واکاوی یک مقاومت به بهانه هشتم مارس و روز جهانی زن

رویداد۲۴| اواسط قرن هجدهم بود که تغییرات تکنولوژیک و اقتصادی، چهره جهان را در مسیر تحولی بیسابقه قرار داد. شهرها با انبوه کارگران شکل گرفتند؛ کارخانهها یکی پس از دیگری قد کشیدند و زنان نیز بخشی از ساکنان آن شدند. کارخانههایی که صاحبانشان قانون را برای کارگران تعیین میکردند. در چنین آشفته بازاری، زنان با دستمزد ناچیز، ساعات کار طولانی و شرایط غیرانسانی مواجه بودند. زنان، نیروی کار ارزان تلقی میشدند؛ استثمارشان برای سود بیشتر، امری عادی بود. کودکانِ زنان کارگر نیز در کنار مادران، در محیطهای خطرناک کارخانهها به کار گماشته میشدند. در اوایل سال ۱۹۰۰، اتحادیههای کارگری گسترش یافتند و مبارزات زنان در آمریکا و اروپا اوج گرفت.
زنان دو خواسته اصلی داشتند: حقوق برابر در محیط کار و حق رأی برای حضور در عرصه سیاسی. در اوایل قرن بیستم، مبارزات زنان با ظهور رهبرانی مانند کلارا زتکین آلمانی و الکساندرا کولونتای روس ابعاد بینالمللی یافت. در سال ۱۹۰۸، زنان نیویورک به مناسبت پنجاهمین سالگرد قیام ۱۸۵۷، تظاهراتی عظیم برگزار کردند. یک سال بعد، اعتصاب ۲۰ تا ۳۰ هزار زن کارگر نساجی نیویورک به مدت دو ماه، توجه جهانیان را جلب کرد. در سال ۱۹۱۰، کنگره بینالمللی زنان سوسیالیست در کپنهاگ، پیشنهاد زتکین برای نامیدن ۸ مارس به عنوان «روز جهانی زن» را تصویب کرد. در ۱۹ مارس ۱۹۱۱، این روز برای نخستین بار در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس با حضور یک میلیون نفر گرامی داشته شد.
نقطه عطف دیگر، تظاهرات زنان روسیه در ۸ مارس ۱۹۱۷ بود که به عقب نشینی تزار و اعطای حق رأی به زنان انجامید. به این ترتیب، روز جهانی زن، مبنایی برای همبستگی جنبشهای زنان در سراسر جهان شد و به همت و کوشش زنان جای خود را در تقویم تاریخ باز کرد. سرانجام در سال ۱۹۷۷، سازمان ملل متحد این روز را به رسمیت شناخت. اما چند دههای طول کشید تا هشت مارس به ایران برسد.
بیشتر بخوانید: هشت مارس چگونه به روز جهانی زن بدل شد؟/ از کارگاههای پارچهبافی نیویورک تا تهران
در ایران، نخستین گرامیداشت هشتم مارس در سال ۱۳۰۱ شمسی توسط «جمعیت پیک سعادت نسوان» در رشت برگزار شد، اما با سرکوب حکومت رضاشاه متوقف گردید. پس از انقلاب ۱۳۵۷، زنان در روز جهانی زن علیه حجاب اجباری تظاهرات کردند، اما این حرکت نیز سرکوب شد. امروزه، علیرغم تلاش فعالان زن، این روز در ایران به رسمیت شناخته نمیشود.
آمارهای سال ۱۴۰۳ نشان میدهد دستکم ۲۳ زن در سه ماه نخست سال در پی خشونتهای خانگی کشته شدهاند. نرخ مشارکت اقتصادی زنان به کمتر از ۱۵٪ کاهش یافته و قوانین ارث، شهادت و حضانت، موقعیت زنان را به شدت تضعیف کرده است. جهان هنوز در چنگال نابرابری جنسیتی است که در هر سرزمینی با چهرهای متفاوت خودنمایی میکند. از آمریکا و اروپا گرفته تا کشورهای عربی ثروتمند و جوامع فقیر، خشونت خانگی و قتلهای ناموسی علیه زنان ادامه دارد. در اتحادیه اروپا، زنان با وجود ۴۶.۵٪ اشتغال، از «سقف شیشهای» در پیشرفت رنج میبرند. در افغانستان، زنان از حق آموزش، تحصیل و اشتغال آزاد محرومند. جنگ اوکراین، زنان را قربانی بیخانمانی و خشونت جنسی کرده است. در آفریقا، زنان روستایی ۸۰٪ تولید غذا را انجام میدهند، اما مالک ۱٪ زمینها هستند.
زنان فلسطینی همزمان با اشغال سرزمینشان، برای آزادی جنسیتی و ملی میجنگند. در توزیع منابع قدرت، ثروت و بهرهمندی از امکانات رفاهی، فاصله عمیقی بین زنان و مردان جهان وجود دارد. «زنانهشدن فقر» با آمار ۷۰٪ فقرای جهان، واقعیتی غیرقابل انکار است. مسئله زنان امروز فراتر از تعارفات نمایشی یا سهمیهبندیهای صورتی است. حقوق زنان موضوعی انسانی، حقوق بشری و مرتبط با امنیت و توسعه جوامع است. در نهایت از دودکشهای کارخانههای ریسندگی تا هشتگهای امروزی، فاصلهای به اندازه یک قرن است؛ اما خواسته زنان هنوز همان است: بریدن رشتههای نابرابری، حتی اگر دارِ سیاستورزان امروز، نسخهای نو از همان کارخانههای دیروز باشد...


