جنگ خاموش در سایه صلح؛ چه آیندهای در انتظار غزه و منطقه است؟

رویداد۲۴| دست آخر، پس از نزدیک به دو سال جنگ ویرانگر که غزه را به ویرانهای بدل کرد و منطقه را تا آستانه درگیریهای گستردهتر برد، دولت اسرائیل شامگاه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ (۹ اکتبر ۲۰۲۵) رسماً نخستین فاز یک توافق آتشبس را تصویب کرد. توافقی که به تعبیر میانجیها شامل توقف عملیاتیهای نظامی، آزادی
گروهی از اسیران و در مقابل تبادل جمعی زندانیان فلسطینی، و بازگشایی فراگیر کمکهای انسانی است، اما همزمان پرسشهای بسیار بزرگ و بدگمانیهای عمیق را نیز به جا میگذارد. تصویب کابینه اسرائیل گامی رسمی است؛ اما آنچه اهمیت دارد اجرا و دوام این توافق، و پیامدهای منطقهای آن است.
وضعیت کنونی؛ چه تصویب شد و چه وعده داده شده؟
در متن توافق اولیه که به عنوان «فاز اول» خوانده میشود، اسرائیل با توقف حملات و خروج جزئی نیروها از برخی نقاط نوار غزه موافقت کرده؛ قرار شد طی ۲۴ ساعت پس از تصویب کابینه آتشبس وارد مرحله اجرا شود و ظرف ۷۲ ساعت بعد مرحله بازپسگیری و تحویل اسیران زنده و تحویل پیکرهای تعدادی از کشتهشدگان انجام گیرد. در مقابل، طرف فلسطینی موافقت کرد که اسرا و پیکرها را تحویل دهد و مقدمات اولین گام برای تسهیل ورود گسترده کمکهای بشردوستانه را فراهم آورد. در این میان نقش ایالات متحده، بهویژه شخص دونالد ترامپ و میانجیان نزدیک او، برجسته بوده و مذاکرات پشتپرده با مشارکت کشورهای منطقه (مصر، قطر و ترکیه) انجام شده است.
بیشتر بخوانید: متن توافق حماس و اسرائیل منتشر شد
اما نکته محوری و نگرانکننده این است که این توافق، مثل بسیاری از توافقهای مشابه پیشین، یک چارچوب و راهکار است نه راه حل نهایی:. سوالات حیاتی از جمله روند و زمانبندی «خلع سلاح» کامل حماس، سازوکار سیاسی برای اداره غزه پس از آتشبس، حضور یا عدمحضور نیروهای بینالمللی نظارتی، و ضمانت اجرای متقابل مفاد هنوز به درستی تعریف یا تضمین نشدهاند. همین ابهامات است که شک و تردید را میان ساکنان غزه و ناظران بینالمللی تقویت کرده است.
واکنشهای میدانی: امید محتاطانه و ترس از شکست
تصاویر و گزارشها از غزه حاکی از ترکیب عجیبی از شادی و تردید است. مردم که دو سال محاصره، بمباران و کمبودهای گسترده را تجربه کردهاند، به هر خبر آتشبس دل میبندند؛ اما خاطرات نقضهای پیشین و نگرانی از استمرار محاصره باعث شده خوشباوری کامل شکل نگیرد. در داخل اسرائیل نیز واکنشها دوگانه است. از یک سو خانوادههای گروگانها که سالها انتظار کشیدهاند، خوشحالاند و از سوی دیگر احزاب راستگرای افراطی در ائتلاف حاکم و بخشی از جامعه که خواهان سختگیری بیشتر است، این توافق را بهشدت نقد میکنند. این تناقض در سیاست داخلی اسرائیل میتواند به سرعت روند اجرای توافق را بههم بریزد.
بنیادهای سیاسی و دیپلماتیک توافق: نقش آمریکا و میانجیان منطقهای
برخلاف بسیاری از اجماعهای پیشین، این توافق بهطور برجسته محصول تلاشهای ایالات متحده و شخصیّتهای پیرامون ترامپ بوده است؛ از اعلام عمومی توافق در شبکههای اجتماعی تا اعزام نمایندگان برای نظارت بر اجرا. مصر و قطر بهعنوان میانجیان سنتی در پرونده غزه نقشی عملی و میدانی ایفا کردهاند و ترکیه و برخی کشورهای عربی نیز به عنوان تضمینکنندههای منطقهای مطرحاند. این ترکیب بازیگران، اگرچه ظرفیتی برای فشار هماهنگ بینالمللی فراهم میکند، اما به همان اندازه پیچیدگیهای ژئوپلیتیک را افزایش میدهد؛ زیرا هر بازیگر منافع و خطوط قرمز خود را دارد و پویایی رقابتی میان قدرتهای منطقهای میتواند سرنوشت توافق را تغییر دهد.
ایران؛ خوشبینی محتاط یا احتیاط استراتژیک؟
در تهران واکنش رسمی تلفیقی از احتیاط و هشدار بوده است. مقامهای رسمی ایران از این که جنگی دو ساله متوقف میشود استقبال نموده و اعلام کردهاند که از هر اقدامی که به «خاتمه جنایات» در غزه بینجامد حمایت خواهند کرد؛ اما همزمان بارها هشدار دادهاند که تجربه تاریخی نشان میدهد اسرائیل به مفاد توافق پایبند نبوده و «فریب» ممکن است. رسانههای نزدیک به دولت و همچنین رسانههای اصولگرا در داخل نیز با لحنی محتاطانه و گاه تردیدآمیز به ماجرا نگاه کردهاند و تأکید کردهاند هیچ راهحلی بدون تضمین حقوق مردم فلسطین و تحقق مطالبات ملی آنان دوام نخواهد داشت. به عبارت دیگر، تهران مایل نیست با خوشبینی کامل وارد یک دوره «عادیسازی» روابط یا کاهش حمایتهای سیاسی از گروههای مقاومت شود، دستکم تا زمانی که تضمینهای روشنی برای حقوق فلسطینیان وجود نداشته باشد.
بیشتر بخوانید: حمله جنگندههای اسرائیل در غزه پس از آتش بس!
اما از منظر راهبردی، توقف جنگ برای تهران نیز مزایایی دارد: کاهش فشار نظامی مستقیم بر مرزهای شمالی و جنوبیِ اسرائیل احتمالاً از کشیده شدن درگیری به لبنان و کوههای سوریه جلوگیری میکند و فضای دیپلماتیک تازهای ایجاد میکند تا ایران بتواند در حوزه سیاسی و دیپلماتیک نفوذ خود را بازسازی کند. در عین حال، تهران احتمالاً برای حفظ نفوذ منطقهای و بازدارندگی، ابزارهای خود در منطقه را از دست نخواهد داد.
آینده توافق: سناریوهای محتمل
۱. سناریوی «اجرای مدیریت شده و تحول سیاسی»: در این سناریو، فاز اول بهطور کامل اجرا میشود؛ اسرا آزاد میشوند، کمکها وارد میشود، و یک نیرو یا هیئت بینالمللی موقت برای نظارت گمارده میشود. سپس فاز بعدی که شامل گامهایی برای خلع سلاح تدریجی و تشکیل دولت تکنوکرات تحت نظارت بینالمللی است، آغاز میگردد. این مسیر نیازمند پذیرش گامبهگام از طرفها، فشار بینالمللی مستمر و بستهای از تضمینهای مالی و بازسازی برای غزه است. چنین سناریویی اگرچه ممکن، اما مستلزم پایداری سیاسی در تلآویو و تضمینهای واقعی برای فرآیند آشتی است.
