تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۱۰ مرداد ۱۴۰۰
رویداد‌۲۴ بررسی می‌کند؛

درس جنبش تخریب سد‌ها برای ایران/ چرا جهان به سمت تخریب سد‌ها حرکت کرد؟

درخواست تخریب سد‌ها در ایران سال‌هاست که شنیده می‌شود و حالا در پی اعتراضات مردم خوزستان نگاه‌ها بار دیگر به این مساله جلب شده. تجربه نهضت تخریب سد‌ها نزدیک به سه دهه است که در جهان سابقه دارد و منجر به تخریب هزاران سد در دنیا شده. آیا این جنبش در ایران نیز ممکن می‌شود؟

تخریب سد

رویداد۲۴  بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ بود که تب سدسازی در دنیا همه‌گیر شد. برخی از کشور‌های بزرگ دنیا مشغول نوسازی بعد از جنگ جهانی بودند و سازه‌های سد هم پایه اصلی پروژه‌های نوسازی بود؛ در مدتی کوتاهی رودخانه‌های مهم به‌ ویژه در آمریکا مسدود و آب‌ها ذخیره شد. عمده این سد‌ها به نام توسعه و پیشرفت اقتصادی ساخته می‌شد و قرار بود اقتصاد میلیون‌ها نفر به اتکای این سد‌ها بهبود پیدا کند.

اوج و فرود پروژه سدسازی در جهان

پروژ‌های سدسازی از نیمه قرن بیستم تا اواخر آن چنان در جهان اوج گرفت که تا پایان این قرن بیش از ۴۵ هزار سد بزرگ در بیش از ۱۴۰ کشور احداث شده بود. در اوج دوره سدسازی پس از جنگ جهانی دوم یعنی در فاصله سال‌های بین ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ نزدیک به ۵ هزار سد بزرگ ساخته شد و چین به تنهایی بیش از ۲۲ هزار سد ساخته بود که نزدیک به نیمی از سد‌های بزرگ دنیا را شامل می‌شد. طراحان و سازندگان سد‌ها معتقد بودند با این پروژه‌ها توسعه منطقه‌ای، اشتغال و پیشرفت صنعت اتفاق می‌افتد، اما مدتی طول کشید تا دولت‌ها از فاجعه‌های ناشی از این سازه‌های عظیم آگاه شوند. در طول ۶۰ سال سد‌های مخزنی بزرگ، نابودکننده‌ترین تأثیرات زیست‌ محیطی بر روی مردم و محیط پیرامونیشان را برجای گذاشتند.


بیشتر بخوانید:فاجعه گتوند؛ از پهلوی تا روحانی / جزییات تکان‌دهنده از تاریخچه ساخت سد گتوند


مهم‌ترین و برجسته‌ترین پیامد انسانی سد‌ها در جهان تغییر بافت جمعیتی و مهاجرت‌های اجباری بود. هر سدی که ساخته می‌شد برای آب گیری و بهره برداری ده‌ها روستا و اراضی را زیر آب می‌برد تا مخزن پشت سد ساخته و آب ذخیره شود. ساخت سد‌های بزرگ به گزارش کمیسیون جهانی سدها، باعث جابه جایی ۸۰ میلیون نفر در سرتاسر دنیا شد و در این میان دو کشور چین و هند با بالاترین آمار سد، بیشترین جابه جایی جمعیت را داشتند.

در چین در اواخر دهه ۱۹۸۰ ساخت سد‌ها باعث کوچ اجباری و آوارگی بیش از ۱۰ میلیون نفرد شد و در هند نیز بین ۱۶ تا ۳۸ میلیون نفر به اجبار از خانه‌هایشان کوچ کردند. کمیسیون مستقل جهانی Commision on Dams سدسازی‌های جنون‌وار در جهان را به عنوان جنایتی معرفی کرده بود که منجر به افزایش حاشیه‌نشینی، تنش‌های اجتماعی و افسردگی شده است.

براساس اطلاعات پایگاه کمیسیون جهانی، میلیون‌ها نفر که در پایین دست سد‌ها زندگی می‌کنند از لحاظ معیشت و قابلیت تولید منابع خسران زیادی دیده‌اند و به بسیاری از مردم جابه جا شده ناشی از سدسازی هیچ خسارتی پرداخت نشده است. زندگی این افراد به ندرت احیا شده و برنامه‌های اسکان به جای توسعه اقتصادی و اجتماعی توجه خود را به جابه جایی فیزیکی معطوف کرده است.

جالب است تمامی نکاتی که در این گزارش آمده، با وضعیت ایران در حوزه سدسازی قرابت‌هایی دارد. کمیسیون جهانی در این گزارش توضیح داده که گروه‌های فقیر، آسیب‌پذیر یا طرد شده مانند اقلیت‌های قومی و قبایل سهم نامتناسبی از هزینه‌های اجتماعی و زیست محیطی را متحمل می‌شوند بی‌‌آنکه از سهم متناسب منافع اقتصادی برخوردار شوند.

آثار محیط زیستی سدها بر طبیعت

اما اثرات فوری سد‌ها بر زندگی مردم، فقط یک سوی پیامد‌های مخرب این پروژه‌ها بود. هرچه از ساخت اولین سد‌ها می‌گذشت، آثار محیط زیستی آن‌ها بیشتر نمایان می‌شد. در یک نمونه ٨٠ درصد از جمعیت ماهی‌ها در رودخانه‌ها و حتی ماهیان مهاجر به اکوسیستم‌های رودخانه‌ای کاهش یافت.

پوشش‌های گیاهی برخی مخازن فاسد شده و جریان کربن تولیدی باعث انتشار گاز‌های گلخانه‌ای می‌شد، جنگل‌ها و زیستگاه‌های جانوری و پرندگان از بین می‌رفت و در یک کلام آثار اکوسیستمی سد‌ها منجر به از بین رفتن غیرقابل بازگشت گونه‌ها و اکوسیستم‌ها می‌شد.

نارضایتی از آثار زیست محیطی و اجتماعی سد‌ها و شکست در دست یابی به هدف‌های پیش بینی شده به تدریج چنان شدت گرفت و فراگیر شد که حامیان و سازمان‌های تامین کننده مالی سد‌ها مورد حمله قرار گرفتند. شکست آن‌ها در اجرای تعهدات خود، رعایت مصوبات قانون و فساد مالی و ادارای آن‌ها چیزی نبود که آن‌ها به زور دولت‌ها و منابع مالی تا ابد بتوانند آنان را پنهان کنند.

از اوایل دهه ۹۰ میلادی تلاش فعالان محیط زیست برای متوقف کردن چرخه سدسازی‌ها شروع شد و در دهه اول قرن بیست و یکم این تلاش‌ها به یک جنبش مردمی با درخواستی مشخص تبدیل شد؛ اقدام علیه سد‌ها و برچیدن آنها، آن چیزی بود که این جنبش می‌خواست.

اعتراضات و جنبش اقدام علیه سدها

بخش از فعالان و کنشگران منتقد سدسازی و سدها موفق شدند، اولین گردهمایی خود را در سال ۱۹۹۵ در کوریتیبای (Curitiba) برزیل برگزار کنند و نمایندگانی از ۲۰ کشور مختلف به یکدیگر بپیوندند. آن‌ها چهاردم مارس را به عنوان روز جهانی اقدام علیه سد‌ها نام گذاری کردند و همین گردهمایی و اتحاد میان نمایندگان هوادار محیط زیست و حق زندگی رنگ و بوی جدی تری به اعتراضات علیه سد‌ها داد.

یک سال بعد از این، در اولین سال روز جهانیی اقدام علیه سدها، مردم چندین کشور ضد سیاست‌های حاکم بر رودخانه‌ها به اعتراض به پا خواستند.

در برزیل هزاران نفر از مردم برای درخواست جبران خسارت وارده به مردمی که به دلیل ساخت سد ایتاپاریکا (Itaparica) آواره شده بودند، در منطقه چادر زدند. در مجارستان هزاران نفر از طرفداران محیط زیست، یک زنجیره انسانی به طول یک مایل در طول رودخانه دانوب در مخالفت با احداث یک سد تشکیل دادند.

اعتراضات علیه سد‌ها در کشور‌های مختلف ادامه داشت. در فرانسه نزدیک به ۲۰ تشکل حامی طبیعت، از جمله WWF شعبه فرانسه و بخش‌هائی از حزب سبز منطقه‌ای و محلی طوماری امضا کردند و به شهرداری دادند. هم زمان ۵۰۰ تظاهرکننده در مقابل سالن شهرداری تجمع کرده بودند (شهردار همواره حامی این سد بوده است).

در ایتالیا NGO‌های ایتالیائی، بانک جهانی را متهم به پایمال کردن حقوق مردم و محیط زیست کردند و در لهستان با صنایع خصوصی برای اجرای احداث هفت سد، به ویژه سد (Three Gorges) مخالفت شد.

در هندوستان، اما اعتراضات ضد سد بسیار پرشورتر و فراگیرتر شکل گرفت و ادامه پیدا کرد. در این کشور هزاران نفر از افراد قبایل، یک پیکره نمادی سد سردار ساروار (Sardar Sarovar Dam) را سوزاندند و پیمان بستند به مبارزه برای حفظ معیشت و منابع خود ادامه دهند.

آن‌ها با شعارهائی نظیر: "ما توسعه می‌خواهیم – نه تخریب "، و "نجات نارمادا – نجات بشریت "، به تظاهرات پرداختند و مردان، زنان و کودکان ار بیش از ۳۰ تا ۳۵ روستا‌های اطراف رودخانه نارمادا در آن شرکت کردند.

در شمال هندوستان نیز هزاران نفر از مردم بومی به رودخانه تیستا رفتند تا با تصمیم دولت برای ساخت ۳۲ سد بر روی این رودخانه مخالفت کنند. مناطق انتخاب شده برای احداث سد از مناطق مهم مذهبی بود و بومیان آن نواحی تهدید کردند، تخریب مکان زندگی آن‌ها موجب اعتصاب غذای اهالی برای بیش از ۳۰۰ روز خواهد شد.

به تدریج اعتراضات و جنبش اقدام علیه سدها، چنان شدت گرفت که در زیر سایه صدای بلند و رسای آن دولت‌ها و کمپانی‌های سدسازی نتوانستند بی اعتنا به این اعتراض گسترده به پروژه‌های خود ادامه دهند.

مشاهده اثرات منفی و فشار گروه‌های زیست‌محیطی و مردمی در برخی کشور‌های جهان موجب شد، برخی سد‌ها تخریب شود تا فرصت حیات دوباره و بازیابی به اکوسیستم‌ها برگردد. برداشتن سد از روی رودخانه Elwha در ایالت واشنگتن نمونه‌ای از این تخریب است و به دنبال آن در سال ۲۰۱۴ آخرین سد از روی این رودخانه برداشته شد. در مجموع در این کشور که خود جزو آغازکنندگان سدسازی‌ها در جهان بود و کمپانی‌های آن انحصار ساخت سد را در دست داشتند، بعد از شکست در این سیاست و موردحمله اعتراضات قرار گرفتن، ۱۷۳۲ سد تخریب شد. این جنبش محدود به ایالت متحده نبود و سد‌های زیادی در سرتاسر دنیا به همت اعتراضات خراب شدند تا جلوی مرگ بیشتر حیوانات و آبزیان گرفته و از حق حیات آوارگان سد‌ها محافظت شود.

تجربه جهان و به پاخاستن جنبش اقدام علیه سد برای وضعیت ایران که بعد از چنددهه پروژه‌های سدسازی، حالا گرفتار پیامد‌های انسانی و زیست محیطی این سد‌ها شده، می‌تواند بسیار آموزنده باشد. بسیاری از مسئولان و تصمیم گیران در برابر هر کدام از فاجعه‌هایی که سد‌ها به بار آورده‌اند، معتقدند تخریب سد به صرفه نیست، چون برای ساخت آن پول هزینه شده.

اما فعالان محیط زیست معتقدند، از ابتدا سیاست گذاران با تکیه صرف به منافع اقتصادی و امنیتی به سراغ سدسازی رفتند و هزینه‌های زیادی در این جهت هدر رفت، اما هنوز هم هزینه تخریب این سد‌ها بسیار کمتر از آثار زیست محیطی و انسانی نگه داشتن سدهاست. بومیان هم جوار سد‌ها و فعالان محیط زیست معتقدند، تخریب سد‌ها در ایران نیز ضروری است و فقط شجاعت می‌خواهد.

حالا باید دید آیا اعتراضات اخیر در خوزستان که موتور محرکه آن کم آبی و سیاست‌های غلط محیط زیستی در این منطقه روی رودخانه‌ها بود، می‌تواند در مقیاس بزرگ‌تری تبدیل به یک جنبش با خواست تخریب سد‌ها در ایران شود. خصوصا آن هم در زمانی که منطق همین سیاست‌های ضدمحیط زیستی و ضد مردم بومی، حالا با پروژه‌های انتقال آب به شدت در حال پیگیری و تداوم است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: خوزستان
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان