تاریخ انتشار: ۱۲:۴۲ - ۱۱ تير ۱۳۹۵
عباسی، قائم مقام معاونت بین الملل سازمان بسیج مستضعفین در گفتگو با رویداد۲۴:

فلسطین فطرت‌ها را به هم نزدیک کرده است

چطور یک آمریکایی غیر مسلمان،می آید در فلسطین و به خاطر آرمان فلسطین، زیر بولدوزر میرود؟ چگونه می شود که در جاهای مختلف دنیا، نشست هایی در حمایت از فلسطین گرفته می شود؟ پس اینها نشان می دهد که وحدت ذاتی و فطری بین فطرتهای پاک انسانها وجود دارد یعنی فلسطین توانسته است که این فطرتها را به یکدیگر نزدیک کند.
رویداد۲۴، محمد مهدی تولایی- «قدس نمادیست برای اینکه ما به تمام مستضعفین جهان کمک کنیم و رسالتمان را به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک انقلابی و به عنوان یک مسلمان ایفا کنیم» این عبارت، بخشی از صحبت های علی عباسی اصل قائم مقام معاونت بین الملل سازمان بسیج مستضعفین است که به مناسبت ایام منتهی به روز قدس، پذیرای ما در طبقه ششم ساختمان معاونت بین الملل سازمان بسیج مستضعفین بود. شخصیتی که سالها در حوزه فلسطین، به فعالیت پرداخته است و به زبان عربی مسلط است و دغدغه های فراوانی برای مسئله  فلسطین و آزادی قدس و گسترده نمودن محور مقاومت دارد.

آنچه در پی می آید گفتگوی تفصیلی رویداد۲۴ با قائم مقام معاونت بین الملل سازمان بسیج مستضعفین است:

در آستانه روز قدس هستیم. روزی که به ابتکار بنیانگذار جمهوری اسلامی و در جهت پاسداشت آرمان فلسطین به این نام، نامیده شد. به نظر شما ضرورت پاسداشت این روز از چه مؤلفه هایی برخوردار است؟
اینکه روز قدس چه اهمیتی برای ما دارد را شاید بشود اینطور عنوان کرد که چرا روز قدس برای ما اهمیت نداشته باشد؟ مگر ما با جهان اسلام و کشورهای آزادی خواه و آزادی طلب دنیا به غیر از قدس، چه  نقطه مشترکی می توانیم داشته باشیم؟ و با سایر ادیان، چه نقطه مشترکی در زمینه آزادی می توانیم داشته باشیم؟
امروز با هر آزادی خواهی در دنیا که پیام صحیح آزادی را می تواند به معنای آزادی دریافت کند در موضوع روز قدس مشترکیم لذا شما هرساله می بینید این راهپیمایی های روز قدس به شکل های مختلف در کشورهای متفاوت دنیا برگزار می شود. سال گذشته در حدود 110 کشور، راهپیمایی روز قدس برگزار شد با اینکه تماما نه مسلمان بودند و نه روزه دار،  و نه نگاهشان کاملا مانند ماست ولی خب به عنوان یک آرمان و یک شخصیت آزادی خواه، اقدام نمودند.
پس نقطه مشترک ما با جهان اطرافمان، نقطه آزادیست و خواستگاهی که به دنبال آزادی حقیقی برای انسانهاست. اما نقطه مشترک ما با جهان اسلام، قبله گاه مشترک است و این موضوع،مؤلفه ای جدی است که ما می توانیم به آن بپردازیم. بلکه تمام ادیان، نگاهشان به سمت قدس است از یهودیت صحیح گرفته تا مسیحیت صحیح.ما هم به عنوان جهان اسلام در این نگاه با آنها مشترکیم.
  اما روز قدس در ایران میراثیست که از ابتدای انقلاب برای ما نسلهای دوم و سوم و چهارم گذاشته شد و با عنوان یک آرمانی که به تعبیر حضرت امام(ره) حبل الهی می باشد یک نقطه مشترک را مد نظر دارد و آن هم هدف انقلاب اسلامی می باشد.انقلاب ما هدفش در ابتدا احقاق حقوق مستضعفین در جهان بوده است؛ حال این مستضعفین می توانند مسلمان باشند یا می توانند غیر مسلمان باشند. نگاه انقلاب، استنصار مسلمین است، استنصار مستضعفین است و قدس نمادیست برای اینکه ما به تمام مستضعفین جهان کمک کنیم و رسالتمان را به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک انقلابی و به عنوان یک مسلمان ایفا کنیم .

برخی از رسانه ها عنوان می کنند که بحث فلسطین، به یک موضوع حیثیتی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است بدین نحوکه شاید در موضوع منافع ملی، اگر جمهوری اسلامی کاری به اسرائیل نداشته باشد و حتی همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد برای منافعش بهتر باشد. به نظر شما چنین گزاره ای صحیح است؟

اگر روی واژگان بخواهیم به این شکل نگاه کنیم که حیثیت به معنای انتزاعی خودش و یک معنای مستقل از هویت اسلامیست میگویم خیر . ما از آن مرحله در انقلابمان گذشته ایم که بخواهیم برای برخی واژگان، دعوا کنیم. ما در مرحله ای هستیم که رهبر انقلاب، اقدام به تولید ادبیات برای جهان می کند و این وظیفه ماست که با ترجمه این ادبیات برای جهانیان، به دنبال ایجاد گفتمان باشیم.
اگر حیثیت به معنای این است که من به عنوان یک ایرانی؛ مستقل از مسلمان بودن و مستقل از آزادی خواه بودن، فلسطین برایم یک مسئله مجزا هست خیر اینطور نیست.اینگونه به عنوان یک حیثیت مستقل نگاه نمی کنم ولی به عنوان یک آرمان انسانی و یک حیثیت انسانی و اسلامی، اگر به موضوع فلسطین بنگریم آن را موضوعی حیثیتی و از نوع انسانی و اسلامی می دانیم.همانگونه که در راه رسیدن به قدس؛ هم به معنای رسیدن مادی و هم به معنای رسیدن آرمانی، خون های پاکی نیز تقدیم نموده ایم و ابایی هم از این موضوع نداریم .

در جهان اسلام، یک نوع تفرقه و تفرقی مشاهده می شود که کشورها را از اولویت های اصلی خود، دور نموده است. سؤالی که مطرح می شود اینست که وحدت جهان اسلام بر آرمان فلسطین و برای مقابله با رژیم صهیونیستی چه تاثیری دارد؟

ببینید همین که ما امروز در ایران، نگاهمان به سمت فلسطین است و هر آزادی خواهی در هر جای دنیا، نگاهش به سمت فلسطین است یک وحدت  فطری و ذاتی بین انسانها ایجاد می شود و چقدر برازنده است که این وحدت، نسبت به موضوع فلسطین در جهان اسلام هم ایجاد شود.
چطور یک آمریکایی غیر مسلمان،می آید در فلسطین و به خاطر آرمان فلسطین، زیر بولدوزر میرود؟ چگونه می شود که در  جاهای مختلف دنیا، نشست هایی در حمایت از فلسطین گرفته می شود؟ پس اینها نشان می دهد که وحدت ذاتی و فطری بین فطرتهای پاک انسانها وجود دارد یعنی فلسطین توانسته است که این فطرتها را به یکدیگر نزدیک کند. به واسطه قدس، فطرت انسانها از مسیحی و یهودی گرفته تا اهل سنت و شیعه به یکدیگر نزدیک شده است. در نشست راشل کوری که پارسال برگزار شد یکی از سخنرانان، خانمی کلیمی بود به نام لاویان کاشانی. ایشان شعری گفت در خصوص راشل کوری و حمایت کرد. پس  موضوع فلسطین،فطرت ها را به هم نزدیک کرده است.
 اما چرا در جهان اسلام، این وحدت به معنای واقعی شکل نمی گیرد؟ خب این واقعا به خاطر دشمنی موجود در خارج از جهان اسلام است که اشعاتش به داخل سرایت کرده است و امروز شما می بینیدکه پیمانهای مخفی و عیانی بین کشورهای اسلامی و اسرائیل منعقد می شود. سعودیها پیمانهایی می بندند با اسرائیل برای تامین سلاح برای حمله به یمن . پول مسلمانان را از مناسک یا از ذخایر دیگر، صرف استحکام بخشی به دیوار دفاعی اسرائیل می کنند.یا سیستم های جاسوسی اسرائیلی ها در اردن یا عوامل اردن در بحرین برای شکنجه  بحرینی ها. لذا تفرق و تشتت در جهان اسلام هدفمند است یعنی نمی توانیم دست اسرائیل و صهیونیسم جهانی را خارج از این موضوع ببینیم.

دستاوردهای رژیم صهیونیستی از این تفرق چیست ؟

ببینید دستاورد آنها، معطوف کردن اذهان جهان اسلام به موضوعات داخلی خودشان و فاصله گرفتن از اولویتهای جدید است. امروز شما می بینید که مرزهای رژیم صهیونیستی با لبنان آرام است یا حداقل احساس خطر در آن حوزه نمی کند،  مرزهایش با سوریه مورد تهدید نیست، مرزهایش با اردن مورد تهدید نیست چرا؟ به دلیل اینکه ذهن ما مسلمانان را درگیر در موضوعات داخلی خودمان کرده اند.اصلا نمی شود تصور کرد که تشکیل جبهه تکفیری-سلفی، حاصل توافق های داخلی میان آمریکا و اسرائیل و انگلستان در منطقه نبوده باشد و با تاسف هم باید گفت که به اهداف خودشان در طی پنج ساله گذشته رسیده اند و توانسته اند ما را به عنوان یک ظرفیت عظیم انسانی در جهان، درگیر خودمان کنند که کردند.
واقعا درد آور است. هیچگاه یهودیان به معنای صهیونیستها نتوانستند این حجم از مسلمانان را بکشند، هیچگاه یهودیها نتوانستند شکمی را از مسلمانان،پاره کنند،هیچگاه یهودیها نتوانستند در ملا عام، سری از مسلمانان را از بدن جدا کنند ولی مسلمانان،به واسطه تفرقه و تشتتی که ایجاد شده است این کارها را با یکدیگر انجام دادند.

درخبرها منتشر شد که طی روزهای گذشته، ترکیه اقدام به عادی سازی روابط با رژیم صهونیستی کرد.در ماههای گذشته بارها خبرهای منتشر شده از دیدار پنهانی و یا حتی رسانه ای مقامات عربستان سعودی و رژیم صهیونسیتی حکایت دارد. به نظر شما این اتفاقات چه تاثیری بر مسئله فلسطین دارد  و آیا منطقه به سمت و سویی حرکت می کند که ایران جایگزین رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن منطقه تعربف شود؟

در رابطه با اینکه شما فرمودید ترکیه در مسیر عادی سازی روابط با با اسرائیل قرار گرفته است تصورم این است که اصلا روابطی خراب نشده بود که حالا بخواهد عادی سازی شود. شما می دانید از سال 2009 که بحث کشتی مرمره برای حمایت از غزه پیش آمد در ظاهر، اختلافاتی بین ترکیه و رژیم صهیونیستی رقم خورد  و در ظاهر،سطحی از روابط دیپلماتیک رسمی را محدود کردند ولی ماباقی روابط به همان دوام و قوام  خودش بود .مثلا سطحی از مبادلات تجاری با رقمی بالغ بر یک میلیارد دلار بین دو کشور وجود داشت. اخیرا در نتیجه همان تفرقه ای که در جهان اسلام وجود دارد ترکیه بار دیگر به سمت اسرائیل روی آورد  برای اینکه مشکل ایران را در منطقه، یک مشکل جدی قلمداد کند.
ترکیه سه پیش شرط برای اسرائیل معین کرد. یکی اینکه اسرائیل رسما عذر خواهی کند. دیگر آنکه غرامت افرادی که در کشتی بودند را پرداخت کند و سوم آنکه حصر غزه را بشکند. نتانیاهو رسما اعلام کرد که شرط سوم را نمی پذیریم البته نگفت که آن دو تا را هم می پذیریم. لذا عملا به این نتیجه می رسیم که یک توافق غیر رسمی بین طرفین به وجود آمده است. عباراتی در صحبتهای سخنگوی نخست وزیر ترکیه آمده بود مبنی بر اینکه ما حصر غزه را با این نگاه که می خواهیم به برادرانمان در فلسطین کمک کنیم می شکنیم ولی عملا چنین اتفاقی نیفتاد.سوالی که از مقامات ترکیه پرسیده می شود این است که آیا برادران مسلمان ما فقط در فلسطین هستند؟آیا برادران مسلمان ما در سوریه نیستندکه رژیم فکری حاکم بر مقامات ترکیه، حمایت از فلسطین را بر خودش واجب می داند اما حمایت از مردم مظلوم سوریه را بر خودش واجب نمی داند؟
سوال بعدی از مقامات ترکیه این است که کمک ها به مردم فلسطین در چه سطحی است؟ آیا نظام ترکیه می تواند سطح کمک ها را مشخص کند که ما همان سطح از کمک را برای مردم سوریه از آنان بخواهیم؟ آیا اعداد بالای ده میلیون آواره از مردم سوریه، کفایت نمی کند که ما بخواهیم نگاه نظام ترکیه را معطوف به این موضوع کنیم که مسائل جهان اسلام، فقط با شعار؛ آن هم برای فلسطین محدود نمی شود ؟
امروز اگر حلب، جبهه آشفته ای هست به دلیل حمایتهای جدی نظام ترکیه از تروریست هاست. امروز اگر سطح وسیعی از آوارگی ها میان مردم سوریه وجود دارد به خاطر حمایت جدی نظام ترکیه است. امروز اگر مرزها به سمت انتقال افراد مسلح از ترکیه به سوریه است به خاطر نگاه نظام ترکیه است که اخوت اسلامی را واقعا رعایت نکردند و در آینده ای نه چندان دور-با توجه به پیش بینی تحلیل گران- با بحرانهای اجتماعی جدی مواجه خواهند شد که همان بحران اجتماعی، این سبقه ریا کارانه را منتفی خواهد کرد و نظام را به یک مسیر نامعلومی خواهد کشاند.

دبیر کل حزب الله لبنان در سخنرانی اخیر خود، علنا بیان کرد که تمام آنچه ما داریم از سلاح و دیگر کمک ها، همگی از جانب جمهوری اسلامی ایران تامین می شود.این موضوع، بر کسی پوشیده نبود اما اعلام رسمی آن، با چه اهدافی بوده و چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟

ببینید فتنه ای در لبنان در حال شکل گیری بود نسبت به دارایی ها و اموال حزب الله و تحریمی که آمریکا به واسطه بانک جهانی داشت پیگیری می کرد نسبت به لبنان و به دلیل فعالیت حزب الله.برخی عوامل خود فروخته داخل لبنان هم پیگیر این بحث بودند که موضوع را خیلی جدی کنند. فرمایشات سید حسن نصرالله فتنه داخلی را تقریبا با افول مواجه کرد و این پیام را داشت که به فرض اینکه شما اموال ما را در لبنان تحریم کنید ومحدود نمایید اما این اتفاق، جدی نخواهد بود چراکه داراییها و اموال ما از جای دیگری تامین می شود.خبرهایی غیررسمی هم هست در رسانه ها که بخش وسیعی از حمایتهایی که از حزب الله لبنان می شود از بیرون لبنان و توسط لبنانیهای مقیم خارج است.شما می دانید که جمعیت لبنانی های مقیم خارج، عدد بالایی است که درآمریکا و آمریکای لاتین مانند برزیل و آرژانتین زندگی می کنند لذا هدف اصلی سید حسن نصرالله این بود که این جبهه داخلی را در داخل لبنان تعطیل کند.
نگاه دوم نسبت به این موضوع این است که ما در منطقه، به سمتی حرکت می کنیم که پیمانهای جدید منطقه ای ایجاد کنیم. پیمانهایی که در عرف معمول جهانی برای منطقه تعریف می شود چیزی است که غرب ترسیم کرده است و مثلا اگر ما بخواهیم با یک کشوری در امریکا، هم پیمان شویم می گویند این یک پیمان منطقه ای نیست. منطقه چیزی است که آنها تعریف می کنند مثلا می گویند منطقه خاورمیانه یا منطقه شرق آسیا. امروز اگر کشوری بخواهد از شرق آسیا پیمانی با مثلا غرب امریکا ببندد می گویند این پیمان منطقه ای نیست.
 اتفاقا ما در مسیری هستیم که می خواهیم پیمانهای جدید منطقه ای را ترسیم کنیم.لبنان برای ما مهم است و حمایت می کنیم، فلسطین برای ما مهم است و حمایت می کنیم، عراق برای ما مهم است و حمایت می کنیم -دشمنان،دنبال این نباشند که جنگ قبلی ما را پررنگ کنند، جنگ ما با بعثی ها بود؛ با مردم عراق نبود- ، بحرین را حمایت می کنیم و مخفی هم نمی کنیم که حمایت می کنیم یا اینکه بگوییم دورادور حمایت می کنیم، نه؛حمایت می کنیم جدی هم حمایت می کنیم. اما اینکه چرا سید حسن نصرالله، این موضوع را گفتند یک بخش آن، بر می گردد به وضعیت منطقه که نشان بدهد ما کماکان بر حمایت خودمان از لبنان تاکید داریم.
بخش عظیمی از حمایتهای ما به لبنان، از سرزمین سوریه است و محور مقاومت، محور سوریه است. صحبتهای سید حسن نصرالله، ناظر به این موضوع هم می باشد که ایران از ما حمایت می کند و چون از ما حمایت می کند پس کماکان سوریه برای ما مهم است. مرز مواصلاتی ما با حزب الله لبنان برای رسیدن به اسرائیل، سوریه است پس ما از لبنان حمایت می کنیم و به خاطر حمایتی که باید از لبنان بکنیم از سوریه هم حمایت می کنیم و به خاطر سوریه، از سوریه هم حمایت می کنیم. لذا در حال حاضر،صحنه منطقه، یک صحنه کاملا شفافی است و لذا تدبیر سید حسن نصرالله، ابهامی در قضیه ایجاد نکرد.

در هفته گذشته تغییراتی در معاونت عربی- افریقایی وزارت خارجه داشتیم و آقای جابری  انصاری به عنوان معاون عربی افریقایی انتخاب شدند. با توجه به سوابق ایشان در بحث فلسطین و اسرائیل و سفر به لبنان به عنوان اولین سفر در سمت جدید،آیا انتصاب ایشان، حاوی پیام خاصی می باشد؟

اولا آقای امیرعبداللهیان انسانی انقلابی و  وارسته و از دیپلماتهای مبرز جامعه دیپلماتهای بسیجی کشور هستند و در مثبت بودن و تقید ایشان نسبت به مسائل انقلاب و مسائل جمهوری اسلامی، حرفهای مفصلیست که باید واقعا تقدیر شود از این همه تلاش. زمان معاونت ایشان، همزمان شد با اتفاقات جدی در منطقه مثل موضوع یمن و استمرار موضوع بحرین و همچنین اتفاقاتی که در عراق افتاد. تدبیر و پیگیری ایشان، قابل تقدیر است.
اما اینکه آقای انصاری چه روندی را باید طی کند موضع ما نسبت به منطقه مشخص است و سیاستهای ما در حوزه عربی-افریقایی معلوم است. ما با کشورهای اسلامی در منطقه و خارج از منطقه، عهد ومیثاقمان اخوت است و با این مدل اخوت، پیش می رویم و تحمل می کنیم بعضی از اتفاقات را. نمونه اش اتفاقی بودکه در سعودی افتاد-فاجعه منا- و در فرمایشات حضرت آقا آمد که ما شرط اخوت اسلامی را رعایت کردیم. پس سیاست کلی ما نسبت به منطقه عربی و افریقایی، سیاست کاملا مشخصی است و هرکسی بیاید غیر از این سیاست را نمی تواند اتخاذ کند.
در حوزه افریقا ما مطالبات جدی داریم و حوزه معطلی است. شناسایی های جدی در آن حوزه اتفاق افتاده است و متولیان امر، دغدغه های جدی نسبت به حوزه افریقا دارند و امروز مطالبه در افریقا اینست که شما حوزه مقاومت را فقط در آسیا نبینید. حوزه مقاومت شامل افریقاست و حتی اروپا و امریکا را هم در برخواهد گرفت. لذا نگاه ما به عنوان مقاومت و نه به عنوان جنگ، به مقاومت انسانهای مقاوم در حوزه افریقا هم هست هرچند که عدول از آن نگاه مقاومتی نسبت به اسرائیل هم نداریم. پس حوزه افریقا حوزه معطلی است که نیاز است به شکل جدی به آن، ورود پیدا کرد و مشترکات فرهنگی و دینی بسیاری با حوزه آفریقا داریم و نیاز است که معاون جدید عربی-افریقایی به حوزه افریقا به عنوان یک حوزه ای در حوزه اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل توجه ویژه ای داشته باشد. حوزه های  مهمی در افریقا مانند نیجریه وجود دارد؛ هم از لحاظ خاستگاه اجتماعی و هم از لحاظ خاستگاه اقتصادی که نیاز است به صورت جدی ورود بشود.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
بهترین گزینه برای ریاست مجلس دوازدهم چه کسی است؟
پیشخوان