما قرار میدهد. سالها پیش بیلی وایلدر درباره آدری هیپبرن گفته بود: «آنی است که بعضیها دارند و بعضیها ندارند. آدری آن را دارد، خیلی هم دارد.»
این آن بازیگری به کیفیت حضور بازیگر روی پرده سینما برمیگردد. مثلاً استیو مک کوئین قبل از اینکه بازیگر بزرگی باشد(که هست) به خاطر آن و حضور سینماییاش است که توانسته تا این حد در ذهن تماشاگران فیلمهای سینمایی ماندگار شود. مک کوئیین جوری راه میرفت که شبیه هیچکس دیگر نبود. جوری میخندید که شبیه هیچ خنده دیگری نبود. جوری حرف میزد که هیچکس دیگر نمیتوانست آنگونه حرف بزند. اگر تماشاگری بخواهد درباره استیو مک کوئین توضیحی ارائه دهد چارهای ندارد جز اینکه بگوید او استیو مک کوئین بود. میشود درباره آن شمایل حرف زد و توضیحش داد اما نمیشود جادوی حضورش روی پرده را توصیف کرد.
دومین چیزی که یک بازیگر را بدل به شمایل میکند قرارگرفتن در زمانهای درست است. سینما بازتولیدی است از نیازها و آرزوهای یک جامعه روی پرده سینما. برای نشان دادن اتمسفر و نیازهای جامعه در یک دوره خاص احتیاج به بازیگرانی داریم که شمایل و نمادی از مفاهیم مورد نیاز جامعه در آن دوره تاریخی خاص باشند. مثلاً آمریکای دهه سی و چهل احتیاج به مردی ساده و بیآلایش داشت که نمادی از یک آمریکایی خوب و متوسط باشد که با قلب پاکش در مقابل انحراف بالادستیها میایستد. چنین شمایلی در وجود جیمز استیوارت متبلور شد و او را بدل به نماد معصومیت آمریکایی کرد.
درست در میانه دهه پنجاه که جنگ جهانی اول تمام شده بود و قهرمان پردازی به شکل کلاسیک و استودیویی میرفت که به پایان عمر خود برسد شمایل تازهای در سینمای آمریکا ظهور کرد که نمادی از خواستهای جامعه آمریکا بود. مارلون براندو بدوی و عصیانگر که قرار بود نماینده روح زخمخورده آمریکا پس از جنگ باشد. سینمای ایران به دلایل بسیار سالهاست که از ساخت یک شمایل منطبق با نیازهای جامعه عاجز مانده است. جدای از سیستم معیوب ستارهسازی در سینمای ایران فیلمهای ایرانی ظرفیت ساخت شمایلهای سینمایی را ندارند.
فیلمهای سینمای ایران یا آثاری اجتماعی و فاقد قهرمان اصلی هستند و یا کمدیهای نازلی که شخصیتهای اصلیشان توان کافی برای بدل شدن به یک شمایل را ندارد. شمایلها برای ساخته شدن به سینمای قهرمان محور احتیاج دارند. بازیگران سینمای جهان زمانی توانستند بدل به شمایل شوند که به عنوان قهرمان در فیلمهای مختلف حضور پیدا کردنند.
سینمای ایران چون سالهاست از ساخت قهرمان فراری است بنابراین هیچ کدام از بازیگرانش هم بدل به شمایلهایی ماندگار نشدند. به همین خاطر است که ستارههای نوظهور بازیگری در سینمای ایران هم دارند به پای این تلقی نادرست کارگردانان از فیلم خوب میسوزند. یکی از این ستارگان نوظهور که مدتی است در سینمای ایران ظهور کرده و پشت این تلقی غلط از فیلمسازی دارد هدر میرود امیر جدیدی است. امیر جدیدی با آن اندام ورزیده و صورت مردانه به راحتی میتواند یک بهروز وثوقی جدید در سینمای ایران باشد.
حضور جدیدی انقدر روی پرده جذاب است که بدون اینکه لازم باشد تلاش خاصی بکند بازیگر مقابلش را تحتتاثیر قرار میدهد. این موضوع همانطور که در سطور قبل ذکرش رفت ربطی به خوب یا بد بودن بازی جدیدی ندارد. آن و حضور اوست که توجهها را به سمتش جلب میکند. این شمایل مردانه جدیدی است که حضورش را روی پرده انقدر جذاب میکند. منتها مشکل اینجاست که تا به امروز جدیدی در فیلمهایی به کار گرفته شده که ربطی به شمایل مردانه و باابهتش ندارد. فیلمهایی که به بدنه روشنفکری سینمای ایران تعلق دارد.
این در حالی است که شمایل امیر جدیدی جان میدهد برای حضور در آثار قهرمانپرور. آثاری شبیه قیصر که شخصیت مرکزیشان قبل از هر دلیل دیگری برای دوستداشته شدن مردان جذابی بودند که پای اصول و عقاید خودشان میایستند. در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهروز وثوقی چنین شرایطی را داشت. قهرمانی عاصی و عملگرا که پای اصولش میایستاد و تا آخرین قطره خون برای اصولش مبارزه میکرد. هیبت و شمایل جدید هم دقیقاً چنین قهرمانی را به ذهن متبادر میکند. یک مرد کامل با اندامی ورزیده و صدایی گیرا که میتواند بازتولید مردان عملگرای سینمای ایران باشد. منتها شمایل شدن و درخشش امیر جدیدی پیش شرطهایی دارد که سینمای ایران فاقد آن است. سینمای بدون قهرمان ایران امیر جدیدی را در جاهایی مصرف میکند که جایش نیست. در فیلمهایی که نسبتی با شمایل جدیدی و تواناییهایش ندارد.
جدیدی زمانی میتواند بدل به ستارهای اصیل و فراموشنشدنی در سینمای ایران شود که کارگردانان بتوانند از او در سرجای خودش بازی بگیرند. او را در جایگاه یک قهرمان کلاسیک عملگرا بنشانند و بعد توقع درخشش از جدیدی داشته باشند. مسعود کیمیایی میتوانست جدیدی را به همان جایگاهی برساند که بهروز وثوقی را رساند. اما به جای بهکار گیری درست جدیدی (در جایگاهی که لیاقت اوست) او را در قاتل اهلی حرام کرد. اصرار به حضور پولاد کیمیایی باعث شد نه تنها فیلم از دست برود بلکه قهرمان فیلم قاتل اهلی هم نسبتی با قهرمانان کلاسیک سینمای کیمیایی نداشته باشد.
جدیدی در قاتل اهلی خود جنس است. جوانک تنها و عملگرایی است که تا پای جان برای دفاع از مرادش میجنگد. در حالی که در نسخه جشنواره بیدلیل حضور پولاد کیمیایی پررنگ شده و جدیدی به حاشیه رفته است. زمزمههایی به گوش میرسد مبنی بر تعدیل نسخه جشنواره و تدوین مجدد قاتل اهلی. اُمیدواریم که این تعدیل به بهتر شدن فیلم کمک کرده باشد. جوان اول فیلم کیمیایی امیر جدیدی است نه پولاد کیمیایی. نمیدانم چرا در نسخه جشنواره کیمیایی با اصرار بیهودهاش باعث شده بود فیلم و امیر جدیدی یکجا نابود شوند.
برای بزرگی امیر جدیدی همان نگاه اولش به پگاه آهنگرانی در دقایق ابتدایی فیلم کافیست. آن نگاه میگوید که امیر جدیدی کیست و چه تواناییهایی دارد. همان نگاه است که به ما تماشاگران ظهور یک قهرمان عملگرا با برخورداری از المانهای پررنگ مردانه را نوید میدهد. فقط کافیست کارگردانی جرات کند و نقشی خوب و متناسب با شمایل جدیدی به او بدهد، آنوقت همگان خواهند دید که جدیدی چگونه با تکیه بر آنی که دارد پرده سینما را به تسخیر خودش در میآورد.