چگونه جنگ ایران و عراق آینده درگیری با اسرائیل و آمریکا را تعیین میکند؟ | ولی نصر: ایران نقشه دارد

رویداد۲۴ | لیلی پیری- ولیرضا نصر استاد علوم سیاسی دانشگاه جانز هاپکینز و متفکر و مفسر مسائل بین المللی ایران که در دولتهای اوباما و بایدن نقش مشاور را هم برای روسای جمهور آمریکا بازی کرده دو روز بعد از آتش بس میان ایران و اسرائیل که با حمله مستقیم آمریکا به خاک ایران حاصل شد یادداشتی در نیویورک تایمز نوشته و معتقد است آمریکا میتواند سعی کند پیشرفت ایران را متوقف کند، اما بدون عملیات زمینی، دستش بسته خواهد بود؛ و این دقیقاً همان چیزی است که ایران رویش حساب باز کرده: اینکه آمریکا، بهخاطر وحشت از گرفتار شدن در یک «جنگ بیپایان» دیگر در خاورمیانه، عقبنشینی کند.
متن زیر مشروح یادداشت ولی نصر در روزنامه نیویورک تایمز است:
حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در آخر هفته گذشته ــ پس از یک هفته بمباران اسرائیل ــ نقطه عطفی برای جمهوری اسلامی ایران بود. ورود رسمی واشنگتن به این درگیری، یکی از بزرگترین چالشهایی است که جمهوری اسلامی از زمان تأسیس در سال ۱۹۷۹ با آن روبهرو شده؛ و این لحظهای تعیینکننده برای رهبر عالی ایران است؛ کسی که در تمام این سالها، دشمنی با غرب را حفظ کرده است.
اکنون سرنوشت برنامه هستهای ایران و آینده آتشبس شکننده با اسرائیل در دستان رهبری است – و حتی در مواجهه با تهدیدی اینچنین بزرگ، احتمال عقبنشینیاش بسیار اندک است.
رهبران ایران با جنگ بیگانه نیستند. بسیاری از مقامهای ارشد کشور، از جمله رئیسجمهور، وزیر خارجه و فرماندهان نظامی برجسته، از بازماندگان جنگ خونبار ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ هستند؛ جنگی فرسایشی که صدها هزار کشته و میلیاردها دلار خسارت برای ایران به جا گذاشت. درسهای آن جنگ، بنیان نگرش جمهوری اسلامی به جهان و سیاست امنیتیاش را شکل دادهاند.
رهبران ایران جهان را عرصه تقابل با آمریکا و متحدانش ــ از جمله اسرائیل ــ میبیند. سیاستهایی مانند گسترش برنامه هستهای و حمایت از گروههای نیابتی، چون حماس و حزبالله، همه برای پیروزی در همین میدان طراحی شدهاند. بیاعتمادی نظام به آمریکا از زمان خروج ترامپ از توافق هستهای ۲۰۱۵ بهشدت بیشتر شده است.
بیشتر بخوانید:
تأملی در باب فلسفهی جنگ | چگونه جنگ به وضع طبیعی بدل شد؟
جمهوری اسلامی میداند در این رقابت محدودیت دارد: ارتش در برابر تسلیحات پیشرفته آمریکا ضعیف است، اقتصادش تحت تحریمهای بینالمللی فشرده شده، و در سالهای اخیر، مردم بارها در اعتراض به سیاستهای تقابلمحور نظام، به خیابان آمدهاند. آمریکا هم همچنان حضور پررنگ نظامی در منطقه دارد، با دهها هزار نیروی مستقر در پایگاههای نظامی.
با این پیشزمینه، بعید است نظام عقبنشینی کند، چه برسد به تسلیم. آتشبس با اسرائیل را پذیرفته ــ، اما فقط به این دلیل که معتقد است ایران در برابر حملات آمریکا و اسرائیل ایستادگی کرده است. در گذشته نیز وقتی لازم دیده، امتیاز داده است: چه در توافق هستهای ۲۰۱۵، چه در دور اخیر مذاکرات، هدف کاهش فشار اقتصادی بوده است.
اما رهبران ایران علاقهای به مصالحهای که تغییر بنیادینی در مسیر ایران ایجاد کند ندارد. آنها حتی از ایجاد ظاهر انعطافپذیری هم پرهیز میکند، چون معتقدند آمریکا این را نشانه ضعف میبیند. آنها معتقدند آمریکا مثل سگ هار است، اگر فرار کنی دنبالت میکند، اگر تو حمله کنی، عقبنشینی میکند.
رهبران ایران دنبال نوعی تعادلند که میتوان آن را «نه جنگ و نه صلح» نامید. نه خواهان تقابلند، نه عادیسازی روابط. هدف این است که آمریکا ایران را از فشار و محاصره خارج کند، اقتصادش را رها سازد و موقعیت قدرت منطقهای برای ایران به رسمیت شناخته شود.
رهبری باور دارد که ایران میتواند به مرور زمان به این هدف برسد. اگر تهران پایداری کند، میتواند تمایل آمریکا و اسرائیل برای ادامه درگیری را فرسوده کند. راهبرد نظامی رژیم بر صبر و تحمل بنا شده، درسی که از جنگ ایران و عراق آموختهاند: سال ۱۹۸۰ عراق حمله کرد و هزاران کیلومتر مربع از خاک ایران را تصرف کرد، اما ایران با جنگ چریکی و حملات موج انسانی توانست بخش بزرگی از آن را بازپس بگیرد. درس عبرت: حتی در شرایط نابرابر هم میتوان دشمن قویتر را فرسوده کرد.
همین منطق پاسخ ایران به اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ را نیز شکل داد. قاسم سلیمانی مأمور بود که با استفاده از هرجومرج در عراق، آمریکا را در باتلاقی فرسایشی گرفتار کند. با بسیج شبهنظامیان شیعه و نفوذ در سیاست عراق، استراتژی سلیمانی موفق شد: تا سال ۲۰۱۱ آمریکا بخش اعظم نیروهایش را خارج کرد.
در سالهای اخیر نیز ایران برای حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل آماده شده است. مثلاً دفن عمیق سایت فردو احتمال تخریب کامل آن با بمبهای سنگرشکن را کاهش داده است. با اینحال، وقوع یک جنگ گسترده برای ایران پرهزینه خواهد بود ــ بهویژه با اقتصاد ضعیف و نارضایتی عمومی. با این وجود، تهران گمان میکند در چنین وضعیتی، مردم بهجای اعتراض به حکومت، علیه دشمن خارجی متحد خواهند شد.
با این تحلیل، نظام احساس کرد باید واکنش نشان دهد تا شکستخورده جلوه نکند. رهبری ایران همچنین میخواهد به واشنگتن نشان دهد که نمیتواند با زور، به هدفهایی، چون تغییر رژیم یا نابودی برنامه هستهای ایران برسد. هدف ایران بازدارندگی است، نه تشدید تنش. حمله موشکی به پایگاه العُدید در قطر، که پیشاپیش به آن هشدار داده شده بود، نشانه همین سیاست محاسبهشده است.
اگر آتشبس فروبپاشد و جنگ از سر گرفته شود، ایران ممکن است به کشتیها یا پایگاههای آمریکا در خلیج فارس حمله کند یا تنگه هرمز را ببندد. مهم نیست که آیا این کار را واقعاً انجام دهد؛ آنچه اهمیت دارد، توانایی ایران در ایجاد عدم قطعیت است: ایجاد بیثباتی در قیمت انرژی و اختلال در اقتصاد جهانی.
اگر ایران حملهای انجام دهد، هدف آن احتمالاً تحمیل یک جنگ فرسایشی به اسرائیل و آمریکا خواهد بود. از نگاه تهران، این استراتژی میتواند برنامههای نظامی آنها برای پیروزی قاطع را مختل کرده و آنها را بهخاطر هزینههای سنگین و فشار افکار عمومی، به مصالحه وادار کند. از دید ایران، «دعوت ترامپ به صلح» فرصت دیپلماتیک نیست؛ تنها پس از آنکه بازدارندگی بهدست آورد ــ شاید حتی با دستیابی به سلاح هستهای ــ ممکن است وارد گفتوگو شود.
آیا ایران ظرفیت نظامی، انسجام داخلی و دوام سیاسی کافی برای یک جنگ فرسایشی دارد؟ این ابهام، بخشی از راهبرد رهبر ایران است. نکته شاید این نباشد که ایران میتواند برای همیشه بجنگد، بلکه این است که مدت طولانیتری از آنچه واشنگتن یا تلآویو تحمل میکنند، دوام خواهد آورد – بهویژه اگر بتواند زیرساخت هستهایاش را بازسازی و حتی زرادخانه هستهای بسازد.
محاسبات ایران تا حد زیادی وابسته به آن خواهد بود که چه بخشی از برنامه هستهای از حمله آمریکا جان سالم به در برده و آیا میتواند اورانیوم غنیشده موجود را به سلاح هستهای تبدیل کند. ممکن است ایران برنامه هستهایاش را بهروی بازرسیهای بینالمللی ببندد – و حتی اگر عضو معاهده انپیتی باقی بماند، جهان را در ابهام نگه دارد. آمریکا میتواند سعی کند پیشرفت ایران را متوقف کند، اما بدون عملیات زمینی، دستش بسته خواهد بود؛ و این دقیقاً همان چیزی است که نظام ایران رویش حساب باز کرده: اینکه آمریکا، بهخاطر وحشت از گرفتار شدن در یک «جنگ بیپایان» دیگر در خاورمیانه، عقبنشینی کند. بهنظر میرسد تهران، دونالد ترامپ را بهسمت آتشبس هل داده است. تا همین اواخر، ایران امیدوار بود که جاهطلبی هستهایاش بتواند آمریکا را به لغو تحریمها وادار کند. اما حالا، شاید ایران به این نتیجه رسیده که تنها راه رسیدن به اهدافش، عبور از خط قرمز هستهای است ــ یکبار برای همیشه.





با طناب پوسیده او ایران به چاه می رود
بمب گوگوری!
موشک جیگر تا n ....km......!!!!!!
بیان بعداز میفهمی ترامپی و شوش
یه شه
ایران عزیز را یاری کنید تا رسوا ی دشمنان رابه نحو احسن ببینیم
ل
این سنت الهی است که هر گروهی که به خدا توکل کرد و تلاش کرد پیروز است، خدا با ماست، و نمرود های زمان را غرق خواهد کرد
یا خدا هست
یا نیست
اگ نیست ک خب هرچی شما میگید همون و حرفی نیس..
اگ خدا هست ک هست ن از بادهای معدویتون میترسیم و ن دل ب توپ تانکای مدل جدیدتون ببندید..
خدایی ک قول داد،، گردن گرفت دین شو //
کسی نمیتونه فراتر از قدرت اون حتی چکه ابی بخوره..
پس ما ب وظیفمون عمل میکنیم بقیش با خودش?