تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
سخنان مهم معاون عربی- آفریقای وزیر خارجه در نشست تخصصی «بحران سوریه؛ سناریوهای پیش رو»:

بحران سوریه، بخشی از ایده خاورمیانه بزرگ بود

حسین امیرعبداللهیان معاون عربی آفریقایی وزیر امور خارجه، صبح چهارشنبه به دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تهران رفت و در جمع اساتید و دانشجویان روابط بین الملل، به مباحث مهمی از موضوعات منطقه ای پرداخت.
رویداد24، محمد مهدی تولایی-  حسین امیرعبداللهیان معاون عربی آفریقایی وزیر امور خارجه، صبح چهارشنبه به دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تهران رفت و در جمع اساتید و دانشجویان روابط بین الملل، به مباحث مهمی از موضوعات منطقه ای پرداخت.

به گزارش سرویس بین الملل رویداد۲۴، نشست تخصصی با عنوان «بحران سوریه؛ سناریوهای پیش رو» با میزبانی انجمن علمی دانشجویی روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی و با سخنرانی دکتر حسین امیرعبداللهیان معاون عربی آفریقایی وزیر امور خارجه برگزار شد.

با توجه به تخصصی بودن مطالب و اهمیت فراوان موضوعات طرح شده در این جلسه،رویداد۲۴ سخنرانی معاون وزیر امور خارجه را در قالب بیست پرسش و پاسخ منتشر می کند تا با دسته بندی موضوعات مطروحه و ترتیب مناسب مباحث، مورد استفاده بیشتر خوانندگان گرامی قرار بگیرد.
 
1-    چرا سوریه درگیر بحران شد؟

هنگامی که بحث بیداری اسلامی و بهار عربی از تونس و مصر شروع شد در یک مهندسی معکوس، طراحی هایی به عمل آمد تا به جای اینکه در محیط بین المللی غرب آسیا و خاورمیانه، وضعیت به سمتی پیش برود که موقعیت رژیم صهیونیستی تنزل پیدا کند و محور مقاومت، تقویت شود. 

بازیگران بین المللی به این سمت حرکت کردند که این تحولات غیرقابل پیش بینی که از تونس و مصر شروع شد و تا یمن در جنوب خلیج فارس ادامه پیدا کرد به گونه ای مهندسی شود که جایگاه رژیم صهیونیستی تثبیت شود و تهدیدات علیه این رژیم کاهش پیدا کند.لذا به سراغ موضوع سوریه رفتند.

2-    بحران سوریه از کجا شروع شد؟

به طور دقیق، بحران سوریه به این شکل شروع شد که در شهر مرزی درعا، در روز جمعه، دو نفر مسلح خارجی که از نقطه مرزی وارد شده بودند در مناره مسجدی که نماز جمعه توسط اهل سنت خوانده می شد قرار گرفتند و در اثنای خطبه های نماز جمعه، مردم را به رگبار بستند.

نظام سیاسی سوریه، خودش را برای ورود به این مرحله آماده نکرده بود. حکومت سوریه متاثر از نظام بسته سیاسی و تک حزبی بود و ضرورت اصلاحات سیاسی در سوریه-که سالها بود انجام نشده بود- احساس می شد لذا بخشی از مردم در سوریه به تبع مردم مصر و تونس و یمن، آمادگی این را داشتند که وارد خیابانها بشوند.مهندسی و طراحی در شهر مرزی درعا انجام شد درحالیکه انقلاب ها در تونس، یمن، بحرین و مصر، همه از یک میدان بزرگ در پایتخت شروع شد؛همه از طریق اطلاع رسانی از طریق فضای سایبری شروع شد؛در مرکز همه این انقلابها، جوانان و دانشجویان و زنان،نقش اصلی و محوری را ایفا می کردند اما در سوریه، در روزهای اول، هیچ خبری از این الگوهای مشترک که در منطقه در حال اتفاق بود در قالب بیداری اسلامی یا بهار عربی، وجود نداشت؛ بلکه این درگیری در شهر درعا شروع شد.

3-    برخورد حکومت سوریه در ابتدای بحران با مخالفین چگونه بود؟


حکومت سوریه برای مدیریت اوضاع، با توجه به اینکه برای مقابله با چنین روش هایی آمادگی نداشت مجبور شد با سلاح وارد شود و تشدید شد وضعیت نامناسبی که با مهندسی معکوس، از بیرون تحمیل می شد. عده ای از مردم سوریه هم مطالباتی داشتند. بالاخره نظام سوریه با اینکه هم حافظ اسد و هم بشار اسد، دوست جمهوری اسلامی بوده و هستند اما نظام تک حزبی است و پیامدهای خاص و منفی خودش را دارد. در نتیجه بحث اصلاحات از مطالبات جدی مردم قرار گرفت.

4-    تحلیل مقامات جمهوری اسلامی ایران در ابتدای بحران سوریه چه بود؟


این تحلیل در عالی ترین سطوح تصمیم گیری در نظام جمهوری اسلامی به واقعیت پیوست که در پی این طراحی مهندسی شده،قرار است ایده خاورمیانه جدید یا خاورمیانه بزرگ که در مراحل قبلی شکل نگرفت با استفاده از این فرصت شکل بگیرد.این تحلیل باعث شد که  متناسب با تهدیدی که از سوریه؛ هم متوجه محور مقاومت و هم جمهوری اسلامی ایران می شود بخش های مختلف نظام به صورت فعالانه، وارد این موضوع بشوند.

5-    با توجه به هم مرز نبودن سوریه با ایران،ارتباط سوریه با امنیت ملی ما چیست؟

تحولات در عراق و سوریه، به هم پیوسته است به دلیل آنکه یکی از بازیگران فعال در میدان و عرصه سوریه و عراق، داعش می باشد.هر زمانی که عملیات در سوریه علیه داعش، گسترش پیدا می کند نیروهای داعش به دنبال یک مأمن، وارد عراق می شوند و شما مستحضر هستید که در مقطعی در طی دو سه سال گذشته، آنها در کمتر از پنجاه کیلومتری مرزهای ما رسیدند و اگر اقدام به موقع جمهوری اسلامی ایران نبود حتما ما در یک نقطه آسیب پذیر قرار می گرفتیم.

در همین سالها، به راحتی بخش های نظامی و امنیتی ما به این جمع بندی رسیدند که تحولات داخل سوریه و تحرکات داعش در آن مکان، و همچنین حمایت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم و استفاده ابزاری از تروریسم در قالب داعش،باعث شده است برخی ناامنی ها از سوریه، وارد عراقی بشود که بیش از دوازده سال درگیر ناامنی های ناشی از تحرکات تروریستی است و این ظرفیت فزاینده ای که در عراق با ورود داعش از سوریه و کشورهای مختلف جهان، ایجاد شد امنیت ملی ما را هم با تهدید مواجه کرد.اگر نبود هوشیاری دستگاههای امنیتی، انتظامی و نظامی ما،شاید امروز ما باید از انفجارهای گروههای تروریستی در ایستگاههای مترو در تهران صحبت می کردیم اما همه اینها در پنجاه کیلومتر دور تر از مرزهای ما متوقف شد.

6-    پیام های حمایت ایران از حکومت بشار اسد چیست؟

راهبرد اصلی جمهوری اسلامی ایران، تقویت محور مقاومت بود و بازیگران مقابل ما، تقویت رژیم صهیونیستی را در مقابل هدف ما دنبال می کردند این پیام را همه دریافت کردند که جمهوری اسلامی ایران بر خلاف بازیگران منطقه ای و بین المللی،متحدین خود را به راحتی رها نمی کند و نسبت به حمایت از متحدین خود، جدی است.

ما از مردم سوریه حمایت کردیم در راستای اصلاحات سیاسی که نیاز داشتند یعنی ما نیامدیم حمایت از حکومت  رئیس جمهور سوریه در مبارزه با تروریسم را به عنوان یک حرکت یک بُعدی در نظر بگیریم و مابقی واقعیت های سوریه، نادیده گرفته شود لذا حمایت از مردم سوریه و حمایت از مطالبات درست مردم سوریه، در قالب توصیه های مکرر جمهوری اسلامی ایران به مقامات سوری برای انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی در این کشور، دنبال شد.بازیگرانی که با استفاده ابزاری از تروریسم به دنبال سرنگونی نظام سوریه بودند اجازه ندادند مردم سوریه بتوانند مطالباتشان را دنبال کنند.

7-    گفتگوی پوتین و بندر بن سلطان در مورد بشار اسد شامل چه موضوعاتی بود؟

من در اوج بحران سوریه در دو مرحله که دمشق در حال سقوط بود که بی تردید، اگر کمک های جدی مستشاری ما در سوریه نبود دمشق از دست رفته بود در همان مقطع من در مسکو بودم و با نماینده آقای پوتین در امور خاورمیانه راجع به بحث های سوریه،مذاکره داشتم. چند ساعت قبل از ورود من به مسکو، مطلع شدم بندر بن سلطان، رئیس وقت سرویس امنیتی عربستان سعودی به مسکو آمده و با پوتین دیدار داشته است.روس ها توضیح دادند که در ملاقات بندر با پوتین که دو ساعت و نیم طول کشیده است- بندر بن سلطان؛ کسی است که عملیات تروریستی علیه سفارت ما در لبنان، با مدیریت مستقیم وی انجام شد- بندر به پوتین می گوید ما از شما انتظار داریم راهتان را با جمهوری اسلامی ایران در موضوع سوریه، جدا کنید و به ما کمک کنید تا بشار اسد در سوریه، سرنگون شود.پوتین می گوید با چه روشی می خواهید این کار را انجام دهید. بندر بن سلطان می گوید با روش نظامی و امنیتی.ما نیروهای مختلفی را از مناطق مختلف منطقه و جهان به سوریه آورده ایم- که بعدها مشخص شد جریان داعش و جبهه النصره و ... می باشند- و با استفاده از این نیروها، ما می خواهیم بشار اسد را سرنگون کنیم.

پوتین به بندر بن سلطان می گوید شما می دانید اگر تروریست ها موفق بشوند در سوریه، بشار اسد را سرنگون کنند پس از سوریه به سراغ شما در ریاض خواهند آمد؟ بندر بن سلطان متکبرانه می گوید بله و برای آن مرحله هم ما برنامه ریزی کردیم.ما در آن مرحله، همه تروریست هایی که در سرنگونی بشار اسد سهیم بودند را با بمباران دمشق، از بین خواهیم برد.
روسها گفتند ما به بندر گفتیم اگر آمریکاییها توانستند بیش از یک دهه، تروریسم را در افغانستان و عراق از بین ببرند شما هم می توانید در کمتر از چند ساعت تروریست ها را در دمشق از بین ببرید.

8-    لایه های عملیاتی معارضین سوریه چگونه بوده است؟

آنان نیروهای مختلفی را از مناطق مختلف منطقه و جهان به سوریه آوردند. لایه دوم عملیات آنها این بود که همزمان با این طراحی،حکومت سوریه را به نادرستی متهم کردند به استفاده از سلاح شیمیایی علیه مخالفین.در هر مرحله ای که نظامیان سوریه را به این کار متهم کردند تیم های تخصصی جمهوری اسلامی رفتند و بررسی کردند و اصلا چنین چیزی صحت نداشت. استفاده از سلاح شیمیایی توسط گروههای معارض انجام شد. آنان در ابتدا از گاز کلر استفاده کردند و در ماههای اخیر حتی از گاز خطرناک خردل هم در مناطقی از سوریه استفاده کردند.

در آن مقطع، نظام سوریه را به چنین موضوعی متهم کردند و گفتند اگر کاربرد سلاح شیمیایی را متوقف نکند و سلاح شیمیایی سوریه معدوم نشود آمریکاییها اعلام کردند شمارش معکوس شروع شده و به مناطقی از سوریه حمله خواهیم کرد. سعودی ها به دنبال این بودند که از این فرصت استفاده کنند که اگر آمریکاییها حمله نظامی را شروع کردند سعودیها هم روی زمین حرکت کنند. در دمشق هم از تمام کانالهای زیرزمینی که می توانستند برنامه ریزی کرده بودند و از تمام گروههای مسلح از قبیل داعش و النصره خواسته بودند که همه دست به دست هم بدهند و مناطق اصلی پایتخت را در کمتر از چند ساعت تصرف کننداین تفکرات افراطی و به شدت نظامی و امنیتی، یکی از عوامل اصلی بی ثباتی منطقه غرب آسیا در مقطع کنونی است.

9-    اقدامات جمهوری اسلامی ایران در سوریه بر چه منوالی است؟

با نگاه به واقعیت ها، جمهوری اسلامی ایران چند اقدام همزمان را در سوریه دنبال می کند. یک؛ حمایت از مطالبات مردم سوریه در مسیر اصلاحات که مطالبات برحقی است.دو؛ از ابتدای بحران، شخص مقام معظم رهبری تاکید موکد داشتند بر این موضوع که کشتار مردم در هرکجای سوریه خط قرمز ماست.کاملا باید بفهمند دوستان ما که این روش و اقدام، توسط هرکسی بخواهد در سوریه دنبال شود مورد تایید جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه مورد تنفر جمهوری اسلامی ایران است.سه؛ این پیام را جمهوری اسلامی ایران به دنیا صادر کرد که ایران اجازه نداد تروریست ها، یک نظام سیاسی قانونی را در یک کشور به نام سوریه سرنگون کنند.این هزینه سنگینی است که جمهوری اسلامی پرداخت که تروریست ها در سوریه، احساس سرمستی و پیروزی نکنند که هم اکنون، سود آن را همه دنیا می برند. در واقع ما هزینه کردیم و انرژی گذاشتیم، جمهوری اسلامی ایران، عقلانیت به خرج داد و مانع این تحولات خطرناک در منطقه شد. فراموش نکنید به موازات این تحولات، موصل توسط داعش در جریان مهندسی شده دیگری در عراق، سقوط می کند و طراحی برای عراق و فروپاشی عراق و سپس اینکه همه تهدیدات، متوجه جمهوری اسلامی ایران بشود بخش دیگری از این توطئه و مهندسی معکوسی است که در مقابله با بحث بیداری اسلامی و تضعیف محور مقاومت و راهبردی که جمهوری اسلامی ایران دارد شکل گرفت که همه اینها می توانست به طور مستقیم، تهدید کننده امنیت ملی کشورمان باشد.

اقدام دیگری که صورت پذیرفت؛ جمهوری اسلامی ایران، تنها کشوری بود که از ابتدای بحران سوریه تاکید کرد که راهکار در سوریه، صرفا سیاسی است.این به آن معنا نیست که بگوییم راهکار در یمن سیاسی نیست یا راهکار در مصر و تونس سیاسی نیست و فقط در سوریه، راهکار سیاسی است.شاید در عرصه گفتگوی ملی و سیاسی در منطقه، پیشرفته ترین و نخبه ترین ها، یمنی ها هستند.نظام بین الملل، سازمان ملل،بازیگران منطقه ای و بین المللی، هیچکدام نتوانستند در سوریه، معارضین و حکومت را دور یک میز بنشانند.در تحولات مصر، مذاکره شکل نگرفت. در بحرین، گفتگوی ملی شکل نگرفت.ولی در یمن شکل گرفت و دو سال و نیم، گفتگو کردند.همه توافقات میان گروههای یمنی به عمل آمد اما در نهایت، چون عربستان سعودی احساس کرد منافعش در بخشی از توافقات، تامین نمی شود میز مذاکره را به هم زد.یمنی ها بسیار متمدنانه؛علی رغم فقر اقتصادی، توانستند در گفتگو به نتیجه برسند هرچند دیگران، بازی را به هم زدند.

حرف ما چه در ابتدای بحران، چه در زمانی که بندر بن سلطان، برنامه ریزی برای هجوم نظامی داشت و چه در حال حاضر، که بشار اسد در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد استفاده از راهکار سیاسی و مذاکره سیاسی بوده و هست.

10-    سمت وسوی تحولات در سوریه، چگونه است؟چه سناریوهایی برای آینده وجود دارد؟

هنگامی که از آینده سوریه صحبت می شود همه انتظار دارند گفته شود آینده سوریه با بشار اسد یا بی بشار اسد. در جریان گفتگوهایی که در قالب گروه بین المللی حمایت از سوریه(ISSG) که شامل حدود هیجده کشور و چند سازمان بین المللی می باشد- و تاکنون نشست هایی در وین، مونیخ و نیویورک داشته است و دکتر ظریف در نشست ها به صورت فعالانه شرکت کرده است و نظر جمهوری اسلامی ایران، مورد توجه جدی همه می باشد و همه می دانند که اگر جمهوری اسلامی ایران، همراه پروسه نباشد به راحتی می تواند بازی را بهم بزند و اگر همراه بازی باشد به راحتی می تواند به یک سرانجام مناسبی برسد- در مجموع صحبت ها، وقتی از آینده سوریه صحبت می شد سه دیدگاه وجود دارد.

دیدگاه اول مربوط به کشورهایی مثل عربستان، ترکیه، فرانسه و انگلیس است.آنان هنگامی که از آینده سوریه صحبت می کنند یعنی پروسه ای که در طی آن، بشار اسد باید برود.

دیدگاه دوم مربوط به دیدگاه آمریکایی ها می شود. آنان در ابتدا بسیار اصرار داشتند که بشار اسد باید برود. بعد که متوجه شدند هیچگونه آلترناتیوی با توجه به واقعیت های صحنه در سوریه وجود ندارد به این جمع بندی رسیدند که پروسه انتخاباتی، باید آینده سوریه را تعیین کند و آن بخشی که مربوط به بشار اسد هست را - در عین حالی که نمی خواهند تضمین بدهند که بشار اسد بماند- درک می کنند که واقعیت های صحنه، چه وضعیتی را در سوریه، ایجاد خواهد کرد. دیگر شعار نیست که اگر بشار اسد برود اولین آلترناتیوش، داعش خواهد بود.

اما دیدگاه سوم.جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، لبنان، مصر،الجزایر و برخی دیگر معتقدند ما نباید بنشینیم در نیویورک و مونیخ و درباره آینده سوریه تصمیم بگیریم.مردم سوریه باید تصمیم بگیرند با بشار اسد یا بی بشار اسد. لذا هنگامیکه ما میخواهیم از سناریوی آینده سوریه صحبت کنیم قبل از آنکه بگوییم با بشار اسد یا بی بشار اسد،باید بدانیم که ما داریم از کشوری صحبت می کنیم که یک نظام تک حزبی در آن حاکم بوده و سالها با یک سیستم خاصی اداره شده است یعنی فاصله میان شخص اول و دیگران، بسیار زیاد است و بلافاصله نفرات بعدی، قادر به جایگزینی نیستند.در چنین نظام های خاصی، حتما نیازمند زمان است، نیازمند اصلاحات است که این تحول، بتواند شکل بگیرد.

11-    سناریوی مدنظر جمهوری اسلامی برای آینده سوریه چیست؟

هنگامی که می خواهیم از آینده سوریه صحبت کنیم یک؛ با نگاه به سوریه، دو؛ با نگاه به سوریه در محور مقاومت، سه؛ با نگاه به موقعیت ژئو پولوتیک و ژئواستراتژیک سوریه در منطقه غرب آسیا و خاور میانه، چهار؛ با نگاه به تامین حداکثری منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باید شرایط آتی را بسنجیم.

قبل از هرچیز در این سناریو، چند نکته مهم برای ما حائز اهمیت است.نکته اول؛ وحدت ملی و تمامیت ارضی سوریه برای ما بسیار مهم است.لذا اقداماتی که مانع از تجزیه سوریه بشود مهمترین سناریو در مورد آینده سوریه هست.نکته دوم؛ تعیین وضعیت بازیگران غیر دولتی که امروز در قالب داعش و جبهه النصره، سوریه را به سمتی می برند که تماما برای ما تهدید است.مسیری که از داخل سوریه با پرچم داعش، سلاح به مقصد شهرهای ما ارسال می کند و البته قبل از ورود به مرزهای ما متوقف می شوند با امنیت ملی ما ارتباط مستقیم دارد.وضعیت این پرونده ها باید روشن بشود.

12-    آیا اگر بشار اسد برود مبارزه با داعش، جدی تر نمی شود؟

در تحولات دو سال قبل عراق، یکی از مقامات غربی در رایزنی ها به عراقی ها فشار وارد می کرد که همراهی کنید تا نوری مالکی کنار برود چراکه عامل وحدت نیست.او کنار رود و فرد دیگری که حتی می تواند از نزدیکترین افراد به مالکی باشد بر سر کار بیاید.اگر مالکی کنار برود آنگاه ما وارد می شویم و داعش را در کمتر از چند ماه در عراق نابود می کنیم.

همین حرف را اکنون در سوریه می زنند.می گویند کمک کنید بشار اسد برود کنار، آنگاه هرکس را بشار اسد می خواهد بر سر کار بیاورد حتی برادرش را رئیس جمهور کند یا از علوی ها فردی را بر سر کار بیاورد. آنان می گویند به محض اینکه بشار اسد کنار برود برنامه جدی برای مبارزه با داعش را شروع می کنیم.در عراق، این حرفها زده شد ولی کاری نکردند.شانزده ماه است مالکی رفته است اما ائتلاف بین المللی برای مبارزه با داعش، همچنان اقدامی انجام نمی دهد.

قرار ما در نشست های بین المللی بحران سوریه در وین، مونیخ و نیویورک که در قطعنامه سازمان ملل هم آمد همزمانی مبارزه با تروریسم و پیشرفت و تحرک جدی در گفتگوهای ملی و روند سیاسی سوریه می باشد. روند سیاسی در سوریه و گفتگوها در ژنو شروع شده اما مبارزه با تروریسم در سوریه، فقط توسط ارتش سوریه و با حمایت مستشاران ما انجام می شود. لذا با فراهم شدن این دو زمینه یعنی مبارزه جدی با تروریسم و تدابیری برای جلوگیری از تجزیه سوریه هست که می توان در پروسه سیاسی از آینده سیاسی سوریه صحبت کرد. برای ما هم روشن ترین سناریو اینست که در قبال گفتگوهای سیاسی، افراد و گروههای مختلفی که قابلیت هایی دارند در سطوح مختلف شناسایی شوند و در نتیجه ی یک توافق،دولت فراگیر ملی تشکیل شود و پروسه سیاسی در سوریه به انتخابات ختم شود اما در آن انتخابات، بشار اسد اگر تمایلی به کاندیدا شدن داشت این حق را داشته باشد که کاندیدا شود.انتخابات با استانداردهای بین المللی و با نظارت های قوی که اگر بشار اسد بر طبق قانون جدید، رای آورد کسی نتواند بگوید تقلب شده است. اگر نتیجه به گونه دیگری هم شد که مردم سوریه آن را انتخاب کردند همه باید نسبت به آن انتخابات سالم پایبند باشند.

13-    چرا جمهوری اسلامی ایران که از حل سیاسی بحران سوریه، سخن می گوید نیروی نظامی به سوریه اعزام نموده است؟

از ابتدای تحولات سوریه، به درخواست رسمی دولت سوریه، نیروهای مستشاری را صرفا برای مبارزه با تروریسم به سوریه فرستادیم.برای جلوگیری از سرنگونی بشار اسد توسط تروریست ها و جلوگیری از قدرت گیری آنان و برای اینکه امنیت ملی ما را بیش از این، به مخاطره نیندازند.هرچه تحولات، پیچیده تر شد تعداد نیروهای مستشاری ایران نیز بیشتر شد. در مقطع کنونی، نیروی رزمنده و جنگجویی وارد سوریه نشده است.همان مستشارانی که تاکنون از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند هم اکنون از بخشی از نیروهای زبده مستشاری ارتش جمهوری اسلامی وارد شده و جایگزین شده اند.اما در مواقعی، به دلیل اینکه این مستشاران، نزدیک به صحنه های عملیات هستند با شهادت این عزیزان مواجه می شویم.

بخش دیگری از این نیروها، نیروهای مدافع حرم هستند که از ابتدای تحولات، وارد شدند و به نیروهای سوری کمک کردند که اگر کمک آنها نبود شاید امروز مثل خیلی از آثار باستانی و تاریخی در پالمیرا، هیچ اثری از آثار دینی و مراقد متبرکه حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)در سوریه نبود.

جمهوری اسلامی ایران از اینکه بخواهد نیروی نظامی به عنوان نیروی جنگجو و رزمنده به خارج اعزام کند از ابتدا اجتناب کرده است اما اگر نیاز باشد بیش از این هم نیروی مستشاری برای مبارزه با تروریسم به سوریه اعزام خواهد کرد. خوشبین هستیم چنانچه دیگر بازیگران صادقانه به حل بحران سیاسی سوریه کمک کنند- در دو مسیر آتش بس و گفت‌وگوی سیاسی به موازات مبارزه جدی با تروریسم- روند سیاسی در سوریه می‌تواند به پیش برود و مردم سوریه می‌توانند درباره آینده سیاسی کشورشان تصمیم بگیرند. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا گام‌هایی که در سوریه برداشت در مسیر ثبات سازی بود و حتی اعزام مستشار نظامی برای مبارزه با تروریسم و در راستای تقویت روند ثبات در این کشور بود.

14-    اهداف روسیه از ورود به بحران سوریه چه بوده است؟

تهران و مسکو رویکرد مشترکی را در قبال سوریه دنبال می‌کنند. روسیه در مقطعی صرفا حمایت سیاسی و بین‌المللی می‌کرد و در مقطعی در راستای موافقتنامه‌های دفاعی در حوزه‌ دفاعی و تسلیحاتی کمک‌هایی را به سوریه کرد اما در مقطعی به دلیل ضرورت جلوگیری از سیطره داعش بر مناطق حساس سوریه لازم شد که پشتیبانی هوایی هم داشته باشد.

اولا روس‌ها در ماجرای لیبی عقب افتادند. قطعنامه‌ای صادر و قرار شد منطقه «پرواز ممنوع» بر فراز لیبی ایجاد شود اما تبدیل به عملیات ناتو شد و روس‌ها احساس کردند که یکی از متحدان و حوزه‌های نفوذ‌شان را در شمال آفریقا از دست داده‌اند و تنها جا پایی که برای روسیه ماند سوریه بود و لذا روس‌ها باید تصمیمی استراتژیک می‌گرفتند که آیا سوریه برایشان مهم است یا اهمیتی ندارد. مجموعه تحولات بین‌المللی مرتبط با روسیه و شاید تحولات اوکراین، روس‌ها را به این جمع بندی رساند که در این مرحله، باید با ورود نظامی، به تقویت روند معادلات به نفع روسیه و حکومت سوریه کمک کنند برای اینکه پیامی قوی نیز به سایر بازیگران بدهند.

اما چه حضور مستشاران نظامی ما در سوریه و چه پشتیبانی هوایی از حملات علیه داعش در سوریه همه در راستای تضعیف تروریسم و تقویت ثبات و روند سیاسی در سوریه انجام شد. روس‌ها با اینکه گفتند بخشی از امکاناتشان را از سوریه خارج کردند اما در کنار ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم عمل می‌کنند و معتقدم رویکردی که روس‌ها در سوریه، هم در مبارزه با تروریسم و هم پشتیبانی عملیات هوایی علیه داعش و هم در میز مذاکره و تقویت روند سیاسی با متدها و الگوهایی که تهران و مسکو درباره آن توافق کردند در پیش گرفتند یک وزن و بازیگری جدیدی برای مسکو در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای ایجاد کرده است. طبیعی است با توجه به رابطه نزدیک و ممتاز تهران و مسکو در موضوعات مختلف، مسئله تحولات در سوریه و رویکرد مشترک ما در سوریه هم قوام‌بخش این همکاری‌هاست ضمن اینکه موقعیت روسیه در چانه‌زنی‌ها و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی ارتقا می‌یابد.

15-    آیا روند سیاسی و اصلاحات در سوریه با حذف بشار اسد تسریع نمی شود؟

 شاید خیلی عقلانی نباشد که ما خیلی راحت روی بشار اسد معامله کنیم و بگوییم که بشار به دلیل بحران‌ها و شرایط قادر به حل بحران نیست و معضل جامعه جهانی بشار اسد است و اگر بشار برود همه چیز حل می‌شود، در حالی که هیچ جایگزین مناسبی برای آن یافت نشده است.

 به عملکرد دیگران در منطقه توجه کنیم. من سه سال در بحرین، سفیر بودم. بحرین نخست وزیری دارد که از سال 1971 میلادی که جزیره بحرین از ایران جدا و به یک کشور مستقل تبدیل شد، به عنوان نخست‌وزیر و رئیس دولت بحرین بر سر کار است. در موضوع بیداری اسلامی و بهار عربی در بحرین، کف خواسته معارضان این بود که شاه و ولیعهد باشند، گفتگوی ملی داشته باشیم،حقوق مردم در نظر گرفته شود ولی برای ارسال سیگنال مثبت پس از این همه کشتار و نقض حقوق بشر،نخست‌وزیر تغییر کند ولی دولت بحرین عنوان کرد که اگر نخست‌وزیر را برداریم معارضین، ده گام به جلو برمی دارند و مطالبات دیگری را مطرح می‌کنند.

هنگامی که ما از دموکراسی صحبت می کنیم از دموکراسی در سوئیس صحبت نمی‌کنیم. از دموکراسی در افغانستان صحبت می‌کنیم یعنی محیط بازی را می شناسیم. موضوع دیگر آنکه ما از اینکه بشار اسد رئیس‌جمهور مادام‌العمر در سوریه باشد، حمایت نمی‌کنیم بلکه می‌گوییم مردم سوریه باید تصمیم بگیرند. برای اینکه مردم سوریه تصمیم بگیرند باید پروسه سیاسی در سوریه وجود داشته باشد که این پروسه آغاز شده و همه باید به استقرار این روند سیاسی کمک کنند. برای آنکه پروسه سیاسی در سوریه پیش برود و انتخابات برگزار شود باید تکلیف تروریست ها مشخص شود. تا تکلیف تروریست‌ها مشخص نشده باشد چه کسی قادر است در سوریه انتخابات مطمئن برگزار کند؟ 

پروسه و روند سیاسی باید نقش قوام‌بخشی در ایجاد ساختارهای جدید سیاسی در سوریه داشته باشد.حتما سوریه در قانون اساسی جدید به دنبال نظام تک‌حزبی نیست و قانون اساسی جدید این کشور متناسب با خواست مردم این کشور تهیه و تنظیم و در نهایت به رفراندوم مردم سوریه گذاشته خواهد شد و بر آن مبنا،آینده سیاسی سوریه رقم خواهد خورد.

هنوز این همه معضل راجع به سوریه وجود دارد و باید مقدمات فراهم شود ما یک دفعه بگوییم که بشاراسد باید پایین بیاید و با پایین آمدن بشار اسد همه چیز حل می‌شود به نظر می‌آید که نه با واقعیات موجود در منطقه ما همخوانی دارد و نه با واقعیات موجود در دموکراسی‌های عربی و نه قبل از اینکه بسترهای لازم فراهم شود خیلی معقول به نظر می‌رسد که چنین شود.

شما سوریه را با لیبی مقایسه کنید.ناتو وارد لیبی شد.آیا آمریکایی ها برای سرکوب داعش در لیبی مشکلی دارند؟ اگر آمریکایی‌ها به همراه ناتو اراده کنند برای سرکوب داعش در لیبی،به دلیل اینکه حکومتی در لیبی وجود ندارد هر کاری بخواهند می‌توانند انجام دهند اما چرا آمریکا در لیبی داعش را سرکوب نمی‌کند؟

مجموعه شرایط پیچیده‌ در سوریه ما را به اینجا می رساند که در سناریوهای آینده سوریه،‌ اول باید زمینه‌ها و بسترهای لازم فراهم شود و انتخابات ریاست جمهوری جزو آخرین موضوعات در سوریه است. مبارزه با تروریست‌ها و روند سیاسی در سوریه دو بال پرنده هستند. علیرغم اینکه جز ایران؛ سوریه و روسیه، با تروریست‌ها مبارزه واقعی صورت نمی‌گیرد، پروسه سیاسی کار خودش را انجام می‌دهد و اگر این پروسه سیاسی، خلأ مبارزه با تروریسم را در کنارش داشته باشد حتی اگر یک هفته  دیگر به مرحله انتخابات برسد چه کسی قادر است در حلب سوریه انتخابات برگزار کند؟ چه کسی قادر است در رقّه که مرکز حکومت داعش در سوریه- البته به نادرستی گفته می‌شود- انتخابات برگزار کند؟ لذا اجزای مختلف سناریوها باید در کنار هم قرار بگیرند و در نهایت، مردم سوریه انتخاب کنند.

16-    در ارتباط با سوریه، فرض را بر این بگذارید که اصلا بشار اسد و حکومت سوریه از ما درخواست کمک مستشاری نمی‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

اگر در هفته اول شروع بحران، می گفتیم تروریست ها با حمایت خارجی وارد شدند پذیرش آن فقط برای کسانی قابل فهم بود که اطلاعات داشته و نگاه امنیتی داشتند. در غرب و سایر نقاط جهان، تکلیفی را برای خودشان مشخص کرده اند با این عنوان که انقلابی که از مرز شروع می‌شود کودتا و مداخله خارجی است و انقلاب نیست اما انقلابی که از شهرهای بزرگ و پایتخت شروع ‌شود ریشه در درون جامعه دارد. 

تحولات در مصر، تونس،یمن و بحرین به فاصله 10 تا 15 روز شکل گرفت. دومینویی که از «بن علی» در تونس شروع شد و به «حسنی مبارک» در مصر و «علی عبدالله صالح» در یمن رسید. اما 3ماه پس از این دومینو، یک دفعه در شهر مرزی درعا، انقلاب در سوریه کلید خورد.
شرایط سوریه با جهان عرب متفاوت است.سوری‌ها در مقایسه با بقیه جهان عرب به دلیل اینکه بخشی از کشورشان تحت اشغال بوده است و حس خاصی نسبت به اسرائیل داشته اند که باید مبارزه کنیم و بلندی های جولان را آزاد کنیم در کنار حماس، حزب‌الله و جهاد اسلامی بوده‌اند و غرور خاصی دارند و خود را جزئی از جریان مقاومت می‌دانند و شاید برخی از این واقعیات بوده که باعث شده نظام تک‌حزبی را در سوریه تحمل کنند. ما واقعا فکر می‌کنیم که تروریست‌ها و بازیگران خارجی به مردم سوریه جفا کردند که نگذاشتندآنها در یک روند طبیعی،مطالبات سیاسی خود را مطرح کنند و در یک پروسه سیاسی،کار دنبال شود.

مگر در مصر و در میدان التحریر در بین مردم اسلحه توزیع شد؟یا همه چیز در فضای سایبر و روزنامه ها و میدان التحریر بود؟ اما در سوریه و در درعا که این حادثه کلید خورد مردم با اسلحه وارد دمشق شدند و حکومت سوریه به دلیل اینکه آمادگی نداشت و ماشین آب پاش نداشت و آماده جنگ شهری نبود با سلاح و توپ و تانک مجبور به ورود شد و دیدن این صحنه‌ها حتما به نفع حکومت سوریه نبود.

اگر سال اول بود و شما می گفتید تروریست ها می خواهند بشار اسد را سرنگون کنند و ما نگذاشتیم خیلی ها باور نمی کردند.می گفتند جمهوری اسلامی ایران، می خواهد سوریه را به عنوان متحد خود،به هر قیمتی نگه دارد. اما هنگامی که در پاریس و بروکسل و غیره انفجار انجام شد و متوجه شدند عقبه این کجاست و تروریست ها از داعش و النصره به اروپا بازگشته اند فهمیدند که نمی شود گفت که بشار اسد کشت. معادله پیچیده‌ای در سوریه وجود دارد و ما به عنوان جمهوری اسلامی خط قرمزمان کشتار بوده و هست.

ارتش عراق در یک خیانت داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی با سقوط موصل فروپاشید اما ارتش سوریه با کمترین امکانات 5 سال است که با تروریست‌ها می‌جنگد.بشار اسد در طی این پنج سال در سخت ترین شرایط در کنار مردمش ایستاده است و سخت ترین فشارها را هم تحمل کرده است.اگر بشار اسد در ماههای اول بحران رفته بود سوریه تبدیل می شد به لیبی که در حال چند پاره شدن است.

17-    دلایلی که موجب شده است عربستان سعودی، به اتخاذ مواضع تند علیه جمهوری اسلامی ایران روی بیاورد چه می باشد؟

سعودی‌ها در یک رقابت تاریخی و دیرینه با ایران بوده‌اند و تا زمانی که ما در موضوع هسته‌ای با تحریم و تلاش برای انزوای ایران مواجه بودیم، عربستان گام‌هایی را در این زمینه برمی‌داشت ولی احساس می کرد تحصیل حاصل است و نیازی نیست که خودش را به آب و آتش بزند اما  از زمانی که گفت‌وگوهای ما به مسیر حل و فصل وارد شد، سعودی‌ها احساس خطر کردند.

یک؛این احساس خطر به واسطه تحلیل غلط سعودی ها می باشد. من دیداری با سعود الفیصل وزیر خارجه سابق عربستان؛ پنج شش ماه قبل از فوتش در جده داشتم و همچنین گفت‌وگویی در سال گذشته‌ با عادل الجبیر در جده داشتم.سعودیها تصور و جمع‌بندی غلطی دارند و فکر می‌کنند به موازات حل و فصل موضوع هسته‌ای ایران با آمریکا، ما به صورت محرمانه با آمریکایی‌ها درباره مسائل منطقه گفت‌وگو می‌کنیم. در حالیکه ما هیچ مجوز خاصی برای مذاکره با آمریکایی‌ها درباره مسائل منطقه نداشته و نداریم و تنها درباره موضوع هسته‌ای گفت‌وگو کردیم.

دو؛ عربستان سعودی احساس کرد اگر مذاکرات هسته‌ای به نتیجه برسد با ظرفیتی که ایران دارد و همچنین موقعیت ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی آن، خیلی از معادلات در منطقه به هم می‌خورد. در همین راستا بود که سعودالفیصل، چند هفته قبل از فوت و با وخامت حال، همزمان با مذاکرات به لوزان سوئیس می رود و آنچنان وضعیت جسمی بدی داشته است که جان کری، در هواپیما با وی دیدار می کند و مهم‌ترین نگرانی‌اش این بود که توافق انجام نشود و گفت: منطقه برای مواجهه با توافق هسته ای ایران، آماده نیست.آنقدر فشار آوردند تا توافق در آن تاریخ، انجام نشود.

وقتی توافق انجام شد در مرحله اجرا، سعودی‌ها احساس کردند که برای ایران گشایشی ایجاد می‌شود و به همین خاطر تلاش کردند بحرانی تصنعی را ایجاد کنند و آن را مدیریت کنند که متاسفانه با اقدام نادرست در قبال سفارت این کشور در تهران، عربستان حداکثر بهره‌برداری را کرد.

سعودی‌ها در آستانه اجرایی شدن برجام، حساسیت ایران؛ جهان اسلام و جهان تشیع را نسبت به اعدام شیخ نمر می‌دانستند و پیام‌هایی را از طریق امیر کویت و سلطان عمان در این خصوص دریافت کرده بودند و می‌دانستند اعدام شیخ نمر واکنش خواهد داشت. آنها به مقامات منطقه گفته بودند که شیخ نمر را اعدام نمی‌کنند اما دقیقا در آستانه اجرای برجام، ایشان را اعدام و احساسات مردم را برانگیختند و علیرغم تمهیداتی که اندیشیده شده بود و با اینکه حمله به سفارت مورد تایید هیچ یک از مقامات ایرانی نبود، سعودی‌ها سعی کردند با این اقدام، تشنجی ایجاد کنند که در پی این تشنج، اجازه ندهند اجرایی شدن برجام در فضایی آرام صورت گیرد.

18-    هدف عربستان سعودی از مقابله با ایران و عوامل منطقه ای جمهوری اسلامی چه می باشد؟


در حال حاضر به نظر می رسد عربستان سعودی با قطع رابطه با ایران و تشویق برخی کشورها به قطع رابطه، سیاست تنش و تداوم تنش‌آفرینی را دنبال می‌کند که اینگونه نتیجه گیری نماید که روش منجر به انزوای ایران، درست بود و اگر غربی ها به دنبال انزوای ایران نیستند ما باید دیگران را متقاعد کنیم که ایران باید منزوی شود و در واقع آنها اهداف خود را در ایجاد تنش با ایران دنبال می‌کنند.به نظر می رسد سعودی‌ها سیاست انتظار توام با امید را در رابطه با انتخابات آینده ریاست جمهوری در آمریکا دنبال می‌کنند و امیدی دارند که این توافقات و فضایی که ایجاد شده به عقب برگردد.

19-    آیا می توان گفت دیپلماسی منطقه ای عربستان موفق بوده است و در مقابل، دیپلماسی منطقه ای ایران، شکست خورده است؟

برخی شاید این را موفقیت دیپلماسی عربستان بنامند ولی به اعتقاد من، موفقیت دیپلماسی دلارهای نفتی عربستان است. وقتی سعودی‌ها در منطقه، هجمه‌ای را آوردند که در آستانه اجرایی شدن برجام، فضا برای ورود ایران به این عرصه آرام نباشد، سراغ کشورهای متعددی که رفتند و گفتند رابطه با ایران را قطع کنید، با چمدان دلار به سراغ آنها رفتند. بسیاری از کشورها نپذیرفتند و تعداد اندکی هم همراهی کردند که آنها نیز اعلام کردند به محض اینکه رابطه شما با عربستان به هر سطحی برسد، رابطه ما هم خواهد رسید.اما ما در تمام این مدت تلاش کردیم این پیام را منتقل کنیم که شرایط عربستان سعودی را درک می‌کنیم. بالاخره این کشور مشکلات خاص خودش را دارد و این کشور امروز نه می‌تواند نماینده دموکراسی‌خواهی در منطقه باشد نه می‌تواند نماینده یک گفتمان قابل قبول در منطقه باشد و مشکلات داخلی و خاص خودش را دارد، اما در عین حال ما همواره سعی کرده‌ایم در گفت‌وگوهایمان به جای آن سیاستی که عربستان دنبال می‌کند که سیاست تنش هست، این سیگنال و پیام را بدهیم که نه عربستان از این سیاست نفع می‌برد و نه منطقه و نه ما قادریم از این سیاست نفع ببریم بلکه تعامل، گفت‌وگو و همکاری تهران و ریاض می‌تواند هم برای برون رفت از بحران‌های منطقه و هم برای رسیدن به صلح و ثبات پایدار در منطقه کمک‌کننده باشد.سعودی‌ها فعلا در این زمینه گوش شنوایی ندارند اما باید منتظر تحولات ماند و امیدواریم عربستان نقشی سازنده و مثبت در تحولات منطقه متناسب با واقعیات موجود ایفا کند.

20-    علی رغم تاکید مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر تلاش ایران در جهت ایفای نقش مثبت و سازنده در تحولات منطقه، چرا بازیگران مهم منطقه، نقش ایران را غیرسازنده و تنش آفرین برمی شمارند که  نمود آن در اجلاس استانبول مشاهده شد؟

مسائل منطقه باید در درون منطقه حل و فصل شود و بازیگران اصلی منطقه باید به این اقناع برسند که دور یک میز بنشینند و چالش‌های موجود را رصد کرده و برای آن راه حل پیدا کنند. جمهوری اسلامی ایران همواره نقش مثبت و سازنده‌ای در تحولات منطقه ایفا کرده‌ اما برداشت‌ها نسبت به آنچه که در منطقه می‌گذرد متفاوت است و تا زمانی که به یک فهم و درک مشترک در مورد تحولات منطقه و در سطح بازیگران اصلی منطقه نرسیم همواره برنامه‌ریزی‌ها بر اساس این سوءتفاهمات وجود دارد که هیچ کدام به نفع صلح و ثبات در منطقه نیست.

برخی از سازمان‌ها از جمله سازمان همکاری اسلامی ساز و کار و کارکرد و سیستم مدیریت خاص خودش را دارد که اگر مطالعه دقیقی نسبت به اهداف تشکیل، رویکردها و مکانیزم‌های حاکم بر این سازمان شود شاید درک آنچه که در نشست استانبول گذشت راحت‌تر باشد.
منطقه ما شاهد تحولات سریع و پیچیده‌ای است که این تحولات، نیازمند طراحی‌های سریع، سنجیده و پیچیده است. طراحی‌ها و سناریوهای متنوعی وجود دارد ولی باید اجرا شود که در مرحله اجرا فقط ما به عنوان جمهوری اسلامی نیستیم بلکه بازیگران دیگری نیز در منطقه هستند. اینکه بازیگران منطقه‌ای به درک و فهم مشترکی برسند نیازمند بسترهای مختلفی است. از جمله اهدافی که صهیونیست‌ها در منطقه دنبال می‌کنند مداخلات خارجی است که در راستای ایجاد شکاف‌های بیشتر در منطقه می باشد تا به اهداف‌شان برسند.

مادامی که برخی از بازیگران اصلی در منطقه در رسیدن به این درک مشترک، انگیزه لازم را نداشته باشند و قدم‌های مثبت را برندارند جمهوری اسلامی و چند کشور؛ با همه سناریوهایی که وجود دارد در حدی می‌توانند در این مسیر توفیق یابند که همراهی‌ها،‌ همگامی‌ها و همخوانی‌هایی را در آن حوزه‌ها حداقل در سطوحی ببینند. اما متاسفانه سیاست ایجاد شکاف و فاصله در بین کشورهای منطقه و تجزیه این کشورها، سیاستی است که از دیرباز در منطقه بوده و هر چقدر که تحولات پیچیده‌تر می‌شود سیاست‌گذاران فرامنطقه‌ای در دامن زدن به تشدید اختلافات، سرمایه‌گذاری بیشتری می‌کنند، و این یکی از عواملی است که سناریوهایی که ایران یا برخی از کشورهای منطقه مدنظرشان است به خوبی پیش نرفته و لذا یک معادله‌ای است که نه دو طرف بلکه چند طرف دارد و طرف‌های دیگر باید در قالب این سناریو آمادگی و استعداد  ورود به این ظرفیت را داشته باشند.برخی از طرف‌ها واقعا منافع خود را در تنش می‌بینند نه در گفتمان و این معضل بزرگی است که امیدواریم دوستان منطقه‌ای ما به درک خوبی برسند.
نظرات شما
پیشخوان