تاریخ انتشار: ۱۲:۵۲ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۸

درآمد در ایران، هزینه در کانادا/ مردم ایران ما شما را خیلی دوست داشتیم

حکایت سفرو حذرو اقامت و ولادت برخی ایرانیان نام دار و کم نشان در کشور کانادا فضای شبکه‌های اجتماعی را در نوردیده و موجی از ابراز نظر‌های سهمگین و غمگین را برجای نهاده است. البته از آن جایی که بطور تاریخی آن چه به جایی نرسد فریاد است، این قبیل اظهار فضل‌ها وچریک بازی کیبوردی هم عمر چندانی ندارد و سرگرمی فراموش شده‌ای خواهد شد.

رویداد۲۴ لابلای سایر لاف و گزاف‌های خلق الله. اما فرنگستان خارجه یا اونور آب هم دفتر پر ورقی در تاریخ این سرزمین است که هرچه انکار شده اتفاقا اصرار بیشتری بر خودنمایی دم خروس وار در مقابل پنهان کاری‌های همیشگی داشته است. بحث امروز و دیروز هم نیست، تا بوده عده‌ای آفتاب کم رمق فرنگ را به خورشید سوزان وطن مرجح داشته اند وقهوه را از چای-پولکی مطبوع‌تر دانسته اند، اما گاه این مقدار شرافت و لوطی گیری داشته اند که پول قهوه را از عایدات املاک پدری یا حاصل علم و عمل خود پرداخت کنند نه از جیب تار عنکبوت بسته رعیت فلک زده و آفتاب سوخته ایران زمین.

اگر کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیگ اثر زین العابدین مراغه‌ای که حدیث نفس یک تاجر ایران دوست عهد قجر است را نگاهی بیفکنیم می‌بینیم که در همان روزگار هم کسانی که با عرق جبین یا جاروی کف خزانه مالی گرد کرده بودند هر کدام به دلیلی یا حفاظت از مال و یا لذت از باقی عمر تذکره کشور‌های قدر قدرت آن روزگار را بدست می‌آورده‌اند. احمدشاه قاجار آخرین و فربه‌ترین پادشاه این سلسله که اگر نمی‌شناسید عکس‌هایش با لپ‌های آویزان وچهره خوفناک در کنار رضاشاه را که آن روزگار سردار سپه بود را به خاطر آورید، هم در مقابل اصرار برخی از خوشنام‌ترین رجال ایران، چون مرحوم مدرس و مستوفی برای بازگشت به ایران و جلوگیری از قبضه قدرت توسط رضاخان پاسخ می‌دهد حاضر است در سوئیس و فرانسه کلم فروشی کند، اما به ایران بازنگردد! دقت کنید برای جناب شاه مواجب و مستمری ایران نیکوست، چون در اقتصاد سخت‌گیر رقابتی و عرضه محور مغرب زمین پول درآوردن به این راحتی‌ها نیست، ولی خزانه ملت ایران هم سهل گیر است و هم مهربان و نمی‌گذارد عزیزان لنگ بمانند و کلم‌هایش احتمالا با فاضلاب آبیاری می‌شده‌اند و مناسب مزاج شاهانه نبوده اند!.

در فاصله میان خروج شاه از ایران تا پیروزی انقلاب یک خبرنگار خارجی به طعنه از شاه می‌پرسد که طرفداران او کجا هستند و چرا در مقابل مخالفان خودی نشان نمی‌دهند؟! شاه می‌گوید احتمالا در پاریس و رم مشغول خرید هستند! خود جناب جانشین کوروش هم قبل از اینکه کمترین ترقه‌ای زده شود از کشور گریخت و در مصر از جهان رفت، حسنی مبارک همین چند سال قبل آنقدر در مصر ماند تا در قفس هم رفت و قذافی ماند تا…؛ و بشار اسد هم امروز شاید قسمتی از مزد شجاعت و ماندن در وطنش را می‌گیرد و از ما هم حضرات تا تقی به توقی خورده و ترقه‌ای درشده الفرار به جا‌های خوش آب و هوا…حالا باهاما یا مثل ممدلی شاه اودسا.

اسدالله عسگراولادی که روزگاری رئیس اتاق تجارت ایران و چین بود چند سال پیش در گفتاری بیان کرده بود که نگاه ایرانی‌ها به غرب است و تجارت عظیم کنونی با چین از سر ناچاریست. در نگاه بخشی از جماعت، ایران جای پول درآوردن است و ولایت غرب جای سرمایه گذاری وخرج کردن! ایران در بحث شفافیت و مالیات اوضاع چندان سفت و سختی ندارد و برخی‌ها ترجیح می‌دهند بار را ببندند و به بلاد کفر بگریزند. یا بچه‌ها را بفرستند تا جا را ردیف کنند تا والدین اضافه شوند!

بسیاری صاحبان منال که ممکن است صاحب نام هم باشند یا که مهجور مانده باشند احتمالا آنقدر رندی داشته‌اند که بدانند باد‌ها در ایران به سرعت خبر از تغییر فصل‌ها می‌دهند و در میان و میانه‌ای که رقبای سیاسی برای رسوا کردن یکدیگر رقابت شدیدی دارند ممکن است روابط ویژه یا امکانات ویژه‌ترشان در یکی از همین منازعات برملا و کلا زایل شود؛ پس دنبال مکان امن می‌گردند تا پول‌ها را انبار کنند.

برخی اغیار معتقد بودند درون خانه مال خود آدم است و بیرونش مال مردم… پس بیرون هرچه ساده‌تر بهتر تا ریا هم نشود ودل خلق الله نسوزد! اضافه بر این امکان زیست فارغ از هنجار‌های داخلی که این جماعت از سر تظاهر در داخل به آن عاملند والبته در ریاکاری هم افراط دارند از دیگر دلایل این انتخاب‌هاست. می‌خواهند دمی با شلوارک رنگارنگ و سیمای متفاوت ساحل نوردی کنند و احتمالا لبی‌تر فرموده و دودی هم بگیرند یا کنسرت جناب حامدی و خانم آتشین را از نزدیک ببینند و این‌ها با ظاهرسازی‌هایی که برای جمع آوری مایه و کلاه گذاشتن سر جماعت انجام می‌دهند سازگاری ندارد.

روزگاری مقصد بیشتر این گونه سرمایه گذاری‌ها دوبی و یا اروپای غربی بود، اما کثرت ایرانیان در این سرزمین‌ها که حتی وقتی بادی می‌آید و پوشش بانویی را می‌افکند و نوشیدنی ناخواسته سرمیز قرار می‌گیرد از منافذ پنیر سوئیسی هم به عکسبرداری وآبروریزی می‌پردازند! چقدر آدم‌ها بد شده‌اند… کانادا سرزمین دوردست تریست که طیف‌های مخالف سیاسی در آن کمترند و راحت‌تر می‌شود خستگی بدر کرد پس جای احتمالا بهتریست…

تکمله این که نقش نمایش خوشبختی و دق دادن آشنایان و رقبا هم در این بلبشو بی تاثیر نیست. در دورانی که عکس‌های اینستاگرام باید دمای یک رابطه آخر دی ماهی را چله مرداد نشان دهند و البته چند ماه بعد هم چند گلوله گرم واقعیت را سوزان‌تر می‌کنند نقش شوینگ و فریاد زدن من دارم وبیشتر دارم و دلتون بسوزه نقشی کاملا حیاتی دارد. روزگاری تظاهر به خاکی بودن و عادی و عاری بودن مد روز بود تا آن جا که شاه هم در این نمایش به اتفاق فرح دیبا نقش اول را یافتند و زایمان رضا پهلوی در یک بیمارستان عادی در جنوب شهر انجام گرفت یا بهتر بگوییم بازی و کارگردانی شد، اما امروز باید تولد در کبک و آنتاریو و دست کم زوریخ و پاریس باشد تا از دماغ فیل افتادگی و نمایش این فیل‌های متوحش بر کلاس بیشتر بیفزاید.

نقطه آخر و مهم این که ریاکاری و گندم نمایی و جوفروشی چیزیست که در این موارد وجدان عمومی را بیشتر جریحه‌دار می‌کند و این که اگر اونور آب این قدر خوب است پس عرضه اش را داشته باشید وبار و بندیل را ببندید و همانجا پولش را درآورید و خرج کنید.

 

منبع: جامعه ایرانی

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان