تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۶

پسرنوجوان در دام عتیقه فروش قلابی گرفتار شد

پسر نوجوان که در یک گروه تلگرامی با فروشنده عتیقه آشنا شده بود هرگز تصور نمی‌کرد مرد ناشناس چه دام شومی برایش پهن کرده است.به تهدیدها تمامی نداشت، ایمان جرأت نمی‌کرد به تلفن همراهش حتی نگاه کند، هر بار که به اینترنت وصل می‌شد و تصمیم می‌گرفت وارد تلگرام و اینستاگرام شود ترس و وحشت تمام وجودش را می‌گرفت، حتی تصور اینکه تصاویر سیاهی را که از او گرفته شده بود در فضای مجازی ببیند، تمام وجودش را به لرزه می‌انداخت.

رویداد۲۴-پسر نوجوان که در یک گروه تلگرامی با فروشنده عتیقه آشنا شده بود هرگز تصور نمی‌کرد مرد ناشناس چه دام شومی برایش پهن کرده است.به تهدیدها تمامی نداشت، ایمان جرأت نمی‌کرد به تلفن همراهش حتی نگاه کند، هر بار که به اینترنت وصل می‌شد و تصمیم می‌گرفت وارد تلگرام و اینستاگرام شود ترس و وحشت تمام وجودش را می‌گرفت، حتی تصور اینکه تصاویر سیاهی را که از او گرفته شده بود در فضای مجازی ببیند، تمام وجودش را به لرزه می‌انداخت.اوچند روز قبل قربانی نقشه سیاهی شد و از همان موقع تهدیدهای مرد تبهکار شروع شده بود،تا اینکه سرانجام درپی سرگردانی وحیرانی، موضوع را باخانواده‌اش درمیان گذاشت و...

افشای جنایت سیاه
چندی قبل پسر نوجوان همراه پدرش به اداره آگاهی تهران رفت و از جنایت سیاهی پرده برداشت.« چند روز قبل در یکی از گروه‌های تلگرامی با مرد جوانی آشنا شدم. او می‌گفت کلی زیرخاکی پیدا کرده و به خاطر اینکه آشنایی ندارد حاضر است این عتیقه‌ها را به مبلغ ناچیزی بفروشد. او با چرب زبانی می‌گفت هر کسی صاحب این عتیقه‌ها شود تا آخر عمر پولدار شده وهیچ دغدغه‌ای نخواهد داشت.من که با اطلاع ازاین ماجرا بشدت وسوسه شده بودم تصمیم گرفتم عتیقه‌ها را به‌دست آورم. قرار بود خانه‌مان را عوض کنیم و پدرم مقداری پول از یکی از دوستانش قرض گرفته بود. با خودم گفتم اگر با این پول‌ها عتیقه‌ها را بخرم و بعد با کمک پدرم آنها را بفروشم، ثروت هنگفتی به‌دست می‌آوریم و مشکلاتمان حل خواهد شد. بنابراین با پسر ناشناس-سیاوش- قرار گذاشتم، اوهم با موتورش دنبالم آمد و به بهانه دیدن عتیقه‌ها مرا به بیابانی در جنوب تهران برد، اما به جای فروش عتیقه ها، مرا وحشیانه مورد آزار و اذیت قرار داد و پول‌هایی که مخفیانه از خانه برداشته بودم و گوشی تلفن همراهم را  از من گرفت، ضمن اینکه از من فیلم سیاه هم تهیه کرده بود و تهدید کرد اگر به کسی دراین باره حرفی بزنم، فیلم‌هایی را که از من گرفته  در تلگرام و اینستاگرام منتشر خواهد کرد. اما این تمام ماجرا نبود،چراکه بعــــــــــــــــد از آن ، تمـــــــــــــــاس‌های تهدیدآمیزش آغاز شد. تهدیدها تمامی نداشت و درنهایت وقتی پدرم ازگم شدن پول‌ها با خبرشد و چهره رنگ پریده‌ام را دید، مجبور شدم واقعیت را به او بگویم.»پس ازاین شکایت، تحقیقات تخصصی آغاز شد و پسر جوان با ردیابی‌های تخصصی بازداشت شد وهم‌ اکنون تحت بازجویی قراردارد. 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان