ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری در گفتوگوی تفصیلی با رویداد۲۴:
مدیریت بحران در زلزله کرمانشاه از بحران عقب ماند/ مقاومسازی دو میلیون خانه روستایی 60 هزار میلیارد تومان اعتبار میخواهد
معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری بر این عقیده است که زلزله اخیر در استان کرمانشاه با توجه به شدت و بزرگی، خوشبختانه خسارات و تلفات کمتری داشت، اما از آنجاییکه مدیریت بحران نتوانست از همان ابتدا خود را بهموقع در محل حادثه حاضر شود با انتقاداتی مواجه است.
رویداد۲۴، زینب غبیشاوی: معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری بر این عقیده است که زلزله اخیر در استان کرمانشاه با توجه به شدت و بزرگی، خوشبختانه خسارات و تلفات کمتری داشت، اما از آنجاییکه مدیریت بحران کشور نتوانست از همان ابتدا خود را بهموقع در محل حادثه حاضر شود با انتقاداتی مواجه است.
«کرمانشاه» و «زلزله» دو کلمه کلیدی و مهم دو ماه اخیر است. اواخر آبان ماه سال جاری بود که زلزله 7 ریشتری شهرهای استان کرمانشاه را به لرزه درآورد و منجر به کشته شدن بیش از 500 نفر از هموطنانمان شد. تقریباً تمامی خانههای سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، گیلان غرب و روستاهای اطراف آن بهطور کامل و یا بخشی از آن تخریب شدند. تخریب خانههای مسکن مهر که همگی نوساز بودند هم انتقادات بسیاری را با خود به همراه داشت.
از سوی دیگر ضعف در مدیریت بحران و امدادرسانی به زلزلهزدگان از مهمترین و پررنگترین مسائلی بود که خود بهتنهایی یک بحران تمامعیار بود و علاوه بر نگرانیهای ناشی از شرایط مناطق زلزلهزده این سؤال را در اذهان عمومی ایجاد کرد که کشور و نهادهای زیربط تا چه اندازه برای مواجه با چنین شرایطی در مقیاسهای گستردهتر آمادگی دارند. در پی زلزله اخیر مدیریت بحران آنطور که خودشان عنوان کردند دچار شک شدند و شاهد آن بودیم که امدادرسانیها با بینظمی هرچه تمامتر صورت گرفت. البته نباید همیاری و وحدت مردم و سلبریتی ها در جمعآوری کمکهای مردمی و رسیدگی به زلزلهزدگان را نادیده بگیریم؛ کمکهایی که تلاش میکردند عقب ماندن سازمان مدیریت بحران را جبران کند. بحران زلزله کرمانشاه هنوز فروکش نکرده بود که زلزله 5 ریشتری تهران را لرزاند تا رعب وحشت برای چند روز شهروندان تهرانی را فرا بگیرد و مسئولان بیشازپیش درصدد پاسخگویی به ابهامات و سؤالات در این رابطه برآیند.
همین موضوع باعث شد تا به سراغ دکتر «سید ابوالفضل رضوی» معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری در پاستور و در نهاد ریاست جمهوری برویم تا دقایقی را با او در خصوص زلزله اخیر کرمانشاه و تجربیاتش صحبت کنیم. رضوی سابقه سه دوره نمایندگی مجلس، معاون استاندار و فرمانداری را در کارنامه خود دارد و جالبتر اینکه موضوع پایاننامه دوره کارشناسی ارشد وی نیز در مورد گسل تهران - اشتهارد است. اگرچه فرصت انجام این مصاحبه اندک بود اما رضوی تلاش کرد تا در همین زمان کوتاه برخی از سؤالات ما را پاسخگو باشد.
دکتر رضوی در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید که مدیریت بحران کشور در زلزله کرمانشاه از بحران عقب ماند و در این شرایط بعید است که دیگر بتواند به آن برسد، زیرا بعد از زلزله، سلسله بحرانهای دیگری هم رخ خواهند داد. رضوی اما بخش عمدهای از انتقادات به دولت در خصوص عدم توانایی در مدیریت زلزله کرمانشاه را ناشی از بغض سیاسی برخی جریانها میداند که در تلاش هستند تا خدمات دولت را نادیده بگیرند، زیرا خدمات امدادی چندین برابر ظرفیت برای مردم زلزلهزده ارسال شد اما برخی از مشکلات در این مناطق باعث شد تا توزیع بهدرستی صورت نگیرد.
آقای دکتر، زلزله اخیر کرمانشاه باعث شد تا بحث ایمنی و مقام سازی ساختمانها،خصوصاً در مناطق روستایی بازهم مورد توجه قرار بگیرد، در این زلزله درصد بالایی از روستاهای این مناطق تخریب شد، ارزیابی شما در این خصوص چیست؟ و چرا بعد از همه مباحثی که در سالهای گذشته پیرامون مقاومسازی خانههای روستایی صورت میگرفت،بازهم شاهد درصد بالایی از تخریب بودیم؟
ابتدا اجازه دهید مقدمهای را برای شما بازگو کنم، همانطور که میدانید ما نزدیک به 63 هزار روستا و آبادی در کشور داریم. در گذشته خانههای روستاییها و آبادیها عمدتاً خشت و گلی بوده است، زیرا قدمت روستاها طبعاً از شهرها بیشتر است. در ابتدا جایی بهعنوان شهر نبود و از محل گسترش روستاها، شهرها نیز شکل گرفتند. البته شاید برخی از افراد بخواهند به 500 سال قبل برگردند و بگویند ما جاهایی مانند شهرری یا اصفهان، قزوین و غیره را داشتیم، بله اما بحث من مربوط به چند قرن گذشته است. به همین خاطر بیشترین آثار تاریخی را میتوانید در روستاها ببینید، قدیمیترین قلعهها و کاروانسراها در روستاها و بین روستاها قرار دارد. حتی در سفرنامههای بزرگانی مانند ناصر خسرو، در نوشتههایشان میآورند که مثلاً از قریه فلان گذر کردیم.
خب ما طبیعی بود که از ابتدا فکر میکردیم بعداز انقلاب نیاز مردم روستاها، آب شرب، برق، روشنایی فقط نه به معنای روشنایی صنعتی، فضای آموزشی و خانههای بهداشت و درمان است. لذا بیشترین وقت خود را صرف آسفالت کردن جادههای روستا، صرف روشنایی روستاها، خانه بهداشت و فضای آموزشی کردیم. فارغ و غافل از این بودیم که این موارد شاید نیازهای دسته چندم روستاها باشد. با توجه به اینکه بهاتفاق آرا جهانی، ایران بر روی دو کمربند عظیم و عجیب «خشکسالی» و «زلزله» قرار دارد، این دو کمربند میتواند برای کشور ما هم به فرصت تبدیل شود و هم به تهدید،که البته این دو به نوع نظام برنامهریزی کشور بستگی دارد.
متأسفانه و متأسفانه آن توجه اولیه به روستاها، نشان داد که نظام برنامهریزی ما همزمان با نظام سیاسی و نظام فرهنگی متحول نشد. باید وضعیت درآمدی، وضعیت آموزشی و نه فضای آموزشی، بحث خشکسالی و آموزش در برابر زلزله را به مردم روستا آموزش میدادیم. از سوی دیگر ما آمدیم به مردم شهر آموزش دادیم که خانههایتان را با روشهایی بسازید که در قبال زلزله مقاوم باشد، اما به مردم روستا آموزش ندادیم. برای شهرها آییننامه گذاشتیم و بر روستاها نظارت کمتری انجام دادیم. ضمن اینکه بنیاد مسکن در این رابطه تلاشهای بسیاری را انجام داد، اما این تلاشها کافی نبود. از این جهت بحث زلزله بحث بسیار مهمی برای ما بوده و هست.
تعداد کشتههای مناطق روستایی در زلزله کرمانشاه، خدا را شکر نسبت به زلزله شمال کشور و بم بسیار کم بود
در زلزله اخیری که در استان کرمانشاه آمد، اگر بخواهیم تعداد کشته شدههای روستاییها و شهرنشینان را نگاه کنیم، تفاوت چندانی را مشاهده نمیکنیم. تعداد کشتههای روستاها خدا را شکر نسبت به زلزلهای که در سال 69 و در دو شهر شمالی کشور رخ داد، بسیار بسیار کمتر بود، علیرغم اینکه بزرگی زلزله یکی بود. باید توجه داشت که در موضوع مهم زلزله، فقط بزرگی زلزله مدنظر نیست و عمق زلزله هم اهمیت زیادی دارد.
طبعاً عمق زلزلهای که در 29 آذر امسال در تهران و کرج آمد، عمق بسیار کم7 یا 9 کیلومتری داشت. اما زلزله کرمانشاه عمق 20 کیلومتری داشت و اگر زلزله در عمق 7 کیلومتری با همان ریشتر در کرمانشاه رخ میداد وضع بهمراتب متفاوتتر بود. شتاب زلزله هم موضوع مهم دیگری است که باید به آن توجه کرد. میزان خسارت زلزله، بزرگی زلزله، شتاب زلزله و عمق زلزله و حتی نوع گسل هم از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اما آن چیزی که در بحث زلزله کرمانشاه مطرح است، به نظرم بحث مدیریت بحران آن است.
*جناب رضوی همانطور که میدانید، زلزله یک امر طبیعی است و ممکن است در هر لحظه و در هر نقطهای از دنیا رخ دهد، زلزله اخیری که در کرمانشاه رخ داد تا همین الان از لحاظ نوع خدماترسانی دولت و نهادهای ذیصلاح باعث نارضایتی مردم بوده است، علت اینکه ما در بلایای طبیعی از بعد مدیریتی هیچگاه آمادگی لازم را نداریم چیست؟
همانطور که اشاره کردید در همه جای ایران امکان رخ دادن زلزله وجود دارد اما در برخی از نقاط امکان وقوع زلزله بسیار کم و در برخی از نقاط احتمال وقوع زلزله بهشدت زیاد است. باید تأکید کنم که زلزله برای تعادل زمین لازم و حتمی است. همانگونه که برف و باران برای هواسازی و تأمین نیاز آب شرب مردم باید بیایید، وقوع زلزله هم نیاز زمین است. همانگونه که بشر اولیه ابتدا از برف و باران ناراحت و نگران بود و بعد از آن توانست خود را در برابر آن ایمن کند، زلزله نیز همینگونه است و برای آنهم باید ابزار مقابله را بسازیم. در برابر زلزله باید همانند کودکی باشیم که در گهواره است و موقع تکان خوردن خود را در محیط امن تصور میکند، خانه و سرپناههای ما نیز باید به این سمت برود. ما باید به سمت این برویم که بتوانیم بحران احتمالی را مدیریت کنیم. هرچند که ممکن است در همان حین که این گهواره تکان میخورد، یک تکه چوبی از گهواره در اثر شل شدن میخ آن، بیافتد. امکان دارد ساختمانی هم هرچند ایمن، اما دچار حادثه شود. ما متأسفانه همواره فرض را بر این گرفتهایم که زلزله حتماً باید تخریب و کشتار گستردهای داشته باشد.
در زلزله کرمانشاه، متأسفانه اقدامات مدیریت بحران بهموقع نبود
طبیعتاً مدیریت بحران باید در همان حین بحران عمل کند نه با تاخر. یعنی تصمیمگیریها باید در لحظه باشد. زمانی که مدیریت بحران از بحران عقب بیافتد، قطعاً و یقیناً دیگر به بحران نخواهد رسید. زیرا در وقوع بحران هر لحظه ممکن است حادثه و بحران دیگری رخ دهد. اکنون با گسترش فضای ارتباطات و دسترسی آسان به اطلاعات، منطقی آن است که مدیریت بحران در کمتر از یک ساعت از اتفاق و جزئیات آن اطلاعات لازم و کافی را به دست بیاورد.
در زلزله کرمانشاه، متأسفانه اقدامات مدیریت بحران کشوربهموقع نبوده است، به همین دلیل امروز با گذشت نزدیک به دو ماه از زلزله کرمانشاه، متأسفانه علیه دولت مظلوم که خدمات فراوانی را به مردم زلزلهزده ارائه کرده است، همچنان جوسازی وجود دارد. آنهم به دلیل این است که مدیریت بحران در لحظه ورود به بحران، تأخیر زیادی داشت.
*چرا مدیریت بحران در کشور ما نهادینه شده نیست؟ چرا زمانی که بحران رخ میدهد مدیریت بحران هم خود دچار بحران میشود و متأسفانه همچنان در مرحله آزمون و خطا قرار دارد. اینکه میگویند مدیران ما آمادگی بحران ندارند، امکانات و فضای همبستگی و هماهنگی را هم ندارند، آیا درست است یا خیر؟ ارزیابی شما چیست؟
جواب من به این سؤال هم آری است و هم خیر. اگر اکنون در تهران با جمعیت 8 میلیون نفری زلزلهای رخ دهد و فرض را بر میزان تخریب بالا قرار دهیم، این حجم از جمعیت را میخواهیم در کجا سکونت دهیم؟ ما برای این موضوع هم اکنون دغدغههای بسیار زیادی را داریم.
باید دعا کنیم گسل دماوند - اشتهارد فعال نشود
من در بحث زلزله مطالعات بسیاری داشتم، موضوع پایاننامه ارشد من گسل اشتهارد - دماوند است. به نظر من گسل سرخ حصار، گسل عباسآباد، گسل فرحزاد، گسل ونک و ... همه و همه شاخههای یک تنه قدرتمند به اسم گسل اشتهارد - دماوند است. ما باید همواره دعا کنیم که انرژی گسل اصلی اشتهارد- دماوند از طریق گسلهای فرعی آزاد شود، زیرا اگر این انرژی از طریق گسلهای فرعی آزاد شود، انرژی اصلی باقیمانده در گسل اصلی، کمتر میشود و زمانی که گسل اصلی اشتهارد-دماوند فعال شد، خسارات احتمالی تهران نیز کمتر خواهد بود.
گسل ماهدشت بالاخره تهران را یک تکانی داده است. متأسفانه هیچگونه آموزشی برای چنین شرایطی به مردم داده نمیشود. از همان زمان که تهران لرزید تاکنون چه آموزشهایی به مردم داده شده است؟ آیا شهروندان میدانند که همین «لوسترها» خود عامل کشنده هستند؟ «سرامیکها» عامل کشنده دیگری در زمان زلزله هستند. زمانی که زلزله رخ میدهد سرامیکها خورد میشوند و به دلیل تیز و برنده بودن آنها، تبدیل به یک آلت قتاله میشود. باید اعلام شود که جلوی استفاده از سرامیکها در ساختمان سازی یا ممنوع شود و یا اینکه سرامیکها را با روش و فناوری جدیدی بسازند که بجای تکهتکه شدن، مثلاً بهطور کامل پودر شوند. نمای سنگ و شیشه هم خود عامل دیگری برای افزایش خطرات در زمان زلزله است. متأسفانه هیچگونه آموزشی برای شرایط بحرانی مانند زلزله به مردم داده نمیشود.
جالب است که بدانید زمانی که زلزله تهران رخ داد برخی از نهادها و مجموعههای باشگاهی، اجازه نمیدادند مردم وارد این سرپناهها شوند و فقط به کارکنان خود اجازه ورود به مکان امن را میدادند. در این شرایط که دیگر هیچ فرقی میان مردم وجود ندارد؛ اما متأسفانه این قبیل برخوردها هم از سوی برخی از افراد مشاهده میشود. معتقدم یکی از مکانهایی که میتواند برای مواقع بحرانی آموزش و تجهیز شوند، باغهای است که در اطراف تهران هستند و عمدتاً بهصورت رستوران در حال فعالیت هستند. مدیریت بحران تهران باید صاحبان این باغها را آموزش دهند. میتوان در این باغها لوازم ضروری مانند لوازم بهداشتی، چادر، مواد غذایی جامد و ... را در آنها برای مواقع بحرانی جاسازی کرد.
در زلزله تهران در خانه بودم و بیرون نیامدم
من شخصاً به دلیل اینکه زلزله را بهخوبی میشناسم زلزله اولی که در تهران رخ داد را متوجه شدم، در حین وقوع زلزله هم در منزل شخصی بودم و اصلاً احساس ترس نکرده و از خانه بیرون نیامدم. البته این را هم بگویم که من اعتقادم بر این است که خداوند در قرآن هم آورده است که اگر زمان مرگتان فرا برسد حتی در بلندترین برجها هم که باشید بازهم از مرگ در امان نخواهید بود.
توصیه من به مردم این است که بروند اسناد ملکی، پول و این قبیل لوازم ارزشمند خود را بهجای گاوصندوق؛ در بانکها به امانت بگذارند. زیرا زمانی که زلزله میآید ممکن نیست آن کسی که اولین نفر بر سر خانه میآید نیروهای امدادی باشند و بتوانند از گاوصندوق و اموال ارزشمند مراقبت کنند. عموماً بعد از بحران زلزله، یک بحران سرقت رخ میدهد. ما تاکنون در خصوص بحرانهای مختلف مانور برقرار کردهایم. اما در زمانی که زلزله رخ میدهد ممکن است با بحرانهایی متعددی مواجه شویم مانند بحران «ترافیک» که در زلزله اخیر تهران شاهد آن بودیم. همین ترافیک خود یک بحران است که باید فکری به حال آن کرد. بنابراین خود مسئولین مدیریت بحران باید آموزشهای لازم را ببینند.
موضوع بعدی این است که برای همین مسئولین هم باید جایگزین انتخاب کرد. زیرا بعد از بحران مشخص نیست که مدیران سالم باشند که بتوانند به بحران برسند. معلوم نیست که فردا روزی قزوین و اصفهان هم با تهران نلرزند که ما بگویم استان قزوین و اصفهان میتواند معین استان تهران باشند. اگر گسل اشتهارد فعال شود حداقل از گیلان، مازندران، سمنان، تهران خواهند لرزید و دچار آسیب خواهند شد.
*مطابق قانون، استاندار مشخصاً فرمانده مدیریت بحران است اما در تهران بهطور استثنایی شهردار فرمانده مدیریت بحران است. آیا اکنون وزارت کشور برای استانداران دورههای آموزشی برای مدیریت بحران برگزار میکنند که از فضای بحران عقب نمانند؟ زیرا در زلزله کرمانشاه عدم آگاهی و عدم هماهنگی باعث نارضایتی مردم شده بود.
این موضوع را اصلاً قبول ندارم و به نظرم اشتباه بزرگی است که در حق استانداری شده است و توجهات را به شهرداری تهران برده است. این موضوع باعث شده تا شهرگرایی و تهرانگرایی در کشور زیاد شود. در همه شهرها استاندار فرمانده مدیریت بحران است در تهران هم باید اینگونه باشد و شهردار به یاری استاندار بیایید. به نظرم این موضوع یکی از خطرناکترین و بزرگترین اشتباهاتی است که مسئولیت مدیریت بحران را به شهرداری تهران واگذار کنیم. یکی از برنامههای مورد نظر استانداریها نیز همین موضوع است تا بتوانند دورهها و آموزشهای لازم را انجام دهند.
پس از زلزله رودبار و منجیل،25 دقیقه بعد از بحران، جلسه مدیریت بحران تشکیل شد
*اکنون در سال 96 قرار داریم و قاعدتاً تکنولوژی و مسائل اینچنینی نسبت به سالهای گذشته بهتر و پیشرفتهتر شده است. تفاوت تجربه شما در سال 69 با سال 96 در مدیریت بحران و این قبیل فعالیتها در چیست؟
همانطور که میدانید بعد از سال 69، زلزله مهیب دیگری هم در 5 دی ماه 82در بم آمد که حدود 35 هزار کشته داشت. در زلزله سال 69 منجیل نیز حدود 30 هزار کشته داشتیم. بزرگی زلزله استان کرمانشاه با بزرگی زلزله شمال کشور در سال 69، یکی بود اما کشتههای کرمانشاه خوشبختانه بسیار کمتر و در حدود 500 نفر بودند. حوزه عملکرد زلزله استان کرمانشاه الحمدالله بهکل استان هم نمیخورد و حدود 6 یا 7 شهرستان از استان کرمانشاه را لرزاند. زلزله سال 69، در ساعت 35 دقیقه بامداد رخ داد. آن زمان نه تلفن همراه بود و نه وسایل ارتباطی سریعی که بتوان همه را از این بحران مطلع کرد. تلفنهای ثابت و بیسیم همگی قطع شده بودند. بنده بهعنوان معاون استاندار زنجان و فرماندار قزوین سریعاً مأمور شهربانی آن روز را که مستقر بود، به شهربانی قزوین فرستادم. ما ساعت 1 یعنی 25 دقیقه بعد از بحران، جلسه مدیریت بحران را تشکیل دادیم. تا ساعت 3 تصمیمگیری کردیم و ساعت 3 تمامی نانواها را از طریق اتحادیه نانوایان پیدا کرده و به همراه تمامی خواربار فروشان به محلی آوردیم. تا ساعت 5 نان پخته شده به همراه تمامی امکانات موجود در مغازهها را صورت جلسه کردیم که هزینههایش را به صاحبان آنها بدهیم. تا ساعت 9 صبح همان روز تمامی امدادرسانی تا دورترین روستاها صورت گرفت. بهطوری که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که برای بازدید و دیدار با زلزلهزدهها به قزوین آمده بودند، از مردم سؤال میکردند که چه زمانی به شما رسیدگی شد؟ آنها میگفتند 9 صبح، ایشان میپرسیدند 9 صبح کدام روز؟! یعنی برایشان عجیب بود که امدادرسانیها 9 صبح همان روز زلزله یعنی پنجشنبه صورت گرفته است. خدا را شکر ما در آن مقطع زمانی با کمترین بحران پس از بحران زلزله روبهرو شدیم. شما اگر الان به سراغ مردم عزیز رودبار و منجیل بروید، گواهی خواهند داد که بیشترین افرادشان از زیر آوار را ما به قزوین برای درمان آوردیم، زیرا قزوین در محدوده گیلان نبود. در زمان زلزله فقط در یکی از روستاهای قزوین 70 کشته داشت. خدا را شکر در هیچیک از روستاهای کرمانشاه بیش از ده کشته نداشتیم.
طبیعتاً زمانی که مسئولین در همان دقایق اولیه خود را به بحران برسانند و در کنار مردم قرار بگیرند، مردم هم متوجه خواهند شد که مسئولان در هر شرایطی در کنارشان و آماده خدمترسانی به آنها هستند و زمانی که حس کنند مسئولان به آنها توجه میکنند، انگیزه و امید خواهند گرفت.
این موضوعی است که باید در زلزله کرمانشاه به آن توجه میشد. البته الحق و الانصاف در بسیاری از روستاها و شهرها مانند ثلاث، مردم بهشدت از بخشدار و فرماندار راضی بودند و میگفتند که بخشدار ما یک ساعت بعد از زلزله در کنار ما بود و از این بابت بسیار راضی بودند.
*اجازه دهید بازهم به کرمانشاه و وضعیت نامناسب مدیریت بحران در این استان برگردیم، نزدیک به دو ماه از زلزله کرمانشاه میگذرد، شرایط مردم زلزلهزده اصلاً خوب نیست. بسیاری از مردم همچنان کانکس دریافت نکردهاند، چادرهای زلزلهزده را باد میبرد، وضعیت بهداشت اصلاً مناسب نیست و پیامکهای پرداخت اقساط خانههای مسکن مهر هم مزید بر علت شده است. واقعاً بر چه اساسی ما هنوز نتوانستهایم یک استان زلزلهزده را بهخوبی رسیدگی کنیم؟
به نظر من اکنون برخی در تلاش هستند تا خدمات دولت به مردم را به حاشیه ببرند که مهمترین عامل آن، بغض سیاسی نسبت به دولت تدبیر و امید است. بیش چند برابر خانههای خراب شده در مناطق زلزلهزده کرمانشاه، چادر توزیع شده است. حدود 15 هزار واحد مسکونی تخریب شده در استان کرمانشاه داریم و نزدیک به 96 هزار چادر میان مردم توزیع شده است. این جدای از آن است که برخی از مردم به صورت جداگانه نیزتخته چادر فرستادهاند. این 96 هزار چادر فقط چادرهایی است که در ستاد بحران آمده صورت جلسه شده و بعدازآن بین مردم توزیع شده است. پس اینجا نشان میدهد که کمی بغض سیاسی نسبت به دولت دکتر روحانی وجود دارد. مورد بعدی این است که شاید ما باید یک تجدید نظر بر مدیریت بحران بر بحران انجام میدادیم، یا در ساختار و یا در عوامل اجرایی آن. استاندار کرمانشاه فردی پرتلاش و خستگیناپذیر است اما بههرحال در این موارد شاید برخی از همکارانشان و تداخل برخی از دستگاههای اجرایی باعث شد مشکلاتی ایجاد شود. استاندار باید در مدیریت بحران، اختیار فرماندهی بر همه دستگاهها را داشته باشد. من تعبیر فرمانده را به کار میبرم زیرا در زمان جنگ، این فرمانده است که حرف اول را میزند، نه مدیر. استاندار باید تمامی دستگاههای اجرایی، نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی تحت امرش باشند. اگر فرمان نابجا صادر کرد باید مسئولیت آن را بپذیرد و پاسخگو باشد. به نظرم اما استاندارهای ما این اختیارات را ندارند. در موضوع کرمانشاه به نظرم وزیر کشور این موضوع را باید در سطح نظام و نه در سطح دولت مطرح کند.
ممکن است در آبادان هیچ موقع زلزله رخ ندهد/ صداوسیما مدام بر روی نقاط ضعف تمرکز دارد
ما در کشور استانهایی را داریم که تقریباً در برابر زلزله امن هستند مانند اصفهان. شهر آبادان هم امنترین جای کشور از نظر زلزله است. ازآنجاییکه سپر عربستان به زیر سپر ایران آمده است و محل تلقی آن در آبادان است، ممکن است که اصلاً هیچگاه در آبادان زلزله رخ ندهد.
برخی زلزله ایران را با زلزلههای ژاپن مقایسه میکنند. پوستهای که کشور ما در آن قرار دارد، پوستهی قارهای است. پوستهای که کشور ژاپن بر روی آن قرار دارد، پوستهی اقیانوسی است. پوستهی قارهای برخلاف پوستهی اقیانوسیه که نرم و منعطف است، بسیار سخت و شکننده است. به همین دلیل زلزله در ژاپن معمولاً با انعطاف بیشتری رخ میدهد.
مسئله بعدی که باید به آن اشاره کرد این است که متأسفانه صداوسیمای ما بیشتر بر نقاط ضعف و کمبودها تمرکز دارد. شاید هم برخی مواقع ایراد و مشکل از دستگاه اجرایی خدمت رسان باشد که خدمات را اطلاع نداده است.، اما همانطور که دوستان ما در صداوسیما میروند و ضعفها را پیدا میکنند، میتوانند همانگونه بروند و نقاط قوت و خدماتی که ارائه میشود را نشان دهند.
مسئله بعدی که باعث شد انتقادات بسیاری به امدادرسانیها و مدیریت بحران وارد شود، فصل سرما بود. بدبختانه زمانی که زلزله آمد فصل سرما و بارندگی بود و انتظار مردم هم در این شرایط این بود که سریعاً از باران هم در امان بمانند. به طبع چادر و کانکس نمیتواند گرمای خانههای خودشان را داشته باشد.
در زلزله کرمانشاه،مسئولین نتوانستند بهموقع بر بالین مردم زلزلهزده حاضر شوند
و در آخر موضوع مهمی که باعث انتقادات اخیر به وضعیت امدادرسانی به کرمانشاه شد، این بود که مسئولان و امدادرسانی نتوانستند بهموقع بر بالین مردم زلزله برسند. این مسائل همگی باعث شد تا مشکلات اخیر در کرمانشاه رخ دهد.
*آقای رضوی شما بهعنوان معاون توسعه روستایی ریاست جمهوری و بهنوعی متولی این بخش، صراحتاً بفرمایید چه برنامهای برای دو استان زلزلهزده کرمان و کرمانشاه و خصوصاً روستاهای آن دارید؟
در زلزله اخیر کرمان دیدیم که به دلیل مقاومسازیهای که صورت گرفته بود خدا را شکر خسارتهای کمتری را نسبت به کرمانشاه متحمل شد. این موضوع درسی را به مسئولان ما داد که اعتبار مقاومسازی خانههای روستایی باید بیشتر باشد و از سالی 200 هزار واحد مسکونی به 300یا 350 هزار واحد مسکونی برسد که بتوانیم حدود 2 میلیون خانه روستایی که مقاومسازی نشدهاند را به سرعت مقاومسازی کنیم. در واقع مقاومسازی دو میلیون خانه روستایی 60 هزار میلیارد تومان اعتبار میخواهد.
*آقای رضوی، دکتر زیباکلام در زلزله اخیر کرمانشاه مانند علی دایی و دیگران بهعنوان امین مردم انتخاب شد و مردم برای کمک به مردم زلزله کرمانشاه و بازسازی مناطق زلزلهزده، نزدیک به 4 میلیارد تومان به او کمک کردند. آقای زیباکلام نیز پس از بررسیهای فراوان و جلسات مختلف با مقامات منطقه تصمیم بر این گرفتند تا چند روستا را با امکانات مدرن تجهیز کنند، اما ایشان چند روز گذشته اعلام کردند که به او گفتهاند اگر برخی از روستاها را تجهیز کنی سایر روستاها دلخور میشوند و به همین دلیل، جلوی فعالیت او را گرفتهاند، ارزیابی شما چیست و چرا برای او چنین موانعی ایجاد میشود؟
اینکه آقای دکتر زیباکلام و دیگران اعلام کردند که مردم به آنها کمک کنند،کار بسیار خوب و پسندیدهای است. اما اینکه خودشان بخواهند شخصاً اقدام کنند، من هم بودم جلویشان را میگرفتم، زیرا یک بینظمی در آن مناطق ایجاد میشود. این افراد باید از طریق سازمانهای مردم نهاد اقدام کنند. آقای زیباکلام میتواند بیاید و بگوید که من این برنامهها را دارم و میخواهم در این روستاها آنها را اجرایی کنم، اما با نظارت و هماهنگی دولت این امور باید اجرایی شود. من اگر بهعنوان استاندار کرمانشاه بودم شخصاً جلوی کسانی را که بخواهند راسا اقدام به فعالیت کنند را میگرفتم زیرا این کار قطعاً نتیجه مطلوب ندارد و چه بسا نتیجه معکوس دهد.
من نمیدانم این که برخی ادعا میکنند 10 میلیارد، 5 میلیارد و ... دارند، چقدر راست میگویند، به نظرم برخی متأسفانه بهجای رفتارهای اخلاقی، سعی دارند تا رفتارهای سیاسی داشته باشند. آن عزیزی که اعلام کرد 10 میلیارد تومان به حساب من واریز شده است، از کجا معلوم که این رقم کمتر نبوده و برای بزرگنمایی نباشد؟ با ده میلیارد تومان میتوان به چندین روستا خدمت رسانی کرد. اگر هم واقعاً این پول را در اختیار دارند بیایند و با نظارت ما کارها را انجام دهند. من نمیگویم این آقایان دروغ میگویند اما اگر واقعاً این مقدار پول را در اختیار دارند، بیایند رسماً اعلام کنند که ما قرار است این چند روستا را قصر شیرین،سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی و غیره را بسازیم. ما باید به آنها اولویتهای منطقه را بگوییم، ممکن است در یک روستا دولت تصمیم به ساخت مدرسه داشته باشد و دیگر نیازی نباشد آنها بسازند، بهجای آن میتوانند هزینه آن را صرف امور دیگری کنند. ما هیچ مانعی برای این افراد ایجاد نمیکنیم، بنده با مسئولیت خودم از آقای استاندار میخواهم که حتماً و حتماً همکاریهای لازم را داشته باشند اما با نظارت ما، که فردا روزی بدانیم هرکدام از افراد چه میزان هزینه کردهاند.