از ناپلئون تا مکرون؛ لوور چگونه به سکوی نمایش قدرت و میراث سیاسی رهبران فرانسه تبدیل شد؟

رویداد۲۴| مجله فارین پالیسی طی ارائه متنی، به بهانه نقد کتاب «ماجراجویی در لوور» (Adventures in the Louvre) نوشته ایلین شولینو به بررسی نقش موزه لوور در تاریخ، سیاست و قدرت نرم فرانسه پرداخته است. در این متن نشان داده میشود که لوور نه تنها بزرگترین و پربازدیدترین موزه جهان است، بلکه همواره ابزاری سیاسی برای دولتهای مختلف فرانسه، از ناپلئون تا امانوئل مکرون، بوده است.
از غارتهای ناپلئون و پروژه «لوور بزرگ» فرانسوا میتران گرفته تا «لوور ابوظبی» و سخنرانیهای مکرون، این موزه همواره نمادی از جاهطلبیهای جهانی فرانسه و وسیلهای برای تقویت دیپلماسی فرهنگی کشور بوده است.
فارین پالیسی همچنین به چالشهای امروز لوور از جمله کمبود بودجه، فرسودگی بناها، و برنامههای جاهطلبانه مکرون برای بازسازی و گسترش آن پرداخته و نتیجه میگیرد که لوور، درست مانند خود فرانسه، گذشتهای باشکوه، آرزوهایی بزرگ، و مشکلاتی جدی دارد.
ترجمه نقد کتاب «ماجراجویی در لوور» را در قسمت زیر بخوانید؛
فارین پالیسی نوشت: کمتر موزهای در جهان به اندازه لوور، تجسمی از تاریخ، ارزشها و نقش یک کشور در جهان است؛ همانگونه که لوور برای فرانسه چنین جایگاهی دارد. این بنا پس از سالها که کاخ سلطنتی و محل نگهداری مجموعههای خصوصی پادشاهان بود، در جریان انقلاب فرانسه درهایش را به روی مردم گشود. از آن زمان، موزه نقشی کلیدی در جاهطلبیهای جهانی فرانسه ایفا کرده است. رهبرانی از ناپلئون بناپارت گرفته تا امانوئل مکرون از لوور برای تقویت قدرت نرم کشور در خارج بهره بردهاند.
کتاب جدیدی با عنوان «ماجراجویی در لوور» نوشته ایلین شولینو، خبرنگار پیشین نیویورک تایمز در پاریس، خوانندگان را از میان راهروها و پلکان بیپایان موزه عبور میدهد تا گذشته پیچیده و چالشهای کنونی آن را بازگو کند. این اثر حاصل ساعتها گفتوگو با مسئولان عالیرتبه موزه از جمله مدیر آن، لورنس دِکار است. هدف شولینو این است که به بازدیدکنندگان کمک کند تا در این فضای عظیم و اغلب گیجکننده مسیر خود را بیابند.
هر سال تا ۱۰ میلیون نفر برای تماشای ۳۰ هزار اثر هنری در مساحتی حدود ۷۸۰ هزار فوت مربع (به گفته نویسنده) به لوور میروند؛ این آمار، آن را به بزرگترین و پربازدیدترین موزه جهان تبدیل کرده است.
شولینو علاوه بر پرداختن به آثار مشهور، چون مونا لیزا، پیروزی بالدار ساموتراس و ونوس دِ میلو، بخشهای کمتر شناختهشدهای مانند «اتاق مشاوره چاپها و طراحیها» را معرفی میکند؛ جایی که هر کس میتواند آثار اصلی برخی از بزرگترین هنرمندان جهان را در دست بگیرد. او شاهکارهای نادیدهگرفتهشدهای همچون مردی با دستکش اثر تیسین را برجسته میکند؛ تابلویی حیرتانگیز که بدشانسیاش این بود که در نزدیکی مونا لیزا قرار گرفت. شولینو همچنین شیوههای متفاوتی را برای بازدید از موزه پیشنهاد میکند، مانند تمرکز بر بازنمایی زنان و رنگینپوستان یا دنبالکردن تصاویر غذا و حیوانات در آثار.
بهعنوان یک ساکن پاریس که دسترسی مطبوعاتی آزاد به موزه و دفتر کاری چند بلوک آنطرفتر را دارم، با گنجینههای لوور بیگانه نبودم، اما لذتبخش بود که با کتاب شولینو دوباره به دنبال گوهرهای پنهان بروم. توصیه من به بازدیدکنندگان لوور این است: بیشتر کسانی که برنامه دارند یک روز کامل در موزه بگذرانند، مستقیم به سمت مونا لیزا میروند؛ پس صبح را صرف بازدید از تالارهای دیگر کنید. شاید مثل من بتوانید از تماشای نقاشیهای عظیم روبنس در گالری مدیسیس در خلوت کامل لذت ببرید.
اما «ماجراجویی در لوور» تنها یک راهنمای گردشگران هنری نیست؛ شولینو از خلال دگرگونیهای موزه در طول قرون، تغییر تصویر فرانسه از خود و جایگاهش در جهان را دنبال میکند و نشان میدهد که چگونه رژیمهای پیاپی از لوور برای پشتیبانی از چشماندازهایشان از کشور استفاده کردهاند.
لوور در سال ۱۷۹۳ به روی عموم گشوده شد و مجموعههای سلطنتی یکباره در دسترس همه قرار گرفتند؛ گامی نمادین برای گذار از سلطنت به حاکمیت مردم. در سالهای بعد، ناپلئون برنامهای برای تبدیل لوور به نخستین موزه جهانی داشت. او فضا را گسترش داد، آن را با آثار غارتشده از سراسر اروپا پر کرد و موزه را به ابزاری برای بزرگنمایی خود بدل نمود تا جایی که نام آن را به موزه ناپلئون تغییر داد و حتی مراسم ازدواج دومش را در سال ۱۸۱۰ در آنجا برگزار کرد. او در حیاط لوور یک طاق پیروزی از مرمر ساخت تا فتوحاتش را جشن بگیرد و بدین ترتیب لوور را به نماد شکوه امپراتوری فرانسه تبدیل کرد.
بیشتر بخوانید: «قاچاقیان کتاب»، روایت جنگ سرد با ادبیات ممنوعه | کتابهایی که دیوار آهنین کمونیسم را لرزاند
شولینو نشان میدهد که لوور حتی پس از دوران ناپلئون تا امروز نیز در مرکز روایت رسمی فرانسه از جایگاه جهانیاش باقی مانده است. در دهه ۱۹۸۰، رییسجمهور سوسیالیست، فرانسوا میتران، پروژه «لوور بزرگ» را آغاز کرد که حدود ۳۰۰ هزار فوت مربع فضای جدید افزود و هرمهای شیشهای مشهور طراحیشده توسط معمار آمریکایی-چینی، آی.ام. پی. را ساخت. به گفته شولینو، این طرح نتیجه «دو وسواس میتران: شکوه فرانسه و میراث شخصی او» بود.
از دهه ۲۰۰۰ به بعد، فرانسه از لوور به عنوان ابزاری برای قدرت نرم در خارج استفاده کرد. یکی از فصلهای کتاب به لوور ابوظبی اختصاص دارد، شعبهای از موزه که در سال ۲۰۰۷ به ابتکار ژاک شیراک تصویب و یک دهه بعد با حضور مکرون افتتاح شد. فرانسه در ازای اجاره نام لوور برای ۳۰ سال، انتقال آثار و ارائه تخصص، مبلغی بالغ بر ۱.۱ میلیارد دلار دریافت کرد.

در کنار این توافق، امارات ۴۰ هواپیمای ایرباس A۳۸۰ و میلیاردها دلار سلاح از فرانسه خریداری کرد. بسیاری از دانشگاهیان و متولیان موزه در فرانسه از این قرارداد انتقاد کردند و آن را به معنای تضعیف برند لوور، واگذاری آثار ارزشمند در برابر منافع اقتصادی و نادیدهگرفتن نقض حقوق بشر در امارات دانستند. روزنامه لوموند حتی در سال ۲۰۰۶ این اقدام را «فروش روح» توصیف کرد.
با این حال، شولینو کمتر به این موضوع اشاره کرده است که قرارداد با امارات تنها نمونه نبود؛ بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ نیز همکاری مشابهی میان لوور و موزه هنرهای آتلانتا برقرار شد و نزدیک به ۲۰۰ اثر شامل نقاشیهایی از رافائل، ولاسکز و رامبرانت در ازای ۶.۴ میلیون دلار برای مرمت بخشهای تزئینی لوور به آمریکا فرستاده شد.
دیپلماسی فرهنگی فرانسه تنها به لوور محدود نمیشود. در ژوئیه گذشته، مکرون اعلام کرد که تپستری بایو متعلق به قرن یازدهم را از سپتامبر ۲۰۲۶ به موزه بریتانیا امانت خواهد داد؛ اقدامی که نشانهای از بهبود روابط دو کشور بود. این اثر که وقایع پیش از فتح انگلستان توسط نورمانها را نشان میدهد، بیش از ۹۰۰ سال است که خاک فرانسه را ترک نکرده بود.
فرهنگ، هنر و لوور در روایت سیاسی داخلی مکرون نیز جایگاهی مهم دارند. او در سال ۲۰۱۷، سخنرانی پیروزی پس از انتخاب به ریاستجمهوری را در محوطه لوور ایراد کرد؛ دوربینها او را در حالی دنبال میکردند که با نوای سرود اروپا از میان حیاط تا صحنهای مقابل هرم شیشهای روشن حرکت میکرد.
اکنون، هشت سال بعد و پس از از دستدادن بخش بزرگی از قدرت سیاسیاش بهدلیل انتخابات زودهنگام بدون اکثریت، مکرون بار دیگر لوور را در کانون تلاشهایش برای ساخت میراث قرار داده است. او در ژانویه و در برابر مونا لیزا اعلام کرد که موزه به گسترده بازسازی خواهد شد، بازسازیای که شامل ایجاد بخشی جداگانه برای نگهداری نقاشی داوینچی و ساخت ورودی جدید برای کاهش ازدحام در هرم اصلی میشد.
این پروژه همچنین شامل بازسازی اساسی ساختمانهای فرسوده لوور است که با نشت آب، سقفهای ترک خورده و هجوم بیدها دستوپنجه نرم میکنند. هدف افزایش ظرفیت بازدیدکنندگان به ۱۲ میلیون نفر در سال است؛ یعنی بیش از ۳ میلیون نفر بیشتر از سال ۲۰۲۴.
مکرون این طرح را «گامی تازه در زندگی ملت» خواند که برای فرهنگ کشور و نیز «نبردهایی که میجنگیم» اهمیت دارد. طرح با عنوان «رنسانس جدید لوور» شناخته میشود که پژواکی از نام حزب مکرون دارد.

به گفته لوران مارتین، استاد تاریخ در دانشگاه سوربن جدید پاریس، روسای جمهور فرانسه سنتا فرهنگ را حوزهای میدانند که میتوانند بدون واگذاری اختیار مستقیم در آن دخالت کنند: این به آنها امکان میدهد میراثی بسیار ملموستر و سریعتر از هر حوزه دیگر بر جای بگذارند.
او افزود که با توجه به مشکلات سیاسی داخلی مکرون، فرهنگ و سیاست خارجی تنها ابزارهایی هستند که برای او باقی ماندهاند.
مکرون پیشتر پروژه بازسازی کلیسای نوتردام را پس از آتشسوزی سال ۲۰۱۹ آغاز کرده بود. بازگشایی این کلیسا تنها پنج سال بعد، با مراسمی باشکوه و حضور ۱۵۰۰ رهبر و شخصیت برجسته، موفقیتی بزرگ برای رئیسجمهور قلمداد شد. اینکه پروژه لوور نیز سرنوشتی مشابه یابد یا نه، هنوز روشن نیست. برآورد هزینه بازسازی بین ۸۲۰ تا ۹۴۰ میلیون دلار در طول ده سال است. گفته میشود تنها بخش کوچکی از این هزینه از مالیات عمومی پرداخت خواهد شد و بقیه از محل درآمدهای موزه و کمکهای خصوصی تامین میشود.
با اینحال، برخی ناظران برنامههای مکرون را بیش از حد خوشبینانه میدانند. دولت اقلیت به رهبری نخستوزیر فرانسوا بایرو، قصد دارد ۴۷ میلیارد دلار از بودجه فرانسه را کاهش دهد. اندکی پیش از اعلام رسمی طرح، سخنگوی دولت ـ در یک موضعگیری کمسابقه ـ تاکید کرد که تزریق عظیم پول عمومی برای لوور منتفی است.
فرانسه مکرون همچنان سودای نقشآفرینی فراتر از توان واقعیاش را دارد. اما نفوذ واقعی آن در صحنه جهانی اغلب کمتر از جاهطلبیهایش است. لوور، همچون خود فرانسه، گذشتهای پرشکوه و طرحهایی بلندپروازانه برای آینده دارد، اما در میانه بحران بودجه و سیاست، با مشکلات عظیمی رو به رو است بدون آنکه منابع کافی برای حل آنها داشته باشد. اکنون بیش از هر زمان دیگر، این موزه نماد کامل ملت فرانسه است.


