تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۵

دو روایت متفاوت از دیواری که روی "معلم خاشی" فرو ریخت

رویداد24- عصر یکشنبه ۱۵ فروردین ماه حادثه‌ای تلخ برای ۵۳ دانش‌آموز مدرسه‌ای در روستای "نوکجو" رقم خورد، اما در پی این حادثه علامت سوال‌های بسیاری پیش روی قرار گرفته؛ اینکه به راستی چه می‌شود که معلمی هر روز کیلومترها دورتر از خانه به روستایی لب مرز برود، آن هم برای ۴۵۰ هزار تومان؟ چه می‌شود که استان محل زندگی این معلم، آمار بیشترین محرومیت، بیشترین تعداد دانش آموز ترک تحصیل کرده، بیشترین محرومیت از لحاظ امکانات و بیشترین مدرسه خشت و گلی و کپری را دارد؟

اینجا موبایل آنتن نمی‌دهد، صدای آژیر آمبولانسی شنیده نمی‌شود، خط تلفن ندارد و همچنان غرق در محرومیت است! ... اینجا «نوکجو روتک خاش» است، روستایی از توابع خاش در منطقه محروم صفر مرزی در استان سیستان و بلوچستان ... (امیرحسین گنگوزهی) معلم ۲۷ ساله در یکی از مدارس این روستا زیر آوار ماند، آن هم به دلیل محرومیت ... اما کشور ما در شرایطی نیست که نتوانتد مدارس را استاندارد سازی کند، اما دلیل این همه تبعیض و محرومیت چیست؟! چه می‌شود که معلمی هر روز کیلومترها دورتر از خانه و عزیزانش به روستایی لب مرز برود؛ آن هم برای ۴۵۰ هزار تومان ؟! چه می‌شود که استان محل زندگی این معلم، آمار بیشترین محرومیت، بیشترین تعداد دانش آموز ترک تحصیل کرده، بیشترین محرومیت از لحاظ امکانات و بیشترین مدرسه خشت و گلی و کپری را دارد؟

عصر یکشنبه ۱۵ فروردین ماه بود که حادثه‌ای تلخ برای ۵۳ دانش آموز این مدرسه رقم خورد ... این معلم همراه با یکی دیگر از همکارانش به زیر آوار و خشت و گل‌های دیوار مدرسه رفت تا سه دانش‌آموزش به زندگی خود ادامه دهند ... "یسنا" و "عسل" دو کودک چهارساله و یک‌سال و سه‌ماهه حمیدرضا گنگوزهی که شاید در سر می‌پروراندند روزی پدرشان معلم‌شان شود، اما در عین ناباوری این رویا در همین کودکی از بین رفت ... همسر ۲۵ ساله این معلم فداکار که هر روز با نگرانی منتظر برگشتن سایه سرش بود، حالا این انتظار برای همیشه پایان یافت ... "پسند گنگوزهی" پدر این معلم در مصاحبه‌ای عنوان کرده است که "همسر و دو فرزند کوچک حمیدرضا به حمایت و توجه دولت احتیاج دارند که امیدواریم عزیزان ما در جهت رفع مشکلات به ما کمک کنند"...

روایت همکار مرحوم گنگوزهی از روز حادثه

عبدالرئوف شهنوازی معلم فداکاری که در این حادثه مصدوم شد، درباره روز حادثه این طور می‌گوید: در لحظه‌ای که این اتفاق ناگوار افتاد، ما بیرون از کلاس درس و در محوطه مدرسه بودیم که حمیدرضا متوجه دانش‌آموزان بازی گوش در کنار دیوار شد و هر دو نفرمان از دور فریاد زدیم؛ بچه‌ها از دیوار کناره‌گیری کنید، اما آنها به تذکر ما اهمیت ندادند، با توجه به شدت گردباد و احتمال تخریب دیوار که از قبل به واسطه بارندگی‌های زیاد نم کشیده بود، مرحوم گنگوزهی خطر را احساس کرد و به سرعت با هم به سمت دانش آموزان دویدیم و بچه‌ها را از خطر ریزش دیوار نجات دادیم، اما در یک لحظه دیوار فرو ریخت و مرحوم زیر آوار ماند و من نیز از ناحیه پا تا کمر گرفتار آوار شدم.

توضیح آموزش و پرورش درباره فروریختن دیوار بر روی معلم/این مدرسه اصلا دیوار نداشت!

«اتفاقی که افتاد این بود که یک اتاق خشت و گلی با فاصله‌ای از فضای آموزشی وجود داشته و هنگام بارندگی آب جمع شده و موجب مرطوب شدن دیوار شده و با شدت گرفتن باد، دیوار فرو می‌ریزد و در آن زمان دانش‌آموزان در آن محل بازی می‌کردند و به یک دفعه دیوار خراب می‌شود و معلم برای حفاظت از جان دانش‌آموزانش این فداکاری را می‌کند.البته مدرسه اصلا دیوار نداشته است و معمولا مدارس یک کلاسه و دو کلاسه دارای حصار نیست.این چیزی است که به بنده منتقل کرده‌اند. فیلم هم موجود است و شما می‌توانید؛ ببینید که خود ساختمان مدرسه هیچ صدمه‌ای ندیده است» این روایتی است که مرتضی رییسی؛ معاون وزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، از حادثه داشته، روایتی که برخی‌ها آن را توجیه آموزش و پرورش عنوان کرده‌اند تا به نوعی از این حادثه شانه خالی کند. البته جدیدترین اظهارنظر درباره حادثه مدرسه سیستان و بلوچستان که در قالب همین روایت می‌گنجد؛ به اظهارات شب گذشته وزیر آموزش و پرورش در برنامه "تیتر امشب" شبکه خبر برمی‌گردد، او در این باره توضیح داده و گفته است که در اثر باد و باران دیواری در یک ساختمان متروکه در جوار مدرسه در منطقه بلوچستان خراب می شود و در پی این حادثه یکی از همکاران فرهنگی کشته و یکی دیگر از همکاران مصدوم می شوند.


روایت رستم زهی از حادثه/ دیواری که فروریخت، دیوار حیاط مدرسه محسوب می‌شده است

با این حال رستم‌زهی؛ نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها در همین رابطه به ایلنا، می‌گوید؛ نباید در این حادثه به دنبال مقصر بود، اما این حادثه زنگ تفریح اتفاق افتاده و به نوعی بچه‌ها در محوطه مدرسه مشغول بازی بودند. او می‌گوید: کلاس‌هایی که بچه‌ها در آن تحصیل می‌کنند، مشکلی نداشته، اما دیوارهای حیاط مدرسه، خشت و گلی بوده است. ما باید واقعیت را بگوییم که جوان مردم چگونه از دست رفته است. در خاش مدارس دیگری در چنین شرایطی به سر می‌برند و هر لحظه ممکن است؛ این اتفاق برای سایر معلمان و دانش‌آموزان بیفتد. این روستا نه خط تلفن دارد و نه آمبولانس و فاصله روستا با خاش حدود ۱۵۰ کیلومتر بوده است و حدود ۲ ساعت طول کشیده تا به مرکز درمانی برسند.

خانواده "گنگوزهی" وضعیت معیشتی خوبی ندارند/۱۵۰ کیلومتر مسافت برای ۴۵۰ هزارتومان!

نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها درباره شرایط خانواده این معلم توضیح می‌دهد: حمیدرضا معلم شرکتی بود و بیمه یک کارگر روزمزد بوده است و در واقع با آموزش و پرورش قراردادی ندارد. خانواده او از نظر معیشتی شرایط خوبی ندارد، اگرچه قناعت دارند اما مشکلات زیادی رو به رو هستند و ناگفته نماند که یکی از بچه‌هایش مریض است. رستم زهی می‌گوید؛ اگر این خانواده مشکل نداشتند که این معلم کیلومترها دورتر و در نقطه صفر مرزی بخاطر ۴۵۰ هزار تومان نمی‌رفت! سیستان و بلوچستان نیازمند نگاه ویژه در بخش زیر ساخت‌های آموزشی به خصوص در مناطق روستایی است؛ البته سازمان نوسازی اقدامات خوبی انجام داده، اما کافی نیست و باید به فوریت به فکر مناطقی باشیم که هنوز دانش‌آموزانش در مدارس خشت و گلی و کپری درس می‌خوانند. شرایط به گونه‌ای است که بارندگی بیشتر از ۳۰۰ میلی متر باعث تخریب و بحران خواهد شد. شهرستان‌های خاش، ایرانشهر، نیک شهر، زابل، هیرمند و سراوان دارای همین شرایط هستند، البته خیرین در این منطقه حضور موفقی داشتند، اما کافی نیست.

در اظهارات دو روز گذشته معاون وزیر آموزش و پرورش آماری اعلام شد که به نوعی تهدیدی برای جان دانش‌آموزان و معلمان محسوب می‌شود؛ آن هم وجود ۱۰۰۰ کلاس درس خشت و گلی در کشور. کلاس‌هایی که معلوم نیست؛ فروریختن هر کدام از آنها چند نفر را به کام مرگ بکشاند. رییسی می‌گوید: سال گذشته حدود ۱۲۰۰ - ۱۳۰۰ کلاس خشت و گلی را شناسایی کردیم که یک بخشی از اعتبارات برای بهبود وضعیت، تامین اعتبار شده و هم‌اکنون در استان‌های خراسان شمالی، کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی کار جایگزینی شروع شده است و بخشی به پایان رسیده و بخشی همچنان نیمه تمام است.

آیا بنیان‌های مدارس فرسوده با استخدام و پیام تسلیت مقاوم می‌شود؟

اگر از سرازیر شدن پیام‌های تسلیت وزیر آموزش و پرورش، رییس سازمان صدا و سیما، رییس مجلس و رییس جمهور در پی درگذشت این معلم فداکار خاشی بگذریم، از همان ساعات اولیه این حادثه، بحث بر این بود که چرا دانش‌آموزان و معلمان باید جانشان را به خاطر محرومیت از دست دهند؟ چرا همچنان دیوارهای خشت و گلی مدارس با جان انسان‌ها بازی می‌کند؟ برخی دیگر نیز از استانداردسازی و ایمن سازی مدارس که روند آن به کندی پیش می‌رود، انتقاد کردند. چند روز بعد از حادثه وزیر آموزش و پرورش به همراه تیم خود راهی سیستان و بلوچستان شد و از خانواده این معلم دلجویی کرد و در این بین وعده استخدام همسر این معلم را در آموزش و پرورش داد؛ وعده ای که برخی‌ها آن را پوپولیستی عنوان کردند، اما آیا به راستی سرازیر شدن پیام‌های تسلیت و همدردی و استخدام دردی از خانواده این معلم کم می‌کند؟  آیا بنیان‌های مدارس فرسوده را مقام می‌کند؟

معلم شجاع خاش آخرین درس خود را زیر آوار به دانش آموزانش داد و آن درس فداکاری و شجاعت بود. او رفت تا شاید مدارس ما دارای دیوار مقاوم شوند ... رفت تا شاید توجه بیشتر به آن منطقه باعث نشود که دیگر سایر همکارانش در محرومیت جان دهند ... به هر روی این یک واقعیت است که عدالت و توسعه آموزشی با همایش و اجلاس‌های چند روزه مدیران محقق نمی‌شود، چرا که عزمی راسخ می‌طلبد و بی‌تردید نباید برای نجات دانش‌آموزانِ یک هزار مدرسه و کلاس خشت و گلی، دلخوش به ازخودگذشتگی یک هزار معلم باشیم!
منبع: ایلنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان