مهمترین پاپهای تاریخ کلیسا
رویداد۲۴ | کلیسای کاتولیک برای قرنها در اوج قدرت بود. از قرن پنجم میلادی به بعد، شخصیتهای برجستهای بر مسند پاپی نشستند؛ اما در این میان، تنها دو تن به افتخار لقب «کبیر» دست یافتند. شگفت آنکه یکی از این پاپها تنها دو ماه در این جایگاه بود، ولی دستاوردهایش از بسیاری که سالها زمام امور را در دست داشتند، فراتر رفت.
پاپ لئوی اول؛ معروف به لئوی کبیر
نخستین پاپ این فهرست، با نام پرافتخار «لئوی کبیر» در تاریخ شناخته میشود. جایگاه بلندآوازه او چنان بود که دوازده پاپ پس از وی، نام «لئو» را برای خود برگزیدند. اما چه چیزی او را شایسته این عنوان ساخت؟
پس از درگذشت پاپ سیکستوس سوم، لئو بر کرسی پاپی نشست. در دوران او دو رویداد بزرگ رقم خورد که نامش را جاودانه کرد. نخست، تألیف «رساله لئو» بود؛ اثری بنیادین در مسیحشناسی که آموزه «اتحاد هیپوستاتیک» را مطرح کرد؛ آموزهای که بر وحدت دو طبیعت الهی و انسانی در وجود مسیح تأکید داشت. این اثر، پایه شورای کالسدون شد؛ شورایی که با حضور بیش از پانصد اسقف اروپایی برگزار شد.
رخداد دوم که آوازه لئوی کبیر را عالمگیر کرد، دیدار تاریخی او با آتیلا، پادشاه خونریز هونها بود. در میانه سده پنجم میلادی، سپاهیان آتیلا اروپا را به ویرانی کشانده بودند و سرانجام در سال ۴۵۲ میلادی به آستانه رم رسیدند. لئو دلیرانه به دیدار آتیلا رفت. در باب دلیل عقبنشینی آتیلا از رم دیدگاهها گوناگون است. برخی این اقدام را نتیجه سخنان حکیمانه لئو و اشاره او به سرنوشت شوم آلاریک، سردار گوتها میدانند که پس از غارت رم به زودی جان سپرد. گروهی دیگر معتقدند مصالحه با رشوههای سنگین همراه بوده است.
بیشتر بخوانید: رابرت پرووست کیست؟ | پاپ جدید کاتولیکهای جهان؛ چهره مخالف ترامپ؟
هرچه بود، این دیدار سرنوشت رم را تغییر داد و شهر از چنگال مرگ و ویرانی رهید. این کار سترگ، لئو را شایسته لقب «کبیر» ساخت و نام او را در تاریخ جاودانه کرد.
گریگوری اول؛ پاپی که انگلستان را مسیحی کرد
پاپ گریگوری به سبب خدمات بیمانندش به مسیحیت، دومین پاپی است که لقب «کبیر» را دریافت کرد. او در پنجاه سالگی و پس از درگذشت پاپ پلاگیوس دوم، به مقام پاپی رسید.
شش سال پس از آن، یکی از نخستین ماموریتهای بزرگ تبلیغی کلیسا را آغاز کرد و گروهی از مبلغین را به سرزمینهای آنگلوساکسون انگلستان گسیل داشت. این حرکت سرآغاز گسترش مسیحیت در بریتانیا بود. در سال ۵۹۷ میلادی، آتلبرت، پادشاه کنت، مسیحیت را پذیرفت و راه را برای فعالیت آزادانه مبلغین در کانتربری هموار ساخت.
گرچه این تلاشها پس از درگذشت گریگوری ادامه یافت، تا سال ۶۵۳ میلادی بخش بزرگی از جنوب بریتانیا مسیحی شده بود. افزون بر این، مبارزه گریگوری با بدعتهای دینی، بهویژه در شمال آفریقا، و جایگاه برجسته او در الهیات مسیحی، نامش را در تاریخ کلیسا ماندگار کرد. حتی ژان کالوین، اصلاحگر پروتستان، او را «آخرین پاپ نیکوکار» خواند. پس از مرگ، او به خواست همگان در شمار قدیسان قرار گرفت.
لئوی سوم؛ تاجگذار پادشاهان
پاپ لئوی سوم بیش از هر چیز به دلیل نقش تاریخیاش در به تخت نشاندن شارلمانی، فرمانروای بزرگ غرب، شهرت یافته است.
او در سال ۷۹۵ میلادی بر کرسی پاپی نشست، اما حکومتش با آشوب و دشمنی آغاز شد. خاندان پاپ پیشین، آدریان اول، با طرح اتهاماتی، چون عربتبار بودن و ناشایستگی، او را به چالش کشیدند. در سال ۷۹۹، هنگام عبور از خیابانهای رم، گروهی به او یورش بردند و کوشیدند کورش کنند و زبانش را ببرند. این توطئه ناکام ماند و لئو پس از بهبودی، به دربار شارلمانی پناه برد.
این رخداد، زمینهساز یکی از مهمترین وقایع تاریخ اروپا شد. در روز کریسمس سال ۸۰۰ میلادی، پاپ لئو، در آئینی باشکوه، تاج امپراتوری مقدس روم را بر سر شارلمانی نهاد. بدین ترتیب، امپراتوری مقدس روم بنیان گذاشته شد و تا سال ۱۸۰۶ میلادی، بیش از هزار سال بر تاریخ اروپا تأثیر گذاشت. لئوی سوم با این اقدام تاریخی، نقشی ماندگار در شکلگیری تاریخ سیاسی و مذهبی غرب ایفا کرد.
پاشال اول؛ پاپی که چهره رم را دگرگون کرد
پاشال اول از جمله پاپهایی است که گرچه نامش کمتر بر زبانها جاری است، اما نقشی مهم در شکوفایی هنری و معماری رم بر عهده داشت. او که زاده این شهر کهن بود، میکوشید بار دیگر رم را به مرکز شکوه و عظمت بدل سازد، بهویژه در روزگاری که روابط کلیسای کاتولیک با کلیسای ارتدوکس شرقی تیره و پرتنش بود.
پاشال اول به شماری از هنرمندان و معماران برجسته بیزانسی که از قسطنطنیه گریخته بودند، پناه داد. با حمایت او، هنر موزاییککاری و معماری در رم رونقی تازه یافت. بسیاری از کلیساهای تاریخی رم، از جمله نمازخانه سنت زنو در کلیسای سانتا پراسده، جلوهگر این دوره پرشکوهاند.
اگر امروز رم به شهری مزین به کلیساهای باشکوه و آثار هنری بیمانند شناخته میشود، بخشی از این شکوه را باید مدیون دوران پاپی پاشال اول دانست؛ مردی که هنر و زیبایی را ارج نهاد و با حمایت از هنرمندان، سیمای رم را برای همیشه دگرگون ساخت.
لئوی نهم؛ پاپ سیار!
هیچ فهرستی از پاپهای شگفتانگیز قرون وسطی، بدون نام لئوی نهم کامل نخواهد بود. گویی در آن دوران، اگر نام کسی «لئو» بود، شانس فراوانی برای تبدیل شدن به شخصیتی تاریخساز داشت!
پیش از دوران لئو، جایگاه پاپی عمدتا محدود به رم بود؛ اما او این مقام را به جایگاهی جهانی بدل ساخت. در سراسر ایتالیا، فرانسه و آلمان سفر کرد و در برابر اجتماعات بزرگ به موعظه پرداخت؛ سفریهای تبلیغی که پیش از او در این وسعت سابقه نداشت. با این همه، مهمترین واقعه دوران او، نظارت بر رخدادی سرنوشتساز بود: جدایی بزرگ کلیساهای شرق و غرب در سال ۱۰۵۴ میلادی.
گرچه قرنها کشمکش و اختلاف، زمینه این گسست را فراهم کرده بود، در دوران لئوی نهم این جدایی شکل نهایی به خود گرفت. لئو پیش از مشاهده پیامدهای این رخداد، در ۱۹ آوریل ۱۰۵۴ میلادی، در سن ۵۱ سالگی درگذشت و واپسین روزهای حیاتش را در سایه این بحران سپری کرد.
پاپ گریگوری هفتم؛ معارض پادشاه
کمتر از دو دهه پس از درگذشت لئوی نهم، گریگوری هفتم بر مسند پاپی نشست و به یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ کلیسا بدل شد. او بیش از هر چیز بهسبب درگیریهایش با هنری چهارم، پادشاه آلمان و امپراتور مقدس روم، در تاریخ شناخته میشود.
برخلاف رابطه دوستانه لئوی سوم با شارلمانی، گریگوری هفتم و هنری چهارم خصومتی دیرینه داشتند. گریگوری سه بار هنری را تکفیر کرد و در پاسخ، هنری پاپ مخالف، کلمنت سوم، را منصوب ساخت. این کشمکش، اوضاع کلیسا را آشفته کرد و اقتدار پاپی را به چالش کشید. سرانجام، گریگوری از رابرت گیسکارد، فرمانروای سیسیل، یاری خواست. گیسکارد در سال ۱۰۸۴ میلادی به رم حمله کرد و سلطنت ضدپاپ را پایان داد. هرچند گریگوری بار دیگر به مقام خود بازگشت، اما دیگر هرگز محبوبیت پیشین را در میان مردم رم بازنیافت و سال بعد، در تبعید دیده از جهان فروبست.
اوربان دوم؛ آغازگر جنگهای مقدس
مشهورترین چهره این فهرست بیتردید پاپ اوربان دوم است؛ کسی که با صدور فرمان آغاز نخستین جنگهای صلیبی، سرنوشت تاریخ اروپا و خاورمیانه را برای همیشه تغییر داد.
در مارس ۱۰۹۵ میلادی، امپراتور بیزانس، الکسیوس اول، از اروپاییان برای مقابله با یورش سلجوقیان به سرزمینهای مسیحی یاری خواست. اوربان دوم در نوامبر همان سال، شورای کلرمون را برگزار کرد و با شور و حرارت، مسیحیان را به جهاد در راه بازپسگیری سرزمین مقدس فراخواند. او وعده داد که هر آنکه در این راه جان ببازد، آمرزش تمامی گناهانش را خواهد یافت.
این فراخوان، هزاران نفر را روانه جبهههای جنگ ساخت؛ هرچند در عمل، این مسیر سرشار از سختی، قحطی و مرگ بود. اورشلیم سرانجام در سال ۱۰۹۹ به دست صلیبیون افتاد، اما اوربان دوم پیش از دریافت خبر این پیروزی درگذشت. با این حال، نقش تعیینکننده او در آغاز سلسله جنگهای صلیبی، جایگاهش را در تاریخ استوار ساخته است.
گریگوری هشتم؛ عمر کوتاه اما پرماجرا
اندک پاپی را میتوان یافت که در مدت زمانی چنین کوتاه، کارنامهای خوبی از خود بهجا گذاشته باشد. پاپ گریگوری هشتم تنها از ۲۱ اکتبر تا ۱۷ دسامبر سال ۱۱۸۷ میلادی، کمتر از دو ماه، در این مقام بود. او که سالهای کهنسالی را میگذراند، پیش از رسیدن به پاپی، بیش از هشتاد سال از عمرش گذشته بود.
در همین مدت کوتاه، توانست روابط کلیسا با امپراتوری مقدس روم را بهبود بخشد. همزمان، به دنبال شکست صلیبیون در نبرد شاخهای حطین به دست صلاحالدین ایوبی، فرمان آغاز جنگ صلیبی سوم را صادر کرد؛ جنگی که با حضور شخصیتهای برجستهای همچون ریچارد شیردل، فیلیپ دوم فرانسه و فردریک بارباروسا همراه شد.
در واپسین روزهای زندگی، گریگوری به پیزا سفر کرد، اما دچار بیماری شد و در ۱۷ دسامبر ۱۱۸۷ میلادی درگذشت. کارنامه درخشان او در واپسین ماههای عمر، گواهی بر اراده استوار و شخصیت بینظیر اوست.
اینوسنت سوم؛ پاپ بحران آفرین پاپ
نام اینوسنت سوم، یکی از شناختهشدهترین چهرههای تاریخ پاپی است. او با در اختیار گرفتن زمام امور کلیسا، به قدرتمندترین مرد اروپا بدل شد و بیش از هر پاپ دیگری بر سیاستهای قاره تأثیر گذاشت.
اینوسنت سوم به پیروی از پیشینیان خود، اوربان دوم و گریگوری هشتم، تب صلیبی را در سر داشت و در سال ۱۲۰۲ میلادی، فرمان آغاز جنگ صلیبی چهارم را صادر کرد. هرچند هدف این جنگ بازپسگیری سرزمین مقدس بود، اما در نهایت با غارت قسطنطنیه، پایتخت امپراتوری بیزانس، به سرانجامی تلخ رسید. اینوسنت صلیبیون را تکفیر کرد، اما در عین حال این واقعه را نشانی از مشیت الهی برای وحدت کلیساهای لاتین و ارتدوکس خواند؛ وحدتی که هرگز تحقق نیافت و تنها بر دشمنیها افزود.
او همچنین در نزاعهای سیاسی، از جمله کشمکش با جان، پادشاه انگلستان، نقش مؤثری داشت. اینوسنت در ماجرای منشور کبیر، جانب پادشاه را گرفت و آن را باطل اعلام کرد که زمینهساز آغاز جنگ داخلی در انگلستان شد. پیش از مشاهده سرانجام این بحران، اینوسنت سوم در ژوئیه ۱۲۱۶ میلادی، ناگهان چشم از جهان فروبست.
کلمنت پنجم؛ نابودگر شوالیههای معبد
اگرچه نام پاپ کلمنت پنجم در میان بزرگان کلیسا کمتر شنیده میشود، اما او یکی از تأثیرگذارترین و جنجالیترین پاپهای قرون وسطی بود.
کلمنت پنجم، که خود فرانسوی بود، با حمایت فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه، به قدرت رسید و از همان آغاز، خصومتی آشکار با شوالیههای معبد داشت؛ فرقهای نظامی که در دوران جنگهای صلیبی شهرتی جهانی یافته بود. در ۱۳ اکتبر ۱۳۰۷ میلادی، صدها تن از اعضای این فرقه به اتهامات سنگینی همچون لواط، زنا، ارتداد و شهادت دروغ دستگیر شدند. اندکی بعد، کلمنت فرمانی صادر کرد که همه پادشاهان مسیحی را به بازداشت و مصادره اموال این شوالیهها واداشت.
او همچنین مرکز پاپی را از رم به آوینیون منتقل کرد و دورهای آغاز شد که به «اسارت آوینیون» معروف است و تا سال ۱۳۷۶ میلادی ادامه یافت.
محاکمات شوالیههای معبد سالها به درازا کشید و سرانجام استاد اعظم آنان اعدام شد. شهرت کلمنت پنجم به شدت آسیب دید و اندکی پس از این وقایع، در آوریل ۱۳۱۴ میلادی، چشم از جهان فروبست. روایت است که در زمان مرگش، توفانی سهمگین برخاست و صاعقهای کلیسایی را که پیکرش در آن بود، در آتش فروبرد؛ و سرانجام، آنچه از پیکر او باقی مانده بود، در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.
وقتی دین با سیاست سرتاپا دروغ و آغشته به استبداد قاطی میشه فاجعه در انتظار بشریته سربلندی و کمالات والای انسانی در کار نیست بیچاره عوام ملت که فریب این ریاکاران رو خوردند و بهشون اعتماد کردن و الان پشیمانند ولی چه فایده