تاریخ انتشار: ۱۲:۲۰ - ۰۸ آذر ۱۴۰۴
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

فینال کارناوال؛ عرصه نمایش آزادی، زن و تاریخ در صحنه‌ای که قرار نبود سیاسی باشد

اجرای دو فینالیست کارناوال، آزادی، زن و تاریخ را در برابر نگاه مردسالار و قدرت‌محور قرار داد و ثابت کرد که حساس‌ترین حرف‌ها را گاهی باید در قالب هنر گفت، نه سیاست.

فینال کارناوال

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی- «کارناوال» از همان قسمت نخست توانست توجه گسترده‌ای جلب کند؛ نه فقط به دلیل طراحی و اجرای متفاوت، بلکه به خاطر آنکه آینه‌ای بود در برابر جامعه ایران. بخش گفت‌و‌گو و نظرخواهی برنامه نشان داد چقدر هنوز با فرهنگ گفت‌و‌گو فاصله داریم؛ حداقل حسن برنامه کارناوال این بود که به مسئولان سیاسی و فرهنگی (اگر گوش شنوایی داشته باشند) نشان داد که جامعه ایران چقدر خسته، بی حوصله و عصبانی است. خستگی و عصبانیتی که می‌شد ردپای آن را در اظهار نظر تماشاگران راجع به اجرا‌های هنرمندان مشاهده کرد. اظهار‌نظر‌هایی که اغلب بی‌ارتباط با هنر و فاقد دانش حداقلی بود، اما حامل خشم فروخورده‌ای که سال‌هاست زیر لایه‌های جامعه رسوب کرده است. کارناوال توانست بدون شعار، نشان بدهد جامعه ایران چقدر نیازمند مکث، تأمل و یادگیری دوباره گفت‌وگوست.

اما جدا از رفتار مهمانان، آنچه کارناوال را به نقطه‌ای مهم در زیست رسانه‌ای ایران تبدیل کرد، اجرا‌های برخی هنرمندان بود؛ اجرا‌هایی جسورانه، اندیشمندانه و چندلایه؛ از بی‌تجربگی برخی تا ظهور چند چهره شگفتی‌ساز مانند سینا ساعی و روزبه حصاری. کارناوال ثابت کرد اگر جسارت با خلاقیت همراه شود، می‌تواند حتی در فضای رسانه‌ای محدود و محافظه‌کار، تکانه‌ای ایجاد کند.

دو اجرای پایانی انقدر نکات ریز و درشتی داشت که ارزش آن را دارد به سراغ آنها برویم و تحلیلی از آنها ارائه کنیم.

سینا ساعی؛ تاریخ، آزادی و صدای خاموش‌شده‌ها


بیشتر بخوانید:

سینا ساعی کیست؟ | رپر دهه نود با اجرای چشمگیرش در برنامه کارناوال همه را متحیر کرد

غایبان فرهنگ رسمی ایران و سوژه طغیان‌های اجتماعی | اجرای سینا ساعی در کارناوال چگونه صدای نسل زد را بلند کرد؟


اگر از یک ایرانی درباره آزادی سوال کنیم و بپرسیم هدف از آزادی چیست؟ احتمالاً جوابی عجیب و دور ذهن خواهد داد. البته که ایرانیان مقصر نیستند، آنها محصول تاریخی هستند که اصولاً با آزادی بیگانه است. موضوع صرفاً سیاسی نیست. حکومت‌های استبدادی هم برخواسته از زیست ایرانی است. با ورود مدرنیته و انقلاب مشروطه، رشد افکار آزادی خواهانه در ایران جدال برای اصلاح و استبداد و مدرنیته و سنت تبدیل به یک جدال دائمی شد. جدالی که تا به امروز ادامه داشته است. تلاش ایرانیان برای دست یابی در یک مسیر پر دست انداز همیشه با شکست‌های زیادی همراه بوده است. تلاش‌های اصلاح طلبانه امیرکبیر، جنبش مشروطه، تلاش‌های ملی گرایانه دکتر محمد مصدق و جنبش سیاسی دوم خرداد همگی محصول تلاش جامعه ایران برای دستیابی به همین مفهوم آزادی است. تلاش‌هایی که البته غالبا به بن بست خورده است.

سینا ساعی با آگاهی از همین تاریخ بغرنج، آزادی را از دل تاریخ روایت کرد. او در اجرای پیش از فینال، نسل Z را محور قرار داد؛ نسلی که کمتر دیده و بیشتر سانسور شده است. با اتکا به موسیقی اعتراضی رپ، صدای خاموش‌شده این نسل را بلند کرد؛ صدایی بی‌پیرایه، عصبانی، و در عین حال امیدوار.

در فینال، ساعی گام بزرگ‌تری برداشت؛ او تاریخ را زنانه خواند. برای نخستین بار، نگاه زنانه را در برابر تاریخ مردسالارانه قرار داد و از زنان به عنوان حاملان صلح، تغییر و زندگی سخن گفت. آواز زنان جسارت و انتخاب او، برنامه را تا مرز توقیف کشاند؛ اما همین انتخاب پیام روشنی داشت: آزادی بدون شنیده‌شدن زنان، ممکن نیست. اجرای ساعی نه فقط یک پرفرمنس هنری، بلکه بیانیه‌ای برای «لزوم تغییر نگاه» بود؛ دعوتی برای بازتعریف آزادی، قدرت و جامعه.

روزبه حصاری؛ آزادی در آینه یک فانتزی سیاسی

اجرای روزبه حصاری، اقتباسی استعاری و هنرمندانه از «قلعه حیوانات» جورج اورول بود؛ نقدی گزنده بر قدرت، خودکامگی و مصادره مفهوم آزادی. حصاری با گریم حساب‌شده و پرفرمنسی پیچیده، کاراکتر خوکی را تصویر کرد که از آزادی سخن می‌گوید، اما آزادی را فقط تا جایی می‌پذیرد که ابزار کنترل دیگران باشد. این همان لحظه ترسناک است؛ جایی که آزادی از یک مفهوم نجات‌بخش، به ابزاری برای سلطه تبدیل می‌شود.

او سوال بنیادین اورول را بازآفرینی کرد: آزادی چیست؟ حصاری نشان داد آنچه سرنوشت آزادی را تعیین می‌کند، نه خود واژه آزادی، بلکه «تفسیر از آزادی» است. همان چیزی که هیتلر و استالین نیز ادعایش را داشتند. حصاری به خوبی نشان داد آزادی در دستان یک حاکمیت خودکامه ضد خودش عمل می‌کند و در حد یک واژه بی خاصیت تنزل پیدا کرده و بی‌ارزش می‌شود.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما