ویدیوی جنجالی علی صبوری و چالش بزرگ نظارت بر محتوای اینترنتی | از حجاب تا تریاک؛ چرا سیاست پاک کردن صورت مسئله همیشه شکست میخورد؟

رویداد۲۴| مازیار وکیلی: به تازگی ویدیویی از برنامهای بنام «نصف شب» ساخته علی صبوری، سلبریتی و چهره اینستاگرامی معروف، در فضای مجازی وایرال شده است. در این برنامه، دختر جوانی به شکل دقیق و با جزئیات کامل، نحوه مصرف تریاک را برای مخاطبان آموزش میدهد.
پس از انتشار این برنامه بر روی بستر یوتیوب، ساترا از تائید محتوای آن اعلام برائت کرد و رسماً عنوان کرد که این برنامه بدون هماهنگی با ساترا بارگذاری شده است.
خبرگزاری مهر از رسانههای اصولگرا نیز درباره این برنامه نوشت: «انتشار این فیلم که نشان از یک خلاء بزرگ در قوانین ساترا دارد، حکایت از این است که یک برنامهساز میتواند با جذب اسپانسر، برنامهای تولید کند و بدون نظارت رسمی، محتوای آن را در فضای مجازی منتشر کرده و به دست مردم برساند.»
انتقاد رسانهها از برنامه علی صبوری، فارغ از محتوای آن که به هیچ وجه قابل تائید نیست، بار دیگر سوالاتی جنجالی را مطرح میکند: آیا اساساً در عصر ارتباطات میتوان بر محتوای منتشر شده در فضای مجازی نظارت کرد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش میتواند مشخص کند که آیا سیاستهای حاکمیت در حوزه فرهنگی پاسخگوی نیازهای جامعه است و با واقعیتهای دنیای امروز تطابق دارد یا خیر.
وضعیت کنونی نشان میدهد سیاستهای رسمی و حاکمیتی در حوزه فضای مجازی عملاً شکست خوردهاند. نه مدیران که بنا را بر کنترل این فضا گذاشتهاند و نه شهروندان که مصرفکننده فضای مجازی هستند، از وضعیت موجود راضی هستند. این وضعیت نشان میدهد که مدیریت فعلی فضای مجازی دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه نیست و لازم است رویکرد حاکمیت در این حوزه تغییر کند.
اصرار بر پاک کردن صورت مسئله
روش حاکمیت در مواجهه با مسائل فرهنگی همواره «پاک کردن صورت مسئله» بوده است. به عنوان مثال، در مواجهه با موضوع حجاب ابتدا وجود بیحجابی و بدحجابی انکار شد و سپس قانونی تصویب شد که تنها منافع یک اقلیت کوچک از جامعه را تأمین میکرد و دیگران را وادار به پذیرش آن میکرد.
رفتار دولت وفاق در مورد قانون حجاب نیز قابل توجه است. دولت پزشکیان این قانون را نادیده گرفت و برای آن راهحلی پیدا نکرد؛ صرفاً آن را مسکوت گذاشت. این نوع برخورد نشان میدهد که حاکمیت فرهنگی ایران نه تنها یکپارچه نیست، بلکه به صورت جزیرهای اداره میشود. نتیجه این مدیریت جزیرهای، وضعیت آشفته امروز است که حتی خود حاکمیت را نیز کلافه کرده است.
بیشتر بخوانید: علی صبوری خطاب به هوادارانش: پولی بدهید ماشین بخرم!
در حوزه فضای مجازی نیز، رویکرد حاکمیت تا امروز همین بوده است. به جای مواجهه هوشمندانه، بهترین راهکار، پاک کردن صورت مسئله است. نمونه آن، فیلتر شدن سریع شبکههای اجتماعی پرطرفدار با کوچکترین التهاب در جامعه است. این نوع مواجهه ممکن است ناشی از نگاه تکبعدی مدیران دولتی به پدیده فضای مجازی باشد؛ مدیرانی که تنها با عینک مسائل امنیتی به موضوعات فرهنگی نگاه میکنند و برای همین همیشه حذف پدیدههای مزاحم را راهحل میدانند.
مدیران فرهنگی توجه ندارند که استفاده از روش حذف نه تنها مسئله را حل نمیکند، بلکه باعث نارضایتی مردم نیز میشود. اکثر قریب به اتفاق کاربران، جاسوس یا فعال سیاسی نیستند و صرفاً برای سرگرمی و مصارف روزمره از فضای مجازی استفاده میکنند. از سوی دیگر، سیاست فیلترینگ بسیار هزینهبر است؛ به عنوان مثال بسیاری از فیلترشکنها به صورت خودکار ابزار جاسوسی دشمن محسوب میشوند. تا زمانی که حاکمیت به پدیده نرمی مانند فرهنگ با نگاه امنیتی بنگرد، نمیتوان امیدی به ساماندهی درست فضای مجازی و سایر مسائل فرهنگی داشت.
آیا فیلترینگ میتواند همه چیز را کنترل کند؟
در مواجهه با مسائل فرهنگی دو نگاه وجود دارد که هر کدام از این نگاهها هم طرفداران خاص خودش را دارد. نگاه اول نگاه چینی به پدیده فرهنگ است. نگاهی که کنترل دولت به تمام مسائل فرهنگی را لازم میداند و اعتقاد دارد نهادهای حاکمیتی باید در تمام مسائل فرهنگی جامعه از جمله مجوز گرفتن برنامههای اینترنتی، ازدواج یا عدم ازدواج جوانان و حتی تعداد فرزندانی که قرار است به دنیا بیاورند به شکل مستقیم دخالت کنند. این شکل از مدیریت (که مورد علاقه حاکمیت ایران هم هست) ایده شکست خوردهای است. بیرون آمدن برنامههایی مانند برنامههای علی صبوری و هزاران محتوای نامناسب دیگر نشان میدهد دستگاه عظیم بروکراسی فرهنگی قادر نبوده از طریق نظارت حداکثری محتواها را کنترل و به نفع خود پایش کند. این که چرا مدیران ما هم چنان بر روی چنین روشی تاکید دراند مشخص است. چون روش دیگری را بلد نیستند.
بیشتر بخوانید: ببینید| دعوای بهاره افشاری و علی صبوری به شام ایرانی کشیده شد!
اما راه حل دیگری هم برای حل مسائل جامعه وجود دارد. این که دولت و حکومت به عقل سلیم جامعه اعتماد کند و اجازه داد خود مردم در مسائل فرهنگی به تنظیم اُمور بپردازند. به عنوان مثال در همین موضوع حجاب بعد از گذر از هیاهوی اولیه خود مردم فهمیدند که باید چه پوششی داشته باشند و چگونه با پوششها و عقاید مختلف در کنار هم زندگی کنند. این موضوع نشان میدهد اعتماد به عقل سلیم جامعه بسیار راحت تر، مطمئنتر و کم هزینهتر از دخالتهای نا به جا حاکمیت در موضوعات فرهنگی است. چرا که جامعه را از مدار عقل سلیم خارج و درگیر موضوعات هیجانی و فاقد عقلانیت میکند. باری جامعه-خصوصاً جامعه باسابقه ایران- بهترین قاضی برای مواجه با مسائل فرهنگی است. بدون این که نیاز به دخالت نهادی باشد. دخالت نهادهای حاکمیتی نه تنها کمک به حل مناقشات نمیکند، بلکه تعادل جامعه را به هم میزند و گاهی فجایع بزرگی ایجاد میکند.
ظهور ویدیوهای جنجالی و محتوای نامناسب در فضای مجازی نشان میدهد که سیاستهای کنترل و فیلترینگ دیگر کارآمد نیستند. راه حل بلندمدت، تغییر رویکرد حاکمیت و اعتماد به تصمیمگیری جامعه است. تجربه نشان داده است که عقل سلیم جامعه میتواند جایگزین مداخلات بیجا و هزینهبر حاکمیت شود و فرهنگ را به شکل مؤثرتری سامان دهد.



مشتی اراجیف!
