تاریخ انتشار: ۱۰:۳۵ - ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۱۲ نظر

روایت تکان‌دهنده از سومین مورد آزار جنسی در آمبولانس

روزنامه شرق از تعرض جنسی به یک زن بیمار دیگر در آمبولانس خبر داده و نوشته که این دختر پس از ماه‌ها درمان روانپزشکی سرانجام جان باخت و خواهر او نیز بلافاصله خودکشی کرد.

روایت تکان‌دهنده از سومین مورد آزار جنسی در آمبولانس

رویداد ۲۴| پدر میانسالی است، پدری داغ‌دار که گریه، امان حرف زدن را از او گرفته است. روایت آزارجنسی به دختر جوانش در ماشین آمبولانس را تعریف می‌کند.

از دخترش که مادری جوان بوده می‌گوید، مادری که توان تحمل این حجم رنج را تاب نمی‌آورد و دقیقا در همان روز و همان ماه در سال بعد از ماجرا سکته می‌کند و همه خانواده داغدار او می‌شوند.

این آزار جنسی در آمبولانس، باعث مرگ شد و این مرگ، مرگ دیگری به همراه داشته و دختر دیگر این پدر میانسال، تنها نیم ساعت بعد از فوت خواهر کوچک‌ترش خودکشی می‌کند و این خانواده تا همیشه سیاه پوش می‌شود.

ارتباط دهانی در آمبولانس

این پدر داغ دار روایت تعریف می‌کند تا شاید دختران و زنان دیگر این تلخی را تجربه نکنند. بیشتر مدارک قضایی این پرونده را برای ما می‌فرستد تا نزد ما محفوظ بماند و شروع می‌کند: «شهریور سال ۱۴۰۱ دخترم حالش بد می‌شود، فشارش پایین می‌آید و نوه‌ام به اورژانس ۱۱۵ کرج تماس می‌گیرد. همان زمان که به اورژانس تماس گرفته بود به خاله‌اش یعنی دختر دیگرم هم تماس می‌گیرد که آن یکی دخترم هم خودش را به آنها می‌رساند. تن دخترم لباس می‌کنند تا سوار اورژانس شود و به بیمارستان بروند. دخترم آن زمان ۳۳ سال سن داشت. مامور اورژانس اجازه نمی‌دهد آن یکی دخترم سوار شود و آن دخترم که مریض بود تنها با مامور اورژانس و راننده به سمت بیمارستان حرکت کردند. در ماشین اورژانس به دخترم آمپول بی‌هوشی زده و بدن دخترم را لمس می‌کرده. دخترم را با آن حال روی پا نگه می‌دارد و متوجه می‌شود دخترم عادت ماهانه است. برای همین از طریق دهن با او نزدیکی می‌کند.»

راننده مسیر را طول داده بود

صدای گریه از پشت خط تلفن، رنج این پدر را عیان می‌کند. با همان صدای لرزان ادامه می‌دهد که همه اینها در حالی است که راننده هم با او هم دست بوده، او تعرض نکرده بود ولی بخاطر همکارش ماشین را دیرتر به مقصد رسانده بود تا به دخترم تعرض کند و او را مورد آزار جنسی قرار دهد. دخترم شنیده بوده که راننده می‌گفته؛ «زود باش، اینجا ماشین پلیس ایستاده، از اورژانس تماس می‌گیرند برای پیگیری بیمار و ...» بعد از یک ساعت و بیست دقیقه ماشین اورژانس به مقصد می‌رسد. در حالی که آن یکی دخترم ظرف ده دقیقه در همان مسیر به بیمارستان می‌رسد. در همین زمان هم به دلیل وقفه چندین بار از بیمارستان و اورژانس با این ماشین تماس می‌گیرند. وقتی ماشین به بیمارستان می‌رسد دخترم اصلا در شرایط خوبی نبوده، حتی با تن کم جان سرش افتاده بوده کنار در ماشین و وقتی در بغل خواهرش می‌رود، به او می‌گوید این مرد به من تجاوز کرده است.

همسر دوست دخترم هم همان جا بوده که بعد از مطلع شدن از این موضوع گلاویز آن مامور اورژانس می‌شود و بعد پلیس می‌آید و این فرد را بازداشت می‌کنند.

مجازات فقط چند ضربه شلاق

پدر از مجازاتی می‌گوید که داغ آنها را تازه‌تر کرده است. او می‌گوید: «همان زمان به ما گفتند این موضوع را رسانه‌ای نکنید و اینها به مجازات می‌رسند. در حالی که ۹۹ ضربه شلاق برای تکنسین و ۳۰ ضربه شلاق هم برای راننده بریدند. همه اینها در حالی است که در بیمارستان آب دهن دخترم را می‌گیرند و در نتیجه آزمایش این موضوع ارتباط دهانی تایید می‌شود. حتی لباس دخترم که بر روی آن این مرد تف کرده بوده را هم به عنوان سند پزشکی قانونی می‌برند. جواب این آزمایش‌ها را پزشکی قانونی به من نداد و مستقیم به دادگستری دادند. ولی این نتیجه‌ها هیچ وقت بر روی پرونده نرفت، هر چند که وکیلم گفت، چون این موضوع برای قاضی محرز شده است. خلاصه پرونده شعبه ۱۱۳ رفت ولی بعدتر پرونده به شعبه ۱۱۰ می‌رود که آنجا رسیدگی صورت گرفت.»

