نقد رویداد۲۴ بر فیلمهای روز ششم جشنواره فیلم فجر
«مغزهای کوچک زنگزده» شبیه هیچ فیلمی نیست
مغزهای کوچک زنگ زده بهترین فیلم هومن سیدی تا به امروز است. فیلمی جسور و جذاب که شاید داستان تازهای نداشته باشد اما انقدر این خط داستانی به ظاهر تکراری را جذاب تعریف میکند که در هنگام تماشا آن الگوی تکراری را فراموش میکنیم.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: مغزهای کوچک زنگ زده بهترین فیلم هومن سیدی تا به امروز است. فیلمی جسور و جذاب که شاید داستان تازهای نداشته باشد اما انقدر این خط داستانی به ظاهر تکراری را جذاب تعریف میکند که در هنگام تماشا آن الگوی تکراری را فراموش میکنیم.
منتقدی تعبیر درستی از فیلم داشت. نوشته بود فیلم ابد و یک روزی است که اصرار دارد سمیه برود. حرف آن منتقد حرف درستی است. این مهمترین تفاوت فیلم هومن سیدی با فیلم سعید روستایی است. سیدی تفسیر معکوسی از یک موضوع واحد میدهد. اگر روستایی در ابد و یک روز آن نور امید را در پایان فیلمش روشن نگه میدارد نمای پایانی مغزهای کوچک زنگ زده تمام درهای امید را به روی مخاطب میبندد. از دایره بستهای که فیلم به آن اشاره میکند گریزی نیست، چوپانها بازتولید میشوند و همیشه گوسفندهای بیمغزی هستند که نیاز به یک چوپان داشته باشند.
تباهی فیلم سیدی خیلی بیشتر از فیلمهای شبیه به خودش است. در آنجا کارگردانها زورشان میآمد تا ته ماجرا بروند. اما سیدی تا ته ماجرا میرود. انتهای ماجرا برای سیدی خیلی تلختر و گزندهتر از آن است که چراغی را ته فیلم روشن بگذارد. سیدی زمانی توانست پیله تقلید را بشکافد و از تکرار بیهوده پرهیز کند که قصه را جدی گرفت. سیدی خشم و هیاهو و مغزهای کوچک زنگ زده سیدی است که به قصه به اندازه فضا اهمیت میدهد.
در فیلمهای اولیه سیدی ما شاهد فضاهای متفاوتی بودیم که داستان متفاوتی آن فضا را پوشش نداده بود. سیدی که در فیلمهای اولیهاش بیشتر مرعوب و مفتون فیلمهایی بود که دیده بود در دو فیلم آخرش توانست به راز موفقیت سینما پی ببرد. سیدی در دو فیلم آخرش موفق شد قصه بگوید. قصههایی که به فضای فیلمهایش میآمد. در مغزهای کوچک زنگ زده آن فضای مالیخولیایی و آن آدمهای نکبتی در قصهای قرار داده شدهاند که مختصات مشخصی دارد.
فیلم داستان مردی است که سالها طعم تحقیر را چشیده و بعد از حذف عامل تحقیر این فرصت را پیدا میکند که سلطان باشد. منتها چون ذاتاً آدم پپهای است قواعد سلطان بودن را نمیداند و این فرصت را به راحتی از کف میدهد. او ذاتاً گوسفند است و نمیتواند چوپان باشد. مغزش کوچک است و زنگ زده. این قرائت سیدی از این شخصیت است. این با سلیقه من نمیخواند. دلم میخواست رشد مغز آن گوسفند را ببینم. اما سیدی قرائت خودش را از ماجرا دارد. قرائتی که به نظرم خیلی مناسب و مساعد فضای فیلمش نیست. آن ماجرای بچه و ورود شخصیت مونا هم ابتر است هم ملودرام. جنس این قضایا به جنس فیلم سیدی نمیخورد. سیدی به خوبی توانسته آدمی خلق کند که کمتر نمونهاش را در سینمای ایران دیدهایم.
محسن ابد و یک روز انتهای توانایی سینمای ایران در ارائه یک شخصیت واقعگرایانه بود. اما شاهین مغزهای کوچک زنده محسنی است که توان تفکر ندارد. محسن انقدر حواسش بود که سمیه اگر برود بنیانهای خانواده به هم میریزد. اما شاهین این فیلم اصلاً در حد این حرفها نیست. او مسخ شده است. استحاله پیدا کرده و واقعاً بدل به گوسفند شده است. او اختیاری از خودش ندارد. حتی بلد نیست پولهایی را که به دست آورده حفظ کند. این سرنوشت محتوم شاهین است که گوسفند باقی بماند. بدون هیچ توانی در آدم شدن. اینجاست که تفاوتهای فیلم سیدی با فیلم روستایی مشخص میشود. هر دو فیلم داستانی مشابه دارند اما انتخابهایشان برای روایت داستان با یکدیگر متفاوت است.
سیدی به داستان فیلمش سمت و سویی فلسفی و روانشناختی میدهد و روستایی داستان را به سمت یک رئالیسم خشک و خشن میبرد. از این جهت است که مغزهای کوچک زنگ زده فیلم متفاوتتری از ابد و یک روز است اما کیفیتش به اندازه آن نیست. علت این تفاوت کیفیت یک چیز است، فیلم سیدی فیلم سختتری برای ساختن است. روستایی آن خط قصه را بر مبنای الگویی تکراری پیش برده و توانسته بود کیفیت آن الگو را ارتقا ببخشد.
سینمای ایران عاشق فیلمهای اجتماعی است. علت این عشق ریشه در تفکر چپ روشنفکران ایرانی دارد. اما فیلم سیدی دارد داستان به ظاهر تکراریاش را به مسیرهای تازه و کمتر تجربه شدهای هدایت میکند. مسیرهایی که سینمای ایران با آن بیگانه است. پس بعید نیست در هنگام پیمودن این مسیر از جاده خارج شویم و راه را گم کنیم. ایرادی ندارد گم شویم و حتی به انتهای مسیر نرسیم. مهم این است که جسارت این را داشته باشیم که پای در مسیر پرخطر و پرریسک بگذاریم.
سیدی در مغزهای کوچک زنگ زده این جسارت را داشته که مسیر متفاوتی را تجربه کند و توانسته تا حدی مزد این جسارت را هم بگیرد. فیلمش شبیه هیچ فیلم دیگری در سینمای ایران نیست. تلفیق درستی است از یک سینمای آلترناتیو با داستانگویی کلاسیک. سیدی دارد مسیرهای تازهای را امتحان میکند که جالباند. مسیرهایی که هنوز کامل شناخته نشدهاند اما جذاب هستند. به خاطر همین جسارت باید از سیدی تشکر کرد و درباره فیلمش مفصل صحبت کرد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط