تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰
حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده:

«عدالت در قرآن» حذف افراد به دلیل نگرش سیاسی متفاوت، خلاف عدالت سیاسی است

حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده اظهار داشت: جامعه‌ای که حساسیت‌های بی جا دارد و اجرای دین را به صورت کاریکاتوری انجام می‌دهد یعنی برخی از بخش‌های دین کاملاً در جامعه مغفول می‌ماند و برخی دیگر بسیار مورد تأکید و توجه قرار می‌گیرد، این جامعه‌ای عادلانه و موزون نیست.

«عدالت در قرآن» حذف افراد به دلیل نگرش سیاسی متفاوت، خلاف عدالت سیاسی است

رویداد۲۴ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، ضمن برررسی جایگاه و مفهوم عدالت در قرآن و تبیین معنا و اساس عدالت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اطلاعاتی، گفت: جامعه‌ای که حساسیت‌های بی جا دارد و اجرای دین را به صورت کاریکاتوری انجام می‌دهد یعنی برخی از بخش‌های دین کاملاً در جامعه مغفول می‌ماند و برخی دیگر بسیار مورد تأکید و توجه قرار می‌گیرد، این جامعه‌ای عادلانه و موزون نیست. از سوی دیگر هر چه عدالت بیشتر شود، تحقق آزادی در جامعه نیز بیشتر خواهد بود و هر چه آزادی‌های اجتماعی و سیاسی را افزایش دهیم، موانع اجرای عدالت در جامعه بیشتر برطرف خواهد شد.

حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده در گفتگو با شفقنا درباره جایگاه عدالت در قرآن، اظهار کرد: بحث عدالت در ماه مبارک رمضان بحث مناسب و قابل پیگیری است چرا که ماه رمضان با شخصیت امیرمومنان علی (ع) عجین شده و در این ماه، امام علی (ع) به شهادت رسیدند و همانطوری که درباره حضرت علی (ع) نقل شده: «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّهَ عَدْلِهِ؛ امیرمومنان در محراب عبادت به این دلیل که بسیار عادل بودند و عدالت ایشان زبانزد بود، به شهادت رسیدند.»

خداوند متعال خود را به نفی ظلم و عدالت توصیف می‌کند

وی ادامه داد: جایگاه عدالت در قرآن بسیار والاست چرا که خداوند متعال خود را به نفی ظلم و عدالت توصیف می‌کند و در قرآن کریم در موقعیت‌های مختلفی داریم که خداوند ظالم نیست و این تعبیر آیه شریفه که می‌فرماید: «وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» یا در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» نشانگر این است که خداوند مساله عدالت را از خود آغاز کرده است. از خداوند متعال که بگذریم پیامبر عظیم الشأن اسلام نیز مأمور به عدالت است و در قرآن کریم داریم که ایشان می‌فرمایند: «وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَکُمُ، من امر شدم که عدالت را میان شما جاری کنم.»

اصولاً می‌توان گفت آنچه به عنوان هدف میانی پیامبران است، جز عدالت و قسط نیست لذا در قرآن کریم درباره اهداف انبیاء به این مساله اشاره می‌کند که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» و همچنین در سوره الحدید می‌فرماید: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» یعنی ارسال رسولان خداوند بزرگ و همراه بودن کتاب و میزان با آنها، برای این است که مردم به قسط قیام کنند. این بدین معنا نیست که پیامبر عظیم الشأن اسلام خود، عدالت و قسط در بین مردم پیاده کند بلکه رسالت ایشان این است که اجرای عدالت و قیام به قسط در زندگی مردم نهادینه شود و بتوانند یک جامعه‌ای همراه با فرهنگ مبتنی بر قسط و عدل داشته باشند.

استاد قاضی زاده با بیان اینکه در عرصه‌های مختلف مساله عدالت و قسط و توجه به انسان‌هایی که زندگی آنان با رعایت عدالت به معیار نزدیک می‌شود، اشاره شده است؛ گفت: قرآن کریم درباره افراد با ایمان می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ؛‌ای کسانی که ایمان آوردید، شما قوام به قسط باشید نه فقط قائم به قسط» همین نکته در آیات دیگر نیز ذکر شده و حتی قرآن کریم درباره کفاری که در مسیر انبیاء نیستند، می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ؛ اینان کسانی هستند که انسان‌های عدالت خواه و انسان‌هایی که در این مسیر مردم را امر می‌کنند را می‌کشند؛ آنان همان کافرانی هستند که خداوند آن‌ها را به عذاب الهی وعده داده است.» بنابراین مسأله عدل و قسط یک محور اساسی می‌باشد که در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است.

عدالت شخصی

رئیس موسسه فهیم افزود: مناسب است به این مسأله مفهومی در قرآن و در ادبیات دینی توجه کنیم که ما گاهی عدالت را به عنوان یک وصف فردی برای افراد در نظر می‌گیریم و اشخاص را به دو گونه عادل و غیرعادل تقسیم می‌کنیم و گاهی نیز عدالت را در عرصه اجتماع مورد توجه قرار می‌دهیم. در مرحله اول می‌گوییم، فلان شخص عادل است مثل کسی که می‌خواهیم به او اقتدا کنیم و در مسجد امامت جماعت را برعهده بگیرد و عادل بودن وی را بررسی می‌کنیم، در این معنای اول شاید مسأله خیلی مورد اختلاف نباشد و نسبتاً روشن است. کسانی که در این زمینه بحث کردند، معتقدند انسان عادل کسی است که از گناه پرهیز می‌کند و واجبات را انجام می‌دهد و برخی نیز اضافه کردند که انجام واجبات و ترک معصیت الهی برای او ملکه شده است.

جامعه همراه با عدالت موزون و متناسب است

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه به عدالت در عرصه اجتماع اشاره و خاطرنشان کرد: بحث عدالت در عرصه اجتماع یک تفاوت عمده دارد و آن اینکه شخص نیست و نمی‌توان گفت که این شخص واجبات را انجام می‌دهد یا محرمات را ترک می‌کند بلکه عدل، صفت یک مجموعه با هویت جمعی در نظر گرفته می‌شود و عدالت اجتماعی به نوعی اجرای عدالت در عرصه خارجی یک جامعه است. به همین دلیل در معنای عدالت اجتماعی، تعریف‌ها و تفسیر‌های مختلف را گفته اند. بعضی مسأله عدالت اجتماعی را با موزون بودن تعریف کردند و گفتند اگر یک اجتماعی بخواهد باقی و برقرار بماند باید متعادل باشد. بدین معنا که هر چیز به قدر لازم و نه لزوماً به قدر برابر با دیگری وجود داشته باشد لذا یک اجتماع متعادل بار‌های فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی، تربیتی و…. را دارد که باید میان افراد به نوعی تقسیم شود بنابراین وقتی می‌گوییم جامعه‌ای همراه با عدالت است یعنی جامعه‌ای که موزون و متناسب است.

جامعه‌ای که اجرای دین را کاریکاتوری انجام می‌دهد، عادلانه و موزون نیست

وی ادامه داد: جامعه‌ای که حساسیت‌های بی جا دارد و اجرای دین را به صورت کاریکاتوری انجام می‌دهد یعنی برخی از بخش‌های دین کاملاً در جامعه مغفول می‌ماند و برخی دیگر بسیار مورد تأکید و توجه قرار می‌گیرد، این جامعه‌ای عادلانه و موزون نیست به طور مثال در جامعه‌ای که مجرمین خُرد به شدت مورد تعقیب و مجازات قرار می‌گیرند، اما مجرمان کلان یا مورد تعقیب و مجازات قرار نمی‌گیرند یا مجازات آن‌ها متناسب با جرم آن‌ها نیست را نباید دارای عدالت اجتماعی دانست.

یا به تعبیری دیگر در جامعه‌ای که برخی از افراد به خاطر موقعیت‌های اجتماعی و ارتباطاتی که دارند، با جرم‌های یکسان مجازات‌های متفاوتی را می‌بینند، این جامعه از موزون بودن خارج شده است. یا مثلاً افرادی که مرتکب خلاف‌هایی می‌شوند و خلاف‌های خاصی را درباره آن‌ها سخت می‌گیرند و خلاف‌هایی که از جهت شریعت مهمتر است را نادیده می‌گیرند. باید بگوییم که خداوند متعال خود عادل است و عدالت اجتماعی را در جامعه می‌پسندد به این معنا که باید میزان در عالم رعایت شود. اینکه در قرآن کریم آمده «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ؛ یعنی در ساختمان جهان تعادل رعایت شده است» این خودِ مسأله عدالت در عرصه اجتماع است و در روایت نبوی داریم که «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاْرْضُ؛ زمین و آسمان با عدالت برپاست.»

عدل اجتماعی به معنای مساوات و نفی هرگونه تبعیض است

استاد قاضی زاده به معنای دوم از عدالت در عرصه اجتماع، اشاره و خاطرنشان کرد: عدل اجتماعی به معنای مساوات و نفی هرگونه تبعیض است. وقتی گفته می‌شود فلان شخص عدالت را در جامعه رعایت می‌کند، بدین معناست که تفاوتی بین افراد نمی‌گذارد، عدالت به معنای مساوات است البته مساوات با شرایط مساوی؛ عدالت به معنای برابری کامل نیست، ولی اگر دو نفر به لحاظ تحصیل و تلاش یکسان هستند، بهره وری‌های یکسانی را هم دارند؛ بنابراین جامعه‌ای که در آن افراد به مساوات با یکدیگر دیده می‌شوند و همه امکانات در شرایط یکسان و غیررانتی در جامعه وجود دارد، تبعیض در عرصه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، در دنیای معاصر و عرصه اطلاعات وجود ندارد، چنین جامعه‌ای عادلانه است.

وی افزود: معنای دیگر که بسیار مجهول است و گاهی اوقات اینگونه ذکر می‌شود «إعْطَاء کُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّه» یا «وَضْعُ کُلِّ شَی‌ءٍ فی مَوْضِعِه» یعنی هر چیز را در جایگاه خود بگذاریم و چنین امری را در عرصه اجتماع ببینیم. این مفهوم که عدل به معنای اعطای حقوق هر کسی به خودِ شخص است، عدالتی که افراد بشر باید در جامعه رعایت کنند، مسأله‌ای است که مورد توجه است و می‌توان عدالت را در یکی از این عرصه‌های مختلف دید.

عادل کسی نیست که خطا نکند

وی درباره تفاوت عدالت فردی و اجتماعی به نکته دیگری اشاره و تصریح کرد: اگر فردی عادل است، ولی خطا هم می‌کند، این خطا کردن و خطای در تصمیم گیری مانع عدالت او نمی‌شود. حتی فرض کنیم در تاریکی شب فردی با دشمن می‌جنگند و به اشتباه گمان می‌کند کسی که در مقابل به او نزدیک می‌شود، دشمن است لذا به او حمله می‌کند و با تیر او را می‌کشد، پس از اینکه هوا روشن شد، متوجه می‌شود کسی که با تیر کشته از دوستان یا از جبهه دوست بوده، این شخص به دلیل این خطا از عدالت ساقط نمی‌شود.

ضرورتاً افراد عادل موفق نیستند که عدالت اجتماعی را در جامعه پیاده کنند

عادل کسی نیست که خطا نکند وگرنه معصوم بود؛ اما وقتی چنین خطایی در عرصه اجتماع دیده شود، آن جامعه دیگر عدالت اجتماعی ندارد، چون عدالت یعنی هر چیزی را در جایگاه خود بگذاریم یا برابری را در جامعه تجربه کنیم یا در تعریف اول گفتیم که عدالت یعنی جامعه موزون باشد لذا ما باید به این نکته توجه کنیم که ضرورتاً افراد عادل موفق نیستند که عدالت اجتماعی را در جامعه پیاده کنند چه بسا کسانی عادل هستند، اما به لحاظ نوع تصمیم گیری، تصمیم‌های همراه با خطای فراوان دارند.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم گفت: اینگونه نیست که افراد عادل خطا کار، عمداً و عامدانه بخواهند تبعیض قائل شوند، اما براساس تفکرات خود برخی را بر برخی ترجیح می‌دهند و همین امر جامعه را از عدالت اجتماعی بیرون می‌کند. این نکته بسیار مهمی است و باید به آن توجه کرد که علت تأکید بر لزوم توجه به عقل جمعی در تصمیم گیری‌های کلان حاکمیت برای همین است که بتوانیم حتی الامکان خطا را در تصمیم‌های راهبردی و کلان کم کنیم.

اگر قرار شد حاکمیت از عقل جمعی استفاده نکند، عملاً تعداد خطا‌های وی در تصمیم گیری افزایش می‌یابد و زمانی که تعداد خطا زیاد شد، این خطا گاهی اوقات به شدت عدالت اجتماعی را مخدوش می‌کند لذا مثلاً می‌بینیم در جامعه هر چیزی سرجای خودش نیست، حقوق افراد به یکسان پرداخت نمی‌شود، جامعه از حالت موزون بودن خارج می‌شود، برخی از امور حقیر، بزرگ و بعضی از امور بزرگ، حقیر شمرده می‌شود. این مسایل گاهی به این دلیل است که حاکم نتوانسته عدالت اجتماعی را در جامعه پیاده کند گرچه خود انسان خوبی بوده است.

عدالت هیچ گاه مانع خطای حاکم نمی‌شود

وی بیان کرد: اینکه در دولت‌های مدرن برای حاکم در کنار نظارت‌های درونی، نظارت‌های بیرونی نیز در نظر می‌گیرند به این دلیل است که نظارت درونی که انسان را تبدیل به شخص عادل می‌کند، تنها می‌تواند مانع گناه و ترک اوامر الهی باشد، اما عدالت هیچ گاه مانع خطا برای حاکم نمی‌شود. وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم بعضی از حاکمانی که به ظاهر رعایت واجبات و محرمات را می‌کردند حتی در زندگی شان که مطالعه می‌کنیم انسان‌های زاهدی هم بودند، خطا‌های بسیار مهمی را داشتند؛ لذا معتقدم در بین عدالت فردی و اجتماعی باید فرق بگذاریم و آیاتی که در باب عدالت در عرصه اجتماع بیان کردم، به مساله تحقق واقعی عدالت یعنی تحقق موزون بودن جامعه، رعایت برابری حقوق افراد جامعه و نظایر آن اشاره می‌کند.

خداوند شریعت را براساس عدالت نازل کرده است

وی درباره نسبت میان عدالت و شریعت، گفت: عدالت در استنباط فقه و شریعت جایگاه مهمی دارد. ما نمی‌توانیم بگوییم هر چیزی که از جانب خداوند متعال است، منطبق با عدالت است و جایگاه عدالت را اصولاً شریعت تعیین می‌کند، بلکه برعکس باید بگوییم خداوند خود اعلام کرده شریعت را براساس عدالت نازل کرده و پیامبران الهی این امر تشریع را هرگز غیرعادلانه قرار نداده اند و همانطور که ذکر شد در «فقه مقاصدی» بعضاً عدالت را به عنوان امر جدی در نظر می‌گیرند و احکام را با تفسیر عدالت و همخوانی با عدالت به عنوان احکام ثابت و قابل اجرا در دوره‌های مختلف می‌بینند.

استاد قاضی زاده ادامه داد: استاد شهید مطهری به دنبال آن بودند که عدالت را به عنوان یک اصل حاکم در فقه مورد توجه قرار دهند و شواهدی نیز برای آن ذکر می‌کردند. البته نکته‌ای وجود دارد و بد نیست به آن اشاره شود و آن اینکه ما درباره رابطه شریعت و عدالت باید بدانیم که در بعضی از موارد آنچه به عنوان دستاورد فردی در استنباط احکام است، یقیناً مخالف عدالت است، چنین موردی را نمی‌توان مورد تأیید قرار داد، اما در بعضی موارد احکام شرعی و استنباطات فق‌ها این طور نیست که روشن شود مخالف عدالت است بلکه شاید به یک تفسیر عین عدالت و به یک تفسیر دیگر مخالف عدالت باشد. در این مرحله نمی‌توانیم بگوییم که عدالت حاکم بر حکم شرع هست. به عنوان مثال در دنیای مدرن امروز و بعضی از نحله‌های فمنیست تک همسری را مطابق عدالت و چندهمسری را مخالف عدالت بدانند و بگویند حقوق برابر زن و مرد و مشکل عدم رعایت تساوی میان زنان مختلف در غالب مردان و مسأله حس حسادتی که در میان بانوان هست، این‌ها باعث شود که بگوییم چندهمسری مخالف عدالت است.

اما اگر از منظر دیگری نگاه کنیم که واقعیت جوامع دیروز و امروز ما این است که نسبت زنان به مردان معمولاً بیشتر است به این دلیل که مردان در جنگ ها، حوادث مختلف، کار و موارد متعددی از دنیا می‌روند و متوسط عمر مردان کمتر از متوسط عمر زنان است و گاهی اوقات تعداد زنان نیازمند ازدواج، بسیار بیشتر از مردانی است که ازدواج نکردند و می‌خواهند همسری را برگزینند، اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم یا عده‌ای از این زنان باید تا آخر عمر به تنهایی زندگی کنند یا اینکه به چندهمسری تن دهند. در این مرحله به سادگی نمی‌توان گفت که عدالت مساوی با تک همسری است شاید کسی بگوید در این موقعیت موزون بودن اجتماع و اینکه جامعه بتواند از حقوق زنان و مردان دفاع کند، اقتضا کند که چندهمسری را بپذیرد و شاید در بیان شریعت هم به این مسأله اشاره شده باشد.

وی عنوان کرد: بعضی از احکام متفاوتی که بین زنان و مردان وجود دارد، بعضی از احکام متفاوتی که بین اهل کتاب و مسلمانان وجود دارد، اینطور نیست که صراحتاً مخالف عدالت اجتماعی باشد.

به تعبیر دیگر عدالت اجتماعی باید در تفسیر‌های مختلف در عرصه اجتماع دیده شود و گاهی اوقات این مخالفت احراز می‌شود و باید بگوییم شریعت مقهور این مسأله هست و استنباط فقیه باید در آنجا مورد بازنگری قرار گیرد، اما در مواردی که مبهم است بعضی از نصوصی در قرآن کریم وجود دارد که شاید این نصوص به ظاهر مخالف عدالت است، اما با دقت بیشتر می‌توان گفت که منافی با عدالت اجتماعی نیست. شاید منافی با برابری صرف و گسترده بین اقوام مختلف یا جنس زن و مرد و ... باشد، اما مخالف عدالت با تفاسیر و تعاریفی که بیان کردیم، نیست.

اولین جلوه عدالت در عرصه اجتماع، عدالت اقتصادی است

استاد درس خارج حوزه علمیه قم به ابعاد عدالت اشاره و اظهار کرد: با مطالبی که ذکر گردید روشن شد که در عرصه اجتماع و در تحلیل عدالت اجتماعی می‌توانیم عدالت را در ابعاد مختلف تصریح کنیم. روشن است اولین جلوه عدالت در عرصه اجتماع، عدالت اقتصادی است و اگر عده‌ای در جامعه کار می‌کنند به برخی حقوق بیشتر و برخی حقوق کمتر می‌دهند حتی در یک کارگاه بدون اینکه مهارت‌های متفاوتی باشد، دو نفر با شرایط یکسان حقوق متفاوت دریافت کنند این خلاف عدالت اقتصادی است. اینکه افرادی می‌خواهند در جامعه موقعیت مناسبی داشته باشند طبعاً همه باید در کسب موقعیت‌های شغلی در شرایط یکسان، یکسان دیده شوند و شاید بتوان گفت برخی از مسایلی که در باب اقتصاد متفاوت در میان اقشار گوناگون جامعه دیده می‌شود، مخالف عدالت اقتصادی است.

عدالت سیاسی بدین معناست که افرادی بتوانند با شرایط یکسان در مناصب سیاسی حضور پیدا کنند

وی در مورد معنا و مفهوم عدالت سیاسی نیز گفت: عدالت اختصاص به بُعد اقتصادی ندارد، ما در بُعد سیاسی هم می‌توانیم عدالت را ببینیم. اینکه افرادی بتوانند با شرایط یکسان در مناصب سیاسی حضور پیدا کنند، افرادی بتوانند ارتقای مناسب در جایگاه‌های دولتی داشته باشند خصوصاً در دوران معاصر که نمی‌توان گفت دولت یک امر جدای برای خود است، ولی باقی افراد در صورتی که شرایط خاصی را قبول کردند کارمند دولت یا هیات علمی یا قاضی می‌شوند و اگر این شرایط را قبول نکردند، می‌توانند شغل آزاد داشته باشند. در حال حاضر بعضی از افراد برای رسیدن به یک منصب علمی حداقل حدود ۲۰ سال درس می‌خوانند تا دکتری بگیرند، سپس به آنان گفته می‌شود به دلایل تفاوت در نگرش سیاسی از حضور در کلاس دانشگاه و تدریس یا حضور در نظام آموزش و پرورش محروم است؛ این امر خلاف عدالت سیاسی در عرصه اجتماعی و خلاف عدالت فرهنگی است.