۲. سناریوی «آتشبس شکننده و بازگشت به درگیری»: اگر یکی از طرفین (یا گروههای تندروتر در داخل) مفاد را نقض کند یا اتفاقی امنیتی (مانند عملیات فردی مسلحانه، خرابکاری یا حمله به یک کاروان کمک) رخ دهد، آتشبس میتواند ظرف هفتهها بشکند. مهمترین ریسک در این سناریو فشار داخلی بر نخستوزیر اسرائیل از سوی جناحهای افراطی و نیز عدم اطمینان مردم غزه است.
۳. سناریوی «آتشبس باثبات، اما سیاسی-اقتصادی شکستخورده»: آتشبس ممکن است بهصورت نسبی پایدار بماند، اما بدون بازسازی واقعی و بدون راهکار سیاسی برای آینده غزه، این ثبات شکننده و مقطعی خواهد بود و ریشههای ناامنی ادامه خواهند یافت. در این حالت، فشارهای اجتماعی و اقتصادی میتوانند ناآرامیهای تازهای را در پی داشته باشند.
تأثیر بر معادلات منطقهای و سیاست ایران در کوتاهمدت و میانمدت
در کوتاهمدت، پایان درگیری میتواند تنشزدایی نسبی در منطقه ایجاد کند و فضا را برای مذاکرات منطقهای و دیپلماتیک تا اندازهای باز کند. ایران ممکن است از این فضا برای تقویت دیپلماسی منطقهای خود استفاده کند و فشارها را از خطوط درگیری مستقیم کاهش دهد. اما در میانمدت، اگر خواستههای سیاسی و حقوقی فلسطینیان محقق نشود، احتمال تجدید حمایتهای سیاسی و حتی نظامی از سوی تهران برای بازسازی نفوذ و تحت فشار قرار دادن رقبای منطقهای وجود دارد. علاوه بر این، هرگونه شتاب در مسیر «عادیسازی» یا عقبنشینی بینالمللی از تعهدات بازسازی، میتواند نارضایتیهای داخلی و منطقهای را تشدید کند و ایران را به تقویت روابط با بازیگران غیرحکومتی و گروههای مقاومت وادارد.
ملاحظات امنیتی برای بازیگران منطقهای
کشورهای همسایه بهویژه لبنان، سوریه و عراق، باید در انتظار موجهایی از پیامدهای ثانویه باشند. حرکت پناهجویان، رقابتهای سیاسی-نظامی میان گروهها، و تلاش بازیگران خارجی برای تقویت نقش خود از جمله این پیامدها است. ابزارهای خارجی (نظیر حمایت نظامی یا اقتصادی) ممکن است بهسرعت تبدیل به اهرم فشار شوند. همچنین، هرگونه خلأ امنیتی در غزه میتواند به میدان فعالیت مخالفان رژیمها و گروههای افراطی تبدیل شود.
توافقِ امیدوارکننده، اما شکننده
تصویب رسمی آتشبس توسط دولت اسرائیل روی کاغذ نقطه عطفی است؛ اما آنچه تعیینکننده سرنوشت این توافق خواهد بود، اجرای فنی و سیاسیِ آن و ظرفیت بازیگران داخلی و بینالمللی برای نظارت و تضمین منافع طرفهاست. برای تهران، این توافق هم فرصت و هم آزمون است: فرصت کاهش مستقیم تنشهای نظامی و بازسازی دیپلماتیک؛ و آزمون برای ارزیابی اینکه آیا جامعه بینالمللی و بازیگران منطقهای میتوانند تضمینهایی برای حقوق و امنیت مردم فلسطین فراهم آورند یا خیر. اگر تضمینها ناکافی باشند، احتمال بازگشت بحران و تشدید رقابتهای منطقهای همچنان قوی است.



ترديد از آنجا ناشى مى شود که گروه تروريست حماس بخواهد به همان کار سابق يعنى سرقت از ثروت مردم براى انجام تونل سازى , راکت سازى و براى همسايگان مزاحمت ايجاد کند 
