از زندگی رویایی در آفریقا تا لایو در دادگاه | پشت پرده صنعت پرسود طلاق در اینستاگرام چیست؟

رویداد۲۴ | لیلا فرهادی: شاید بارها شنیده باشید: «باطن زندگی خودتان را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید.» این جمله بهویژه درباره بلاگرهای شبکههای اجتماعی مصداق دارد. افشاگری در فضای مجازی، امروزه تنها یک اقدام شخصی یا هیجانی نیست؛ بلکه برای بسیاری از بلاگرها، روشی مؤثر برای جذب مخاطب و در نتیجه افزایش درآمد است.
خانوادهای که تا چندی پیش در اینستاگرام محتوای «زندگی موفق» و «چگونه بچههای خوشحال داشته باشیم» منتشر میکردند، حالا به خاطر فرآیند پرحاشیه طلاقشان در کانون توجه قرار گرفتهاند. «ر. ن»، بلاگر اینستاگرامی که همراه همسر و دو فرزندش در کنیا زندگی میکرد، ابتدا با ویدئوهایی درباره میوههای استوایی و سبک زندگی آفریقایی به شهرت رسید و به مرور تبدیل به یکی از چهرههای شاخص «زندگی موفق» در فضای مجازی شد.
شهرت او، اما طی هفتههای اخیر وارد مرحلهای تازه شده است. روایت پرتنش و پرجزئیات او از جداییاش—از پخش زنده در دادگاه گرفته تا صورت اشکآلود و حرفزدن از زد و خورد خانوادگی—تعداد بازدید پستهای او را از چند هزار به چند ده میلیون رسانده و دنبالکنندگان صفحهاش را در همین مدت کوتاه به ۱.۳ میلیون نفر افزایش داده است. جزییات زد و خورد و درگیری این زوج نیز به فضای مجازی کشیده شده: «ر. ن» از همسرش خواسته در اکانت شخصیاش بابت رفتارهایش عذرخواهی کند، در حالی که همسرش او را وادار به ترک موقت اینستاگرام کرده است. همزمان همسر «ر. ن» نیز که پیش از این تنها از دریچه اکانت همسرش دیده میشد، صفحهای مستقل ساخته که آن هم ظرف مدت کوتاهی بیش از ۴۰۰ هزار دنبال کننده و چند ده میلیون بیننده به دست آورذه است. او مدعی است که شهرت زن مدیون تلاشهای او در پشت صحنه است.
همین ادبیات نشان میدهد اکانت اینستاگرام _بخوانید در آمد حاصل از آن_ چه نقش مهمی در این دعواها ایفا میکند. تعداد پرشمار تبلیغ در اینستاگرام «ر.ن» به راحتی گردش مالی این افشاگری خجالت آور را نشان میدهد؛ از تبلیغ تراپیست گرفته تا دندان پزشک و داروی لاغری. افزایش این تبلیغات در رفت و آمدهای صاحب اکانت به دادگاه نشان میدهد دنبال کنندگان روایت پر آب چشم صاحب این صفحه چقدر ارزشمندند!
این پدیده، البته منحصر به ایران نیست. در سطح بینالمللی نیز مفهومی به نام «اینفلوئنسر طلاق» شکل گرفته است. زوجهایی که پس از پایان زندگی مشترک، در شبکههای اجتماعی از تجربیاتشان میگویند و هزاران نفر با آنها همراه میشوند. برنامه «ساعت زنان» در بیبیسی با اجرای آنیتا رانی، در یکی از قسمتهای اخیر خود بر این نکته اشاره کرد که دهههای چهل و پنجاه زندگی میتوانند زمان تغییر و تجدید باشند—. آنیتا و مهمانش تاکید میکنند که میتوانید یک سرگرمی جدید در میانسالی دست و پا کنید، یا یک برنامه ورزشی تازه... یا طلاق بگیرید!
اما آنچه نگرانکننده است، عادیسازی طلاق در قالب یک ترند «سلامت روان» است. الگویی که معمولاً به این شکل پیش میرود: زوجی از یک ازدواج طولانی خارج میشوند و با لبخندی نهچندان طبیعی از «آزادی»، «شروع تازه» و «شادترین دوران زندگی» خود حرف میزند. آنها از دنبالکنندگانشان میخواهند برایشان خوشحال باشند—اما آیا واقعاً همه چیز به این سادگی است؟
آمارهای رسمی نشان میدهد که در ایران نیز طلاق به شکلی بیسابقه افزایش یافته است. بر اساس آمار ثبت احوال، در سال ۱۴۰۲ از هر ۱۰۰ ازدواج، ۳۹ مورد به طلاق انجامیده و تعداد طلاقها از ۲۱ هزار مورد در سال ۱۳۵۸ به بیش از ۲ میلیون مورد رسیده است. همچنین تعداد طلاقهایی که پس از ۲۰ سال زندگی مشترک رخ داده، طی سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۲ حدود ۲.۵ برابر شده است.
این روند در جهان نیز دیده میشود. به گزارش نشریه بریتانیایی اکسپکتیتور، در دهه گذشته، تعداد زنان بالای ۶۵ سالی که در ایالات متحده خواهان طلاق بودهاند، نسبت به سال ۱۹۹۰ سه برابر شده است.
بیشتر بخوانید:
چرا جامعه ایران دوقطبی و خشن شده است؟
رتبه دوم ایران در بلاگری | اینفلوئنسری جای کارمندی را گرفته؛ شغل جدید جوانان یا آسیب اجتماعی؟
این نشریه میگوید شبکههای اجتماعی در این تغییر نقش مؤثری داشتهاند. طلاق دیگر نشانه شکست نیست، بلکه به عنوان فرصتی برای «بازتعریف خود» معرفی میشود_نه اینکه خدای نکرده، از این حقیقت که عشق زناشوییشان به پایان رسیده، غمگین باشند.
این ترند در مورد زنان چندین برابر معنا دارد. زنان در شبکههای اجتماعی برای "بیان واقعیت" و مبارزه با تابوی طلاق به یکدیگر تبریک میگویند. پدیده «اینفلوئنسر طلاق» به معنای ظهور بلاگرهایی است که پستهای طولانی درباره طلاق منتشرمی کنند و اکانت آنها به محلی برای تبلیغ مشاور طلاق، وکیل، تراپیست و کالاهای جانبی دیگر تبدیل میشود؛ طلاق دیگر یک پدیده اجتماعی مذموم نیست. کالایی برای فروش است که اتفاقا مشتریهای زیادی هم دارد.
تایمز بریتانیا در گزارشی از استیسی داگید، بلاگر مد، مینویسد که او در سال ۲۰۲۱ پس از جدایی، دو گزینه پیش روی خود داشت: ترک اینستاگرام یا گفتن حقیقت. داگید گزینه دوم را انتخاب کرد و میگوید همین کار باعث شد که او بهطور ناخواسته به «اینفلوئنسر طلاق» تبدیل شود. به گفته او، هزاران زن (و برخی مردان) با دیدن پستهایش، درد دلهایشان را با او به اشتراک گذاشتند.
با این حال، بسیاری از این بلاگرها در اعترافاتشان اذعان میکنند که گاهی به درستی تصمیمشان شک دارند. اما تمایل به نادیدهگرفتن بخش تراژیک طلاق قویتر است؛ چون در طرف دیگر ماجرا، این واقعیت تلخ وجود دارد که آنها زندگی خانوادگیشان را از هم پاشیدهاند.
در عوض، این بلاگرها یک دیدگاه را تبلیغ میکنند و آن اینکه جدایی، کاری مثبتی بوده است. اما فرزندان آنها از اینکه تمام جزییات دعوا، نفرت و جدایی والدین شان وایرال شده چه احساسی خواهند داشت؟ شاید پدر و مادرشان به آن فکر نکردهاند. یا بدتر، خود را قانع کردهاند که بیان «حقیقت» (یا پول درآوردن از آن) مهمتر از احساسات کودکان است.
تایمز در گزارشی با تیتر جنجالی «بله، داریم طلاق میگیریم؛ و نه، ناراحت نیستیم» مینویسد: «پدیده طلاق در شبکههای اجتماعی الزاما نشاندهنده یک ازدواج شکستخورده نیست، بلکه نشانه یک طلاق موفق است.»،
اما مفهوم «طلاق موفق» بیشتر از آنکه یک واقعیت انسانی باشد، یک مفهوم تجاری است.
شرکتهای حقوقی و بلاگرهای موسوم به اینفلوئنسر طلاق، بیشترین سود را از این مفهومسازی میبرند. شرکت حقوقی بریتانیایی Amicable در متروی لندن با شعار تبلیغاتی «ما طلاق را مهربانتر و سادهتر میکنیم. به دخترتان درباره Amicable بگویید» رسماً طلاق را به کالایی با بستهبندی شیک تبدیل کرده است.