نمونه قابل تأملی از عدالت اطلاعاتی در برخی از کشور‌ها

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: نکته دیگر اینکه بُعدی از عدالت، عدالت اطلاعاتی است. به این معنا که افرادی که در شرایط یکسان قرار دارند باید اطلاعات شان در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان باشد. در نظر بگیرید اگر درباره توسعه شهری آن صحبت می‌کنند، نقشه‌ای را تصویب می‌کنند و طبق نقشه مثلا این شهر از شرق گسترش پیدا می‌کند، قبل از اینکه افراد متوجه شوند، یکی از اعضای حاضر در آن جلسه تصویب، با پول‌های خود سمت شرق را با قیمت‌های بسیار کمی خریداری کند، این مواردی که متاسفانه گاهی اوقات پیش می‌آید، نمی‌تواند مصداق عدالت اطلاعاتی باشد. مثلاً دولت تصمیم می‌گیرد در ۱۰ روز آینده قیمت خودرو را ۵۰ درصد افزایش دهد، افرادی که در این جلسه هستند این تصمیم را به چند نفر از دوستان و آشنایان می‌گویند و اینان خودرو‌های دیگران را با قیمت‌های محدودی خریداری می‌کنند و، چون می‌دانند ۱۰ روز دیگر خودرو ۵۰ درصد گران می‌شود، سود سرشاری را به جیب خود و ضرر زیادی را به کسانی که ماشین داشتند وارد می‌کنند.

این مسأله حتی در برخی از کشور‌های اروپایی نیز مطرح شده و یکی از قوانینی که در برخی از این کشور‌ها وجود دارد این است که اگر کسی در یک جلسه کارشناسی از تصمیمی که در آن جلسه گرفته می‌شود، منتفع یا متضرر می‌شود باید اعلام کند که من نسبت به این تصمیم منتفع می‌شوم و به همین دلیل جلسه را ترک می‌کنم و در رأی گیری شرکت نمی‌کنم تا از تصمیم جلسه اطلاع به دست نیاورم. اگر بعد‌ها مشخص شد چنین شخصی با وجود اینکه نسبت به آن تصمیم منتفع یا متضرر می‌شده و سکوت کرده و از نتایج جلسه برای خود سوءاستفاده کرده، چنین افرادی مورد مجازات قرار می‌گیرند.

نفی آزادی مخالفان، مصداقی از نفی عدالت است

وی درباره نسبت میان عدالت و آزادی و در پاسخ به این پرسش که عدالت مقدم بر آزادی است یا بالعکس؟ گفت: روشن است که در شرایط عدم تعارض در جامعه، هم باید به دنبال عدالت و هم به دنبال آزادی بود که به احتمال بسیار در اینجا مراد آزادی‌های سیاسی و اجتماعی است. اما اگر در شرایط عدم امکان جمع عدالت و آزادی بود، با این حال باید بگوییم که تأثیر بسیار زیادی نفی عدالت و نفی آزادی یا تحقق عدالت و تحقق آزادی نسبت به هم دارد. زیرا جامعه‌ای که عدالت اجتماعی داشته باشد طبعاً همه افراد اطلاعات یکسانی دارند، همه افراد آزادند که فعالیت اقتصادی مشابهی داشته باشند یا به لحاظ فرهنگی ایده‌ها و افکار خود را ترویج کنند.

اگر قرار شد آزادی برخی محدود شود و آزادی برخی بی حد و حصر باشد، مثلاً اگر مخالفین کمترین حرفی به مسئولان دولتی زدند به زودی مأخذه شوند، اما اگر موافقین نسبت به شخصی در مجموعه دولت یا خارج از دولت حرفی زدند، کسی کاری نداشته باشد؛ این در حقیقت نفی آزادی مخالفان است و این خود مصداقی از نفی عدالت است لذا شاید بتوان گفت شرایطی مطلوب است که ما بتوانیم آزادی را پشتوانه تحقق عدالت بدانیم چرا که اگر آزادی نباشد، افراد عرصه‌های غیر متوازن جامعه را به جهات مختلفی طرح نمی‌کنند و همین امر سبب عدم عدالت اجتماعی در جامعه می‌شود. از طرف دیگر اگر بخواهد عدالت اجتماعی را محقق کند طبعاً باید به فرصت‌های برابر و موارد شبیه این هم فکر کرد.

استاد قاضی زاده بیان کرد: در هر صورت نمی‌توان نسخه‌ی صریحی ارائه کرد که آزادی مقدم بر عدالت یا عدالت مقدم بر آزادی است. شاید بتوان گفت که ارتباط این دو مثل ارتباط نردبانی است که هر چه عدالت بیشتر شود، تحقق آزادی در جامعه نیز بیشتر خواهد بود و هر چه آزادی‌های اجتماعی و سیاسی را افزایش دهیم، موانع اجرای عدالت در جامعه بیشتر برطرف خواهد شد.

برچسب ها: حوزه علمیه ، قرآن
نظرات شما
پیشخوان