مزرعه وحید و سعید، از آغل تا گوساله پرستی! / برادران جلیلی چه از جان مردم ایران میخواهند؟

رویداد ۲۴| روح انگیز دری: خرداد سال ۱۴۰۰ وقتی سعید جلیلی دوباره عزم خود را برای رسیدن به ساختمان پاستور جزم کرده و کاندیدای انتخابات شده بود، برادرش وحید در تایید و تمجید او یادداشت کوتاهی در اینستاگرام منتشر کرد؛ یادداشتی با عنوان «هراس کماندوهای کدخدا از فریاد روستا».
عکس همراه این یادداشت تبلیغاتی-سیاسی که بیشتر شبیه بیانیههای گروههای چپ دانشجویی بود تصویری از سعید جلیلی را نشان میداد که در برابر پیرمردی احتمالا کشاور نشسته و به سخنان او گوش میدهد. این تصویر تبلیغاتی، او را نشسته بر تلی از محصولات زراعی در محیط روستایی و در فضایی صمیمی به تصویر کشیده بود.
یادداشت وحید برای برادرش سعید مملو است از ادبیات و واژههای چپ گرایانه بود؛ عباراتی همچون «سرپنجههای سرمایهداری جهانی»، «سلطنت اشرافیتزده غرب» «طفیلیهای سرمایهداری رانتی- تجاری»، «باتوم بروکراسی» و واژههایی از این دست.
وحید در این متن، روایت خود را ازورود سعید جلیلی به تهران در دهه ۶۰ آغاز کرده و سپس بدون اشاره به اینکه وی بارها در انتخابات شرکت و هربار نه شنید و از دستاوردهایش در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی به قطعنامههای علیه ایران خلاصه میشود؛ به یکباره به سراغ انتخابات سال ۱۴۰۰- یعنی زمان نگارش این یادداشت – میرود. وحید جلیلی همان زمان، در حمایت از سعید و تهدید رقبایش نوشته بود که بوی الرحمن «کماندوهای سرمایهدار شمال تهران که با کدخدا قهقهه میزنند»، به مشام میرسد.
این نه نخستین بار بود که مخالفت با مذاکره با غرب از سوی برادران جلیلی مطرح میشد و نه آخرین بار. در تمامی سالهای بعد نیز هم خود این دو برابر به روشنی نشان دادند که هیچ جایگاهی برای اندیشه مذاکره قائل نیستند و هم روایتهای مختلفی از کار شکنیهای آنها در اینباره منتشر شد؛ روایت مصطفی پور محمدی از سنگ اندازی سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی برای ممانعت از تصویب FATF شاید معروفترین این روایات بود.
سال ۱۴۰۰ که جلیلی به نفع ابراهیم رییسی از انتخابات کناره گیری کرد مشخص بود که دستور کناره گیری از بالا رسیده است. در ۱۴۰۳ اما این دستور دیگر برای سعید اهمیتی نداشت و هیچ یک از تلاشها - از جلسات مشهد و تهران تا روایتهای مختلف از حضور چهرههای نظامی و مقاومت در این جلسات برای کنار رفتن جلیلی به نفع قالیباف - به نتیجهای نرسید. نزاع قالیبافیها و جلیلیها تا ماهها بعد از انتخابات و حتی تا همین امروز ادامه دارد.
بیشتر بخوانید: پایداری سعید و معمای نمایندگان رهبری در شورای عالی امنیت ملی | آیا احمدیان قربانی ماندگاری جلیلی میشود؟
با این وجود مساله مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا و جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل ، سعید و وحید را در موقعیتی متمایز از قبل قرار داد. به خصوص که سیب سیاست چرخیده و علی لاریجانی – منتقد و رقیب قدیمی سعید جلیلی- حالا روی صندلی دبیری شورای عالی امنیت ملی تکیه زده است. رخدادی که شاید به اندازهای جلیلی همیشه آرام را عصبانی کرده که با ادبیاتی بی سابقه مدافعان مذاکره را به گوساله پرستان سامری تشبیه کرده است.
رویکرد و ادبیات او چنان تند بود که صدای اصولگرایان را هم در آورد. حتی برخی از چهرههای رسانهای و سیاسی در طیف نیروهای انقلابی که هر رویکرد و اظهارنظری از جانب سعید جلیلی را «هر چه از دوست رسد نیکوست» دانسته و میپذیرفتند نیز از این که جلیلی پای قوم گمراه حضرت موسی را به میان کشیده و از به کوه طور رفتن پیامبر نوشته؛ دلخور شدند. خبرگزاری تسنیم امروز با اشاره به همین مطلب تاکید کرده است که کشور محل تضارب آراء است، اما مراقب باشیم کفش رادیکالیسم در پای سیاست نکنیم.
برادران روستایی و ادبیات تهاجمی
کمتر از دو ماه پیش وحید جلیلی در انتقاد از کسانی که در میانه جنگ سعی در ایجاد اتحاد از طریق عواطف میهن دوستانه داشتند، گفت که میهن آغل نیست که همه در آن دور هم جمع شوند. نگاه وحید این بود که محور ائتلافها باید مباحث اعتقادی و ایدئولوژیک باشد و لاغیر.
هنوز زخم توهین وحید در تشبیه وطن به آغال ترمیم نشده بود که حالا «برادر سعید» میگوید کسانی که به دنبال مذاکره هستند به همان گوساله پرستان داستان حضرت موسی میمانند. کنایه او به روشنی به دبیر جدید شورای عالی امنیت است که با حکم مسعود پزشکیان به شعام رفته است. به نظر میرسد حضور لاریجانی در رأس شعام آن قدر برای جلیلی سنگین بود که چنین تعبیر عجیب و کمسابقهای را به کار برده است. اکنون بهوضوح میتوان گفت در شورای عالی امنیت ملی دو طیف موافق و مخالف مذاکره حضور دارند.
قصه متلک پرانیهای لاریجانی و جلیلی هم سر دراز دارد و سابقه آن به ادوار قبلی انتخابات و ماجراهای مختلف برجام و حتی مذاکرات قبل از برجام در دهه ۸۰ باز میگردد.
مساله برادران جلیلی نه شخص قالیباف است و نه علی لاریجانی. نه پروندههای مبهم انتخاباتی قالیباف، و نه انتقادهایی که از فقدان شفافیت در مسئولیتهای لاریجانی مطرح میشود. مساله آنها حفظ بدنه رایی است که طیف نزدیک به این دو برادر آنها را ایزوله نگه میدارند تا هیچ چیز جز آنچه آنها میگویند را نشود.
برادران جلیلی از جان ایران چه میخواهند؟
تابستان سال ۱۳۹۸ درست در روزهایی که سعید جلیلی در جلسات انتخاباتی اصولگرایان شرکت نمیکرد، وحید جلیلی نامه تند انتقادی به حسین محمدی نوشت و تیغ نقد خود را به روی نام چند تن از ذینفوذان در اداره صداوسیما کشید و آنان را به کنایه «شیفتگان خدمت» خواند. او نوشت که این گروه مناصب صداوسیما را بین خود دست به دست کردهاند، همگی بچههای دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاهند!
بیشتر بخوانید: رسانههای اصولگرا علیه جلیلی؛ شکاف درون جناحی عیان شد
او با ذکر اسامی «حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علیعسگری» به صراحت مدعی شد که این تیم همقسم شدهاند تا نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچههای خانیآباد و نازیآباد خارج شود!
حملات جلیلی به چهرههایی همچون حسین محمدی که هم عضو دفتر رهبری است و هم عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد به اندازهای تند بود که روزنامه کیهان در یک یادداشت بینام و در حمایت از حسین محمدی، به وحید جلیلی هشدار داد که مراقب باشد به سرنوشت «حشمتالله طبرزدی» دچار نشود.
یادداشت کیهان سراسر دفاع از عملکرد حسین محمدی بود و به وحید جلیلی یادآوری میکرد که با توجه به جایگاه آقای محمدی باید نوعی از تحفظ سیاسی برای ایشان - که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هستند - لحاظ شده و جایگاه حکومتی وی را مورد توجه قرار دهد.
عبدالله گنجی مدیرمسوول وقت روزنامه جوان نیز در تذکری صریح به وحید جلیلی و در حمایت از حسین محمدی نوشت: «نقدها به جناب حسین محمدی، معاون محترم بررسی دفتر رهبر انقلاب را مطالعه کردم، اما هیچ کد یا حجتی جز ادعا ندیدم و مصداقی از عمل ایشان را که منجر به نقد شود در متون پیدا نکردم... چطور نقادان حزباللهی فهمیدهاند که فلان عضو دفتر اقداماتی را انجام میدهد که مدنظر یا مورد تایید رهبر نیست؟»
پاسخ عتابآلود کیهان و جوان، این انتظار را در اذهان عمومی ایجاد کرد که این اختلاف هم طبق روال همیشگی اصولگرایان با تشر کیهان ختم به خیر شده و با چند عکس دوستانه خاتمه یابد. وحید جلیلی، اما بر خلاف رویه همیشگی در جمهوری اسلامی، پاسخهایی همچون نقد کیهان و روزنامه جوان و دیگر رسانهها و چهرههای اصولگرا را هیچ انگاشت و با همان فرمان نقد از صداوسیما رفت تا جایی که خود به جام جم رسید. حالا بعد از گذشت چند سال، مشخص است که سهمی از صداوسیما میخواست و اتفاقا گرفت. بر همین اساس هم دامنه اختیاراتش فراتر از ضرغامی و علی عسگری است. برادر دیگر نیز هرچند توفیقی در انتخابات ریاستجمهوری نداشت، اما همچنان در نهادهای تصمیمساز حضور دارد و چنانکه مصطفی پورمحمدی گفته، میتواند در بزنگاهها سرنوشت طرحها و لوایح را تغییر دهد.
این که سعید موافقان مذاکره را گوساله پرست بداند و وحید کشور را شبیه آغل؛ نشان میدهد که برادران جلیلی با توسعه و حل مشکلات و بهبود شرایط هرچند محدود و ناقص مشکل دارند. آنها نماینده طیفی هستند که میگوید باید برای ایدئولوژی هر هزینهای داده شود؛ هزینههایی که البته نه خودشان، که مردم طبقه متوسط باید بپردازند، همان طبقهای که ۴ سال پیش وحید جلیلی از اساس منکر وجودشان شد.
وحید و سعید سعی دارند با تند کردن ادبیات سیاسی در کشور حلقه سخت را تهییج و به نفع خود تجمیع کنند. حلقه سختی که دو برادر مشهدی میخواهند به عنوان بدنه رای خود حفظ کنند؛ به هر قیمتی!



کسی که نخواد ببینه نمی بینه
اینکه جلیلی با مذاکره مخالف یک حرف کاملاً بی اساس است چون او خودش سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس هیات مذاکره کننده بوده است( تاریخ را ورق بزنید می بینید).
اما نکته دوم اینکه اکنون دولت وفاق سکان امور را در دست دارد که مدام دم از مذاکره می زند و با آمریکا وارد مذاکره شد او وسط مذاکرات اسرائیل و آمریکا به ایران حمله کردند.
نتیجه مذاکرات را هم دیدیم.
اگر از دشمن ترسیدی و از ترس پای میز مذاکره رفتی باخته ای برادر
نظریات اساتید تا همین چندماه پیش مبنی بر این بود که اگر جلیلی بود جنگ می شد و چون ماییم نمی شود !
نظریات اساتید بود که در برجام مکانیسم ماشه نیست !
نظریات اساتید ...
بی انصافی نکنید