تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۱۰ مرداد ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

آیا «کارناوال» کمکی به ترویج گفت‌و‌گو در ایران می‌کند؟ | رامبد جوان و مسئله دموکراسی

«کارناوال» رامبد جوان با شعار تمرین گفت‌وگو روی آنتن رفت؛ اما آیا این مسابقه توانسته فرهنگ گفت‌وگو را در ایران تقویت کند یا برعکس، به میدان نزاع لفظی و نفرت‌پراکنی بدل شده است؟در این گزارش، ریشه‌های تاریخی بیگانگی ایرانیان با گفت‌وگو را مرور می‌کند و به این پرسش می‌پردازد که چرا تلاش برای ترویج این فرهنگ در قالب سرگرمی‌های تلویزیونی به نتیجه‌ای معکوس رسیده است.

آیا «کارناوال» کمکی به ترویج گفت‌و‌گو در ایران می‌کند؟ | رامبد جوان و مسئله دموکراسی

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی- شاید اگر مسابقه‌ی «کارناوال» صرفاً به اجرای دو هنرمند و رأی‌گیری مردم محدود می‌شد، می‌توانستیم آن را یک برنامه‌ی سرگرم‌کننده‌ی خوش‌ساخت بدانیم؛ برنامه‌ای که تنها قرار است اوقات خوشی برای مخاطب رقم بزند. اما رامبد جوان با افزودن بخش «دفاعیه»، مسیر این برنامه را به‌کلی تغییر داده است. «دفاعیه» به‌ظاهر برای تمرین گفت‌و‌گو طراحی شده؛ جایی که تماشاگران بتوانند در مقام مخاطب، نظرشان را درباره‌ی اجرا‌ها بیان کنند. با این حال، همان‌طور که امیرحسین رستمی نیز اشاره کرده، این بخش بیشتر شبیه به «میدان جنگی بی‌رحمانه» است؛ جایی که آدم‌ها به‌جای واژه‌های مهرآمیز، با کلمات به سوی هم شلیک می‌کنند.

چند قسمت پخش‌شده از «کارناوال» نشان داده که بخش «دفاعیه» نه تنها مروج گفت‌و‌گو نبوده، بلکه به صحنه‌ای برای توهین، نفرت‌پراکنی و نزاع بدل شده است. نتیجه؟ شکاف بیشتر میان تماشاگر و هنرمند و طرح پرسش‌های جدی‌تر: چرا ایرانیان، برخلاف برخی جوامع غربی، هنوز «آیین گفت‌و‌گو» را به‌درستی نمی‌دانند؟ چرا در اظهار نظر، مرز‌های ادب و احترام به‌راحتی فرو می‌ریزد؟ و چرا «کارناوال»، برخلاف نیت رامبد جوان، به‌جای ترویج گفت‌و‌گو، عملاً علیه آن عمل می‌کند؟

پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند روشن کند که ظرفیت جامعه‌ی ایران برای «مطالبه‌گری» و «گفت‌و‌گو» در چه سطحی است و آیا برنامه‌هایی، چون «کارناوال» می‌توانند سهمی در ارتقای این ظرفیت‌ها داشته باشند یا خیر.

گفت‌و‌گو آئین درویشی نبود...

ایران تاریخی متفاوت از غرب دارد؛ تاریخی که در آن گفتمان‌های الهیاتی بر گفتمان‌های عقلانی و مادی غلبه یافته‌اند. به همین دلیل «گفت‌و‌گو» ــ آن‌گونه که در غرب پرورش یافت ــ هیچ‌گاه در بستر فرهنگ ایرانی به‌طور طبیعی رشد نکرد.

گفت‌و‌گو، به معنای مدرنش، زاییده‌ی مدرنیته است؛ و مدرنیته خود محصول عقل فلسفی است، بذری که افلاطون و ارسطو در یونان باستان کاشتند. این عقلانیت، در ادامه، کلیسا را به چالش کشید، الهیات مسیحی را به عقب راند و انسان را در کانون جهان قرار داد؛ پدیده‌ای که بعد‌ها «اومانیسم» نام گرفت. مدرنیته با کاهش سلطه الهیات بر ساختار‌های اجتماعی و تقویت جایگاه عقل و انسان، گفت‌و‌گو را به‌عنوان ابزار تصمیم‌گیری جمعی و سیاسی معرفی کرد. با این تحلیل می‌توان گفت‌و‌گو را پیش نیازی اساسی برای دموکراسی دانست.

در ایران، این فرآیند‌ها به‌گونه‌ای دیگر و با تأخیر تجربه شد؛ گفت‌و‌گو هرگز به‌عنوان رکن بنیادین تفکر جامعه ایرانی ارتقا نیافت و تلویحاً در قالب مباحث عرفانی یا سنت‌های پدرسالارانه شکل غیرمستقیم برداشت شده است. روابط انسانی در ایران، همان‌گونه که ماکس وبر توصیف کرده، بر سنت‌های پاتریمونیال یا پدرسالارانه استوار شد؛ جایی که محور تعامل، «پذیرش» و «ایمان» بود، نه «چالش» و «مکالمه».

جلال ستاری درباره گفت‌و‌گو در ایران می‌گوید: «ما ایرانی‌ها در گفت‌و‌گو‌ها … بیشتر از دیگران از کنایه، استعاره، ایهام و پرده‌پوشی در کلمات استفاده می‌کنیم…، چون صریح نمی‌توانستند حرف بزنند.» او بیان می‌کند که تاریخ استبداد مانع گفت‌وگوی مستقیم شده و لذا زبان استعاره‌وار شکل گرفته است.

از همین روست که عرفان به ستون اصلی تفکر ایرانی بدل شد؛ عرفانی که رابطه‌ای مرید و مرادی را تجویز می‌کند و جایی برای گفت‌و‌گو باقی نمی‌گذارد. حافظ صریح می‌گوید:

«گفت‌و‌گو آیین درویشی نبود

ورنه با تو ماجرا‌ها داشتیم...»

این بیت، بازتاب نگرشی تاریخی است: گفت‌و‌گو نه‌تنها فضیلت نبود، که گاه مذموم هم تلقی می‌شد. نتیجه‌ی این ذهنیت هنوز پابرجاست؛ حتی امروز که مدرنیته به ایران راه یافته، جامعه همچنان در «یاد گرفتن» آیین گفت‌و‌گو ناتوان مانده و نمود این ناتوانی را در برنامه‌هایی، چون «کارناوال» می‌بینیم؛ جایی که به جای گفت‌وگوی سالم، شاهد توهین‌های مستقیم هستیم.


بیشتر بخوانید:  نگاهی به مسابقه جدید رامبد جوان؛ کارناوال | برنامه‌ای سرگرم کننده، اما ضد فرهنگی با چاشنی توهین، تحقیر و پرده‌دری


کارناوال، قاتل گفت‌و‌گو

رامبد جوان مدعی است بخش «دفاعیه» قرار است مردم ایران را به گفت‌و‌گو عادت دهد و موانع میان آنها را بشکند. اما در عمل، این بخش نه تنها به ترویج گفت‌و‌گو کمکی نکرده، بلکه آن را به ابتذال کشانده و تصویری غلط از «مکالمه» در ذهن تماشاگر کاشته است.

در یک گفت‌وگوی سالم، رعایت ادب و احترام به حریم طرف مقابل اصل نخست است. با این حال، در «کارناوال» تماشاگران نه به نقد اثر، که به توهین به صاحب اثر می‌پردازند: مثلا در یک قسمت، یکی از تماشاگران اجرای امیرحسین رستمی را «آشغال» می‌نامد، دیگری اجرای ژوله را «بیخود و مزخرف». چنین اظهاراتی، گفت‌و‌گو نیست و باعث می‌شود هیچ دیالوگی میان مخاطب و خالق اثر برقرا نشود.

شگفت آن‌که رامبد جوان به عنوان گرداننده برنامه نه‌تنها جلوی این فضا را نمی‌گیرد، بلکه گاه با شوخی و هیجان‌آفرینی، به هرج‌ومرج دامن می‌زند. انگیزه‌اش روشن است: وایرال شدن برنامه و افزایش بازدید. اما بهای این تصمیم، نابودی همان «آیین گفت‌و‌گو» ست که مدعی ترویجش است.

جوان با شکل دادن به چنین فضای پرتنش و خالی از عقلانیتی این حق را به جریان‌های محافظه کار و اصول گرا می‌دهد تا بگویند «نگاه کنید! نتیجه‌ی گفت‌و‌گو همین هرج‌ومرج است؛ پس حق داریم جلویش را در سیاست و رسانه بگیریم.» لُب کلام این که برنامه‌هایی مانند کارناوال نه‌تنها فرهنگ گفت‌و‌گو را پیش نمی‌برد، بلکه دستمایه‌ای برای حذف کامل آن به دست مخالفان می‌دهد.

جای خالی تخصص

یکی از مهم‌ترین پیامد‌های مدرنیته در غرب، «تخصص‌گرایی» و «تقسیم کار» است. امروز هر فرد، جدا از ویژگی‌های شخصی، با تخصصش شناخته می‌شود. این تخصص گرایی نظمی را شکل داده که جهان برمبنای آن اداره می‌شود هیچ کس از یک روزنامه نگار توقع ندارد درباره مکانیک ماشین اظهارنظر کند. یا از یک مهندس ساختمان توقع ندارد درباره کیفیت یک فیلم حرف بزند.

اما در ایران، بسیاری خود را متخصص همه‌چیز می‌دانند و درباره‌ی هر موضوعی اظهار نظر می‌کنند. «کارناوال» دقیقاً به این روحیه دامن می‌زند. در بخش «دفاعیه»، افرادی از مشاغل گوناگون، بی‌هیچ درک و دانشی از هنر نمایش، با اعتماد به نفس حیرت‌آور، به نقد کار هنرمندان می‌پردازند؛ نقد‌هایی که اغلب سطحی، سخیف و فاقد ارزش‌اند.

این پرسش پیش می‌آید: آیا هنر‌های نمایشی یک تخصص نیست؟ اگر هست، چرا رامبد جوان اجازه می‌دهد افراد فاقد تخصص به‌راحتی درباره‌ی آن نظر بدهند؟ ما هیچ‌گاه ماشین‌مان را به دست فردی غیرمتخصص نمی‌سپاریم؛ چرا باید هنر، سینما و نمایش را به قضاوت بی‌ضابطه‌ی هر مخاطبی بسپاریم؟

نتیجه چنین رویکردی وضعیت امروز کشور است که در آن هیچ چیز جای خودش نیست و نظمی در اداره اُمور وجود ندارد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
حسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۱
0
0
خود این مطلب احتیاج به نقد دارد؛
چون فقط با یک هدف خاص تحلیل شده و کل اثر کارناوال و تاثیرات مثبت آن که بیش از معایبش هست ، در متن فوق دیده نشده است.
اقبال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۷
0
0
حالا با گذشت یک هفته و خبر دیگه‌ای از سلسله مقالات درمورد کارناوال، تنها انگیزه‌ای که برای این "تهدید روشن" میشه تصور کرد، خرج و مخارج سنگین پروژه کارناوال,، آب از لب‌ولوچه نویسنده (اگر نگوییم سایت رویداد) آویزان شده برای حق‌السکوت قلم‌ی و کمک به محارج خانواده نویسنده... ضمن تبریک روز خبرنگار، رزق و روزی فراوان و شریف برای شما آرزومندیم
نظرات شما