تاریخ انتشار: ۱۰:۲۰ - ۲۰ فروردين ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
در رویداد۲۴ بخوانید:

محمدرضا پهلوی به همراه ملکه ثریا، همسر محبوبش

داستان ثریا، دومین همسر محمدرضا شاه، حکایت زنی است که زیبایی خیره‌کننده‌اش نتوانست او را از طوفان سیاست و فشار برای بقای سلطنت نجات دهد. او که زمانی «ملکه چشم زمردین» خوانده می‌شد، در نهایت مجبور به انتخاب میان عشق و ترک ایران شد.

محمدرضا شاه پهلوی به همراه ملکه ثریا، همسر محبوبش

رویداد ۲۴: در تاریخ معاصر ایران، داستان زندگی زنان دربار پهلوی همواره با فراز و نشیب‌ها، زرق و برق‌ها و تراژدی‌های پنهان همراه بوده است. در میان این چهره‌ها، نام ثریا اسفندیاری بختیاری، دومین همسر محمدرضا شاه پهلوی، با داستانی از زیبایی، رویایی نافرجام و پایانی تلخ گره خورده است. او که پس از جدایی پرماجرای شاه از فوزیه، ملکه مصر، پا به دربار ایران گذاشت، امید تازه‌ای برای تداوم نسل سلطنت به شمار می‌رفت، اما سرنوشت مسیری دیگر برای او رقم زد.

از تبار بختیاری تا کاخ سلطنتی

ثریا، زاده‌ی اول تیر ۱۳۱۱ در اصفهان، ریشه‌هایی عمیق در یکی از قدرتمندترین ایلات ایران، ایل بختیاری، داشت. پدرش، خلیل خان اسفندیاری، از خوانین سرشناس بختیاری و مادرش، اوا کارل، زنی آلمانی بود. پدربزرگ او، اسفندیار خان سردار اسعد، از چهره‌های برجسته دوران مشروطه و از فاتحان تهران بود. این تبارنامه، به ثریا هویتی دوگانه و فرهنگی غنی بخشیده بود. او که دوران نوجوانی و تحصیلات خود را در اروپا (سوئیس و لندن) گذرانده بود، با فرهنگ غرب آشنایی داشت و در عین حال، میراث‌دار غرور و اصالت ایل بختیاری بود.

پس از آنکه ازدواج اول محمدرضا شاه با فوزیه، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر، به دلیل اختلافات فرهنگی، سیاسی و شاید شخصی، به سردی گرایید و سرانجام به طلاق (که ثبت رسمی آن سال‌ها بعد انجام شد) منجر گشت، نیاز به انتخاب همسری جدید برای شاه و مهم‌تر از آن، مادرِ ولیعهد آینده، به یک ضرورت ملی تبدیل شد. در این میان، شمس پهلوی، خواهر بزرگتر شاه، نقشی کلیدی ایفا کرد. گفته می‌شود شمس در یک مهمانی در سفارت ایران در لندن، شیفته‌ی زیبایی و برازندگی ثریای جوان شد و او را گزینه‌ای ایده‌آل برای برادرش یافت. ثریا که در آن زمان تنها ۱۸ سال داشت، برای دیدار با شاه به ایران فراخوانده شد.

جالب آنکه، ثریا پیش از ورود به دنیای پرزرق و برق سلطنتی، رویای دیگری در سر داشت. او در خاطراتش می‌نویسد: «بزرگ‌ترین آرزوی من پیش از این‌که ملکهٔ ایران بشوم، هنرپیشگی سینما بود». او حتی پیش از اولین ملاقات با شاه، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندد یا او از شاه خوشش نیاید، به هالیوود فرستاده شود تا رویای بازیگری‌اش را دنبال کند. اما تقدیر چنین بود که نگاه شاه جوان به دختر زیبای بختیاری گره بخورد و مسیر زندگی ثریا برای همیشه تغییر کند.

ازدواج شاه و ثریا در ۲۳ بهمن ۱۳۲۹ با شکوه فراوان برگزار شد. ثریا با زیبایی کم‌نظیر و چشمان گیرایش که بعد‌ها لقب «ملکه چشم زمردین» را برایش به ارمغان آورد، به سرعت در دل مردم جای گرفت. او نمادی از جوانی، زیبایی و امید برای آینده سلطنت بود. با این حال، تفاوت‌های شخصیتی میان شاه و ملکه جوان به تدریج آشکار شد. محمدرضا شاه، مردی علاقه‌مند به امور نظامی، سیاست و ورزش‌های مردانه بود، در حالی که ثریا روحیه‌ای هنری داشت و به سینما، ادبیات و هنر تمایل نشان می‌داد. با وجود این تفاوت‌ها، گزارش‌ها و خاطرات نشان می‌دهد که رابطه شخصی شاه و ثریا در سال‌های اولیه، سرشار از محبت و احترام متقابل بود.

سایه سنگین جانشینی

با گذشت زمان و علی‌رغم علاقه متقابل شاه و ملکه، مهم‌ترین دغدغه دربار، یعنی مسئله جانشینی، همچنان لاینحل باقی مانده بود. در نظام پادشاهی، تداوم نسل و معرفی ولیعهد، امری حیاتی برای ثبات و آینده کشور تلقی می‌شد. سال‌ها سپری شد و ثریا باردار نشد. این موضوع به تدریج به نگرانی اصلی دربار و شخص شاه تبدیل گشت.


بیشتر بخوانید: تصاویری از ثریا اسفندیاری در دوران پیری؛ دهه ۷۰


در مهرماه ۱۳۳۳، شاه و ثریا سفری به ایالات متحده داشتند که یکی از اهداف آن، انجام آزمایش‌های پزشکی برای بررسی علت عدم بارداری بود. نتایج آزمایش‌ها در آن زمان هیچ مشکل خاصی را در هیچ یک از طرفین نشان نداد. سرپرست تیم پزشکی اعلام کرد که هر دو در سلامت کامل هستند و تنها باید صبور باشند. چند سال بعد، حتی یک پزشک متخصص آمریکایی به توصیه رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آیزنهاور (نه روزولت، آنطور که گاهی اشتباه ذکر می‌شود)، به تهران آمد تا آزمایش‌های تکمیلی را روی ملکه انجام دهد، اما او نیز هیچ دلیل پزشکی برای ناباروری ثریا نیافت.

قمار بزرگ زندگی: انتخاب میان عشق و وظیفه

فشار‌ها بر شاه برای انتخاب همسری دیگر که بتواند وارث تاج و تخت را به دنیا آورد، روز به روز افزایش می‌یافت. این فشار‌ها نه تنها از جانب درباریان و سیاستمداران، بلکه از سوی مادر قدرتمند شاه، تاج‌الملوک آیرملو، نیز وارد می‌شد. در چنین فضایی، عشق و علاقه شخصی شاه و ثریا در برابر ضرورت‌های سیاسی و بقای سلطنت رنگ می‌باخت.

بر اساس خاطرات ثریا، شاه که زیر بار این فشار‌ها بود، مدت‌ها پیش در ذهن خود به جدایی اندیشیده بود، اما بیان آن برایش دشوار بود. در نهایت، این ثریا بود که به گفته خودش، با مطرح کردن پیشنهاد طلاق، «قمار بزرگ» زندگی‌اش را انجام داد. او امیدوار بود شاید شاه با رد این پیشنهاد، عشق را بر وظیفه ترجیح دهد، اما می‌دانست که ممکن است همه چیز را ببازد. او می‌نویسد: «حرف از دهانم پریده بود و اصلاً نمی‌توانستم قبول کنم مجبور خواهم شد همه آنچه را به جانم بسته بود، به‌دلیل گناهی که مرتکب نشده بودم به یکباره از دست بدهم!»

این قمار به شکست انجامید. ضرورت داشتن ولیعهد بر علاقه شخصی شاه چربید و مقدمات جدایی فراهم شد. سرانجام در ۲۴ اسفند ۱۳۳۶، دربار پهلوی با صدور اطلاعیه‌ای رسمی، خبر طلاق محمدرضا شاه و ملکه ثریا را به دلیل عدم توانایی در باروری و نداشتن جانشین، اعلام کرد.

پایان یک رویا

جدایی از شاه، پایانی بر دوران هفت ساله ملکه بودن ثریا بود. او ایران را برای همیشه ترک کرد و سال‌های بعد را در اروپا، عمدتاً بین رم، پاریس و مونیخ گذراند. اگرچه تلاش‌هایی برای ورود به عالم سینما انجام داد و در چند فیلم نیز ایفای نقش کرد، اما هرگز به رویای بزرگ بازیگری‌اش در هالیوود نرسید. زندگی او پس از طلاق، همواره با سایه‌ای از اندوه و تنهایی همراه بود و لقب «ملکه غمگین» یا «پرنسس چشم زمردین» تا پایان عمر با او ماند.

داستان ثریا اسفندیاری، روایتی تلخ از تقابل عشق و وظیفه، زیبایی و تراژدی، و سرنوشت زنی است که گرچه برای مدتی کوتاه بر تخت ملکه ایران تکیه زد، اما در نهایت قربانی ضرورت‌های بی‌رحمانه حفظ تاج و تخت شد. او نمادی از دورانی پر زرق و برق، اما شکننده در تاریخ ایران است که با وجود گذشت سال‌ها، همچنان در خاطره‌ها باقی مانده است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ ایران
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
2
4
بی ذوق چندتا عکس می گذاشتی.
نظرات شما