اما واقعیت این است که چیزی بهنام طلاق مهربانانه وجود ندارد. هر تلاشی برای مثبتنمایی آن، فریب است. فروپاشی یک ازدواج، همواره دورهای برای سوگواری است—و کودکان بیش از هر کسی آن را درک میکنند. البته، دلایل خوبی برای طلاق وجود دارد. هیچکس نمیگوید باید در یک رابطهی خشونتآمیز باقی ماند. اما روایتهای شایع درباره طلاقهای «خوشحال»، کمتر به دلایل جدی مانند خشونت یا خیانت میپردازند. آنچه برجسته میشود، اغلب نارضایتیهای پیشپاافتاده است.



خودتان هم ماشالله کم تبلیغات نمیکنید!!!!
من با موبایل گاهی سر میزنم. نمیدانم تبلیغاتتان از کجا میفهمند میخواهم کجا انگشت بگذارم. یکهو دقیقا میروند همان نقطه صفحه نمایش و انگشتم بهشان میخورد!
آنقدر تبلیغات زیاد است که اصلا متن سایت دیده نمیشود. مجبوری اول ششهفت تا منوی تبلیغاتی رو ببندی تا متن خبر دیده شود. که چندتا از منوها هم گولت میزنند و به جای بسته شدن باز میشوند!
القصه
این هم از احترام سایت ۲۴ به مخاطبان خودش