با این ماجرا دو جگر گوشه‌ام را از دست دادم

گریه، پشت گریه، از داغی که بر سینه دارد می‌گوید: «یک سال بعد از این اتفاق، دقیقا در سالگرد همان روز‌های خاطره تلخ تجاوز به دخترم، یعنی شهریور ماه او سکته کرد و ما برای همیشه دخترم را از دست دادیم... دخترم تحت درمان روانپزشک قرار گرفته بود ولی در ۳۳ سالگی فوت کرد. همسرش با من تماس گرفت و خبر داد او نصف شب تمام کرده... وقتی به او رسیدم تنش یخ کرده بود... دختر دیگرم هم نیم ساعت بعد از خبر فوت خواهرش از بیمارستان بیرون آمد و از درد این ماجرا خودش را کشت. به من گفت بابا من بدون خواهرم نمی‌توانم زندگی کنم و در ۳۷ سالگی او را هم از دست دادم.»

برای پیگیری همه جا رفتم

او از پیگیری برای دادخواهی دخترش می‌گوید که برای پیگیری من همه جا رفتم، به سراغ امام جمعه کرج رفتم و ایشان من را به مسئولی در دادگستری معرفی کرد. امام جمعه فردیس هم من را به نماینده مجلس رساند. من به آنها گفتم این مجازات برای آنها کافی نبوده است. حتی پیش مسئولان دانشگاه علوم پزشکی هم رفتم.

اما این دو نفر بعد از مجازات شلاق آزاد شدند و پرونده هم تمام شد و فقط دو سال ممنوعیت از کار گرفتند. الان نمی‌دانم کجا کار می‌کنند و در چه موقیتی هستند. ولی خواستم این موضوع را رسانه‌ای کنم تا این اتفاق برای زنان و دختران دیگر پیش نیاید.

 

منبع: روزنامه شرق

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
11
این همه قوه قضائیه ادعا داره هرروز اژه ای عده ای رو دور خودش جمع میکنه و دم از قانون و عدالت میزنه این قانونه این عدالته
چقدر دل آدم برای اون دوتا خانم میسوزه لعنت بر شما؛ از آه این پدردل سوخته نمی ترسید شرم بر این قانون و عدالت
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۱۶ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۰
پناه بر خدا از این جنایات از این حیوانیت خبث ذات امیدوارم ایران نابود بشه شما مردم حیوان شده اید لیاقت زندگی راحت ندارید کوروش و .... به ...تتان لیاقت شما زندگی مثل مردم فلسطین هست
ناشناس
|
United States of America
|
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
10
وقتی از آمبولانس و وسایل عمومی دیگر برای پشتیبانی از اهداف دیگر استفاده می شود، این ایده در ذهن کاربران این وسایل شکل می گیرد که در آمبولانس بجز جابجایی بیمار می شود کار دیگری هم انجام داد! شاید این راننده و تکنسین شاهد این ماجرا در آمبولانس از سوی اشخاص دیگر! بوده اند و این رفتار را آموخته باشند و قبح این موضوع برایشان ریخته باشد.
این تذهبون.؟!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۴ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
9
هر دم ازین باغ بری میرسد .عجب تاثیراخلاقی و وجدانی خوبی روی جوانان گذاشت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
10
وقتی مردم پزشکان و پرستاران و تکنسین های اورژانس را بعلت چنین دلایلی یا دلیل دیگری کتک می‌زنند ، تمام بلانسبت شما ، مسئولین پاچه خوار شروع به جانبداری از آنها میکنند بدون اینکه علت مسئله را بدانند ! اما در چنین حالتی که جنایت و تعرضی رخ داده و دادگاه هم حکم داده ، یک نفر از آن پاچه خواران دهان باز نمی‌کند تا حرفی بزند !
پدر بزرگوار ، دنبال حق خودت باش . به هیچ بلانسبت شما ، مسئولی امید نداشته باش . تشریف ببر خانه آنها را پیدا کن و در رسانه های اجتماعی اسم و آدرس آنها را منتشر کن . انسان شریف و باغیرت هنوز هم هستند که کاری کنند تا اینها تقاص کاری را که کردند ، پس دهند .
در آخر امام جمعه از زبان پدری مظلوم اینها را شنید ولی یک کلام حرفی نزد و کاری نکرد ! امام جمعه ، کاری و حرفی که در آن پول نباشد ، عمرا انجام دهد !
بیچاره مردم.....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
7
0
لطف کنید این اخبار مسخره و از قبل حساب شده رو، برای انحراف افکار عمومی درج نکنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۶ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
8
این اسلام را لااقل از ادارات و مکان‌های خدمات عمومی حذف کنید ، مملکت به کجا رسیده که نه تنها بسمت بهشت پيش نمی‌رود بلکه دارد در آتش تحجر و تجاوز می‌سوزد اینجا کسی رستگار نخواهد شد!!!!
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
8
بزرگواران فرصت بدن عزیزان ماله کش کن مجال ماستمالی کردن رو پیدا کنن! چیه هی پشت سر هم مورد رو می کنین؟!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
10
مديون شجاعت و هشدار دلسوزانه اين پدر داغدار هستيم.
خداوند روح هر دو عزيز را شاد و به خانواده هاي محترمشان صبر عطا فرمايد.
خدايا ؛ غيرت، مردانگي و فتوت را به جوانان ما برگردان و پيران ما را از خرفتي نجات بده. آمين.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۳ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
10
عجب مملکت اسلامی.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
9
مسئولان کشور که بی توجه هستند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۹ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
0
10
واقعا به یک کشور کاملا اسلامی رسیدیم خوبه انقلاب شد وگرنه زمان شاه بود چی میشد
نظرات